55 «يَوْمَ يَغْشاهُمُ الْعَذابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَ يَقُولُ ذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
ترجمه :
55. روزى كه مى پوشاند آن ها را عذاب از بالاى سر آن ها و از زير پاى آن ها و مى گويد: بچشيد آنچه را كه بوديد عمل مى كرديد[1] .
تفسير :
[معناى غشى]
(يَوْمَ يَغْشاهُمُ الْعَذابُ) «غشى» به معنى پوشش است كه تمام اعضاى بدن آنها از فرق سر تا كف پا را مىگيرد كه هيچ عضوى از اعضاى آنها نيست كه خالى از عذاب باشد و در قرآن اطلاقات زيادى دارد، مثل: (فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْيُبْصِرُونَ)[2] ، (وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ)[3] كه پرده روى چشم كشيده مىشود كه ديگر چشمش نمىبيند و مثل: (جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِى آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِيابَهُمْ)[4] كه لباس بر سر مىكشيدند كه نوح را نبينند و مثل: (فَغَشّاها ما غَشّى)[5] كه عذاب گرفت آنها را و مثل: (أَ فَأَمِنُوا أَنْ تَأْتِيَهُمْ غاشِيَةٌ مِنْ عَذابِ اللهِ)[6] و مثل: (هَلْ أَتاکَ حَدِيثُ الْغاشِيَةِ)[7] و مثل: (لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهادٌ وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَواشٍ وَ كَذلِکَ نَجْزِى الظّالِمِينَ)[8] و غير ذلك از آيات بسيار.
[اصحاب تابوت]
(مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ) از بالاى سر آتش مىبارد و از زير پا آتش مىجوشد. در خبر دارد كه آتش جهنم از قعر جهنم از چاه ويل مىجوشد كه اسفل درك جهنم است و جاى منافقين است و در چاه ويل صندوق و تابوتى است در او چهارده نفر هستند: هفت [نفر] از پيشينيان و هفت [نفر] از اين امت، و دارد چون شعله مىكشد اهل جهنم را مىآورد بالا، تا سطح جهنم [كه مىرسند] ملائكه عذاب چنان عمودى بر فرق آنها مىزنند كه فرو مىروند تا قعر جهنم و همين است حال آنها [تا ابد]. اين عذاب بدنى آنهاست و عذاب روحى آنها و زخم زبان به آنها اين است كه: (وَ يَقُولُ ذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ) قائل[9] ذكر نشده، آيا خداوند است يا مالك خازنِ جهنم يا ملائكه عذاب كه بر هر يك فرد، ملكى موكل است به علاوه عذابهاى ديگر مثل حَميم[10] ، غسّاق[11] ، زَقّوم[12] ، تازيانه، عَمود[13] ، لِباسِ قَطْران[14] و غير اينها.
_______________________________________________
[1] . ترجمه ديگر: آن روز كه عذاب از بالاى سر آنها واز زير پايشان، آنها را فرو گيرد،و خدا مىفرمايد: نتيجه آنچه را مىكرديد بچشيد.
[2] . وپردهاى بر چشمان آنان فرو گستردهايم، در نتيجه نمىتوانند ببينند. سوره يس: آيه 9.
[3] . وبر ديدگانشان پردهاى است. سوره بقره: آيه 7.
[4] . انگشتانشان را در گوشهايشان كردند ورداى خويشتن بر سر كشيدند. سوره نوح: آيه 7.
[5] . پوشاند بر آن دو شهر، از باران گوگردى آنچه را پوشاند. سوره نجم: آيه 54.
[6] . آيا در امانند از اينكه پوششى از عذاب خداوند آنان را فرا گيرد. سوره يوسف: آيه 107.
[7] . آيا خبرِ «غاشيه»به تو رسيده است؟ سوره غاشيه: آيه 1.
[8] . براى آنان از جهنم بسترى واز بالايشان پوششهاست، واين گونه بيدادگران را سزا مىدهيم. سوره اعراف: آيه 41.
[9] . قائل : گوينده.
[10] . حميم: آب جوش.
[11] . غسّاق: از غذاهاى اهل دوزخ است. طبرسى آن را چرك بدبو معنى كرده است وبعضى آن را آب كدر و كثيف گفتهاند. ر. ك: قاموس قرآن: ج5، ص99.
[12] . زقّوم: نام درختى در دوزخ كه اهل جهنم از آن مىخورند وشكمشان را پر مىكنند ومانندِآب جوشان در شكمها مىجوشد.
[13] . عمود: گرز.
[14] . قطران: ماده سياه، بدبو وچسبنده كه آن را بر شتر مىمالند. گفتنى است قطران فقط يكبار در قرآن مجيد به كار رفته است آن هم به صورت نكره، يعنى پيراهن اهل جهنم ازقطران مخصوصى است. قاموس القرآن: ج6، ص19.
آیه 55 «يَوْمَ يَغْشاهُمُ الْعَذابُ مِنْ فَوْقِهِمْ .....»
- بازدید: 570