13 «وَ لَيَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالاً مَعَ أَثْقالِهِمْ وَ لَيُسْئَلُنَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَمّا كانُوا يَفْتَرُونَ»
ترجمه :
13. و هرآينه بار مى كنند بر خود سنگينى هاى خود و سنگينى هاى اتباع خود را با سنگينى هاى خود، و هرآينه اين كفار و رؤسا مسئول مى شوند روز قيامت از آنچه بودند افترا مى زدند[1] .
تفسير :
[عذاب سران گمراهان]
سه نحوه عذاب و عقوبت براى اين رؤسا وارباب ضلالت هست :
1. عذاب كفر و ضلالت و ظلم و معاصى كه از اينها صادر شده بالمباشره[2] .
2. سبب شدهاند و وادار نمودهاند اتباع خود را به كفر و شرك و ضلالت و ظلم و ساير معاصى كه فاعل بالتسبيب[3] هستند، چنانچه فرمود :
«مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً كَانَ لَهُ أَجْرُهَا وأَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إلى يَوْمِ الْقِيامَةِ، ومَنْ سَنَّ سُنّةً سَيِّئَةً كَانَ عَلَيهِ وِزْرُهَا وَوِزْرُ مَنْ عَمِلُ بِها إِلى يَوْمِ القِيامَةِ»[4] .
3. رضاى اينها به فعل آنها كه فرمود :
«الرَاضِي بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَاخِلِ فِيهِمْ»[5] ؛ فاعل بالرضا، لذا مىفرمايد: (وَلَيَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالاً مَعَ أَثْقالِهِمْ) هر چه تابعين زيادتر باشند و بيشتر معصيت كنند، بار اينها سنگينتر مىشود.
(وَ لَيُسْئَلُنَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَمّا كانُوا يَفْتَرُونَ) «افترا» به خدا كه براى او شريك قرار دادند يا او را جسم دانستند يا صفات زايده بر او گفتند يا منكر عدل او شدند يا ملائكه را دختران خدا دانستند يا عُزَير وعيسى را ابن الله گفتند وغير اينها. افترا به انبيا [مانند اينكه] آنها را ساحر، كذّاب، مجنون، مفترى گفتند. افترا به ائمّه [كه] نسبتهاى ناروايى به آنها دادند. افترا به علما وبه مؤمنين [شيعه كه] آنها را رافضى[6] و خارج از دين شمردند، نسبت به همه اينها مسئول مىشوند.
خشت اول چون نهد معمار كج تا ثريا مىرود ديوار كج
«اللَّهُمّ الْعَنْهُمْ وَ الْعَنْ أَتْبَاعَهُمْ وَ مَنْ رَضِيَ بِأفْعَالِهِمْ»[7] .
__________________________________________________________
[1] . ترجمه ديگر: وقطعاً بارهاى گران خودشان وبارهاى گران ديگر را با بارهاى گران خودبرخواهند گرفت ومسلّماً روز قيامت از آنچه به دروغ برمىبستند پرسيده خواهند شد.
[2] . بالمباشرة: مباشرت: به دست خود كاركردن . يعنى آن ظلمها و گناهانى كه خود شخصاً انجام مىدادند.
[3] . فاعل بالتسبيب: كسى كه سببسازى مىكند و راه را براى ديگرى يا ديگران براى انجام كارى هموار مىكند.
[4] . هر كس سنت وروش خوبى را بنا نهد، پاداش آن وپاداش كسانى كه تا روز قيامت به آن روش عمل مىكنند از آنِ او وهر كس روش بدى را بنا نهد، گناه آن و گناه كسانى كه تا روزقيامت به آن روش عمل مىكنند، بر عهده اوست. مسند احمد بن حنبل: ج4، ص392؛ كافى :ج1، ص9، ح1؛ الخصال: ص240، ح89؛ امالى مفيد: ص191 و بحار الأنوار: ج71،ص204، ضمن ح20.
[5] . كسى كه به كار عدهاى خشنود باشد، در آن كار با آنها شريك است. نهج البلاغة: حكمت154؛ وسائل الشيعة: ج16، ص141 و بحار الأنوار: ج97، ص96، ح7 (با اندكى تفاوت).
[6] . رافضى يا رافضيه: در منابع تاريخى و ملل و نحل به صورتهاى رافضيه، رافضيان وجمع روافض نيز آمده است از كلمه رفض به معناى ترك كردن آمده است. در اصطلاح كلامى مخالفين اماميه عنوانى است كه بر همه فرق شيعه وگاهى بر گروه و فرقه خاصى از آنان وگاهى نيز بر كسانى كه محبت خاندان پيامبر را ابراز مىكنند، به صورت تخفيف اطلاق مىشود. در مورد وجه استعمال اين عنوان نظريات گوناگونى وجود دارد، اما مطلبى كه باقاطعيت مىتوان درباره آن سخن گفت اين است كه اطلاق اصطلاح «رافضه» در موردشيعيان اولاً، به صورت عام به كار رفته است وهمه گروهها و فرقههاى شيعى رادربرمىگيرد. ثانياً، اطلاق اين اصطلاح در مورد شيعيان از جانب حكومتهاى جابر و مستبد وقت وبعضى از بزرگان اهل سنت صورت مىگرفته است تا دستشان در شكنجه وآزار آنان باز باشد. ثالثاً، ترويج اين فكر وانديشه در باور مسلمانان كه رافضى بودن باانحراف از اسلام وشريعت مساوى است. از اينرو مىبينيم كه در كتابهاى ملل ونحل ومنابع تاريخى اهل سنت، آشكارا عقايد وافكار شيعيان را با انديشهها وعقايد باطل غاليان، خوارج ومخالفان اسلام، درهم آميختهاند وسپس به عنوان اعتقادات شيعه به مسلمانان عرضه كردهاند. در مقابل، ائمه بر خلاف اهل سنت راضى بودند كه آنان و پيروانشان را به اين اسم بخوانند، چرا كه معنا ومفهوم اين اصطلاح را مثبت ارزيابى كردهاند. ذكر روايت ذيل موضوع را روشنتر مىكند. ابوالجارود مىگويد: مردى خدمت امام باقر (علیه السلام) عرض كرد: يابن رسول الله، مردم ما را رافضى مىنامند. حضرت به سينه خوداشاره كرد وفرمود: من نيز رافضىام وسه مرتبه اين جمله را تكرار فرمود.همچنين در روايت ديگرى آمده است كه ابوبصير مىگويد: به امام باقر (علیه السلام) گفتم :فدايت شوم نامى بر ما نهادهاند كه حكام وفرمانداران به اين نام جان ومال وآزار ما راحلال مىدانند. فرمود: چه نامى؟ گفتم: رافضى. فرمود: هفتاد نفر از لشكر فرعون وى را رفض (رها) كردند وبه موسى پيوستند وايشان بيش از همه هارون را دوست مىداشتند.موسى آنان را رافضه لقب داد. به موسى وحى شد اين نام را در تورات براى آنان ثبت كن كه من اين نام را براى آنان برگزيدم. سپس حضرت فرمود: خداوند همين نام را به شما(شيعه) نيز داده است. ر. ك: دائرة المعارف تشيع: ج8، ص101 و معارف و معاريف: ج3،ص416.
[7] . خدايا، آنان و پيروانشان وهر كس را كه از كارهاى آنان خشنود است، لعنت بكن.
آیه 13 «وَ لَيَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالاً مَعَ أَثْقالِهِمْ .....»
- بازدید: 545