53 «يَلْبَسُونَ مِنْ سُندُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَقابِلِينَ»
ترجمه:
53. مىپوشند لباس از سُندس و اِستبرق مقابل يكديگر[1].
تفسير:
[در وصف لباس بهشتيان]
«يَلْبَسُونَ مِنْ سُندُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ». «سُنْدُسٍ» گفتهاند: رقيق ديباج و ابريشم
است، و «إسْتَبْرَق» غليظ آن است[2]. لكن لباسهاى بهشت به اندازهاى رقيق است
كه در خبر دارد كه از زير هفتاد لباس مخ ساق رؤت مىشود[3].
و «الف» در استبرق همزؤ قطع است و وصل نيست وَلَو مادؤ او از استفعال است و
همزؤ او وصل است و نكتؤ او اين است كه اسم لباس است نه از باب استفعال باشد، و
در بعض آيات «يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤلُؤً وَ لِباسُهُمْ فِيها حَرِيرٌ»[4]،
«وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً»[5]. اين است لباس اهل جنت.
[در وصف لباس دوزخيان]
اما لباس اهل نار مىفرمايد: «سَرابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ»[6]. در مجمع البحرين دارد كه از
درخت عَرعَر[7] گرفته مىشود و طبخ مىكنند و از او لباس درست مىكنند سياه و
متعفن و حارّ است، براى شترى كه جَرَب[8] پيدا كرده، مىپوشانند جَرَب آن از شدت
حرارت مىسوزد و برطرف مىشود. و خداوند تشبيه فرموده كه اين لباس بدنهاى
آنها را مىسوزاند و از تعفن آن مشمئز مىشوند[9].
[صحنهاى از احوال بهشتيان]
«مُتَقابِلِينَ» اهل بهشت مقابل يكديگر هستند، يكديگر را مىبينند و با هم تكلم
مىكنند برادروار كه مىفرمايد: «وَ نَزَعْنا ما فِى صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلى سُرُرٍ
مُتَقابِلِينَ»[10]، «عَلى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ * مُتَّكِئِينَ عَلَيْها مُتَقابِلِينَ»[11].
* * *
[1] . ترجمه ديگر: پرنيانِ نازك و ديباى ستبر مىپوشند و برابر هم نشستهاند.
[2] . ر.ك: تفسير التبيان: ج9، ص480؛ مجمع البيان: ج9، ص314 و تفسير جلالين: ص385.
[3] . اصل روايت به اين صورت آمده : «الحُورُ العِينُ خَلَقَهُنَّ مِنْ تُرْبَةِ الْجَنَّةِ النُورانِيَّةِ، وَيُرى مُخُّ ساقَيْهَا مِنْ
وَرَاءِ سَبْعِينَ حُلَّةٍ؛ حور العين از خاك نورانى بهشت خلق شده است و داخل و مغز ساق پاى آنها از پشت هفتاد لباس و پارچه ديده مىشود. ر.ك: تفسير قمى: ج2، ص57؛ كافى: ج8، ص99، ضمن ح69؛ تأويل الآيات: ج2، ص748 و بحارالأنوار: ج8، ص104.
[4] . در آنجا با دستبندهايى از زر و مرواريد زيور يابند و در آنجا جامهشان پَرنيان خواهد بود. سوره حج: آيؤ 23 و فاطر: آيؤ 33.
[5] . و به پاس آنكه صبر كردند، بهشت و پَرنيان پاداششان داد. سوره انسان دهر: آيؤ 12.
[6] . تن پوشهايشان از «قَطِران» است. سوره ابراهيم: آيؤ 50.
[7] . درخت سرو كوهى يا درخت سرو پيوسته سبز است.
[8] . خشونتى كه عارض چشم شود و بدان آب از چشم روان گردد. به معناى خارش شديد بدن و گال هم آمده است.
[9] . مجمع البحرين: ج3، ص460، ماده قطر.
[10] . و آنچه كينه در سينههاى آنان است، بر كَنيم. برادرانه بر تختهايى روبروى يكديگر نشستهاند.
سوره حجر: آيؤ 47.
[11] . بر تختهايى جواهرنشان، كه روبروى هم بر آنها تكيه دادهاند. واقعه: آيات 15 ـ 16.
آیه 53 «يَلْبَسُونَ مِنْ سُندُسٍ..»
- بازدید: 792