2 «الزّانِيَةُ وَ الزّانِى فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِى دِينِ اللهِ إِنْ كُنْتُمْ تُوْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْيَوْمِ الاْخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُوْمِنِينَ»
ترجمه :
2. زن زنا دهنده و مرد زنا كننده را پس بزنيد بر هر يك از آنها صد تازيانه و نگيرد شما را نسبت به آنها رأفت و مهربانى در دين إلهى و دستور خداوندى اگر شما ايمان به خدا و روز جزا داريد و بايد حاضر شوند و مشاهده كنند عذاب اين دو را طايفهاى از مؤمنين[1] .
تفسير :
[احكام و اقسام زنا]
(الزّانِيَةُ وَ الزّانِى) الف و لام جنس است، شامل جميع اقسام زنا مىشود، لكن در اخبار معتبره تقييداتى دارد كه اشاره مىشود[2] .
و اقسام زنا بسيار است: زناى محصنه كه مرد زندار زنا كند يا زن شوهردار زنا دهد، زناى با محارم، زناى با اجنبيه، حر و حرّه باشند[3] يا عبد و أمه[4] ، بكر باشد، زن يا ثيّبه[5] ، بالغ باشند يا غير بالغ، عن علم و عمد باشند يا شبهه بلكه بسيارى از روى جهل به حكم است، مثل عامه كه طواف نساء ندارند و بسيارى از حاجّ كه حج آنها باطل است و بسيارى از عقود ازدواج كه باطل باشد و غير اينها، و اولاً، ثبوت زنا امر بسيار مشكلى است، زيرا يا به اقرار ثابت مىشود يا به شهادت چهار نفر آن هم عادل باشند و شهادت آنها «كالمِيلِ فِي المِكْحَلَةِ»[6] باشد «ودُونَهُ خَرْطُ القَتادِ»[7] و آن هم نزد حاكم شرع باشد و پس از ثبوت مجرىِ حد بايد حاكم شرع باشد و حدود هم مختلف است و در عَبيد و اِماء[8] نصف حدّ آزاد است.
زناى محصنه رجم است؛ سنگسار، بعد از صد جَلْد[9] . زناى با محارم قتل است، پس از جلد. در غير بالغ تعزير است و در بِكر ضمان هم دارد و غير اينها كه در فقه در كتاب حدود بيان شده.
(فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ).
سؤال :
وجه تقديم زانيه بر زانى چيست؟ با اينكه در موارد ديگر رجال را مقدم ذكر فرمود مثل (وَالسّارِقُ وَ السّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما)[10] .
جواب:
چون منشأ زنا در زنها بيشتر است؛ هم شهوت آنها زيادتر است، هم قوه حفظ در آنها كمتر است، هم عقل آنها ناقصتر است، لذا بيشتر اقدام به اين امر شنيع دارند.
تنبيه :
در اخبار[11] زنا را نسبت به اعضا داده: زناى چشم، زناى گوش، زناى لب ، زناى دست، زنا با زبان، زناى بدن، زناى قلب.
زناى چشم، به رؤيت شهوت است؛ زناى گوش، به سماع صوت اجنبيه؛ زناى لب، به بوسيدن؛ زناى دست، به بدن اجنبيه گذاردن؛ زناى پا، پا به پاى يكديگر ماليدن؛ زناى زبان، تكلم كردن به شهوت؛ زناى بدن، پهلوى هم خوابيدن؛ زناى قلب، صورت زنا را در ذهن تصور كردن تا شهوت به حركت بيفتد و بسا انزال هم مىشود و اينها ملحق به زنا هستند در حرمت و بسا تعزير هم دارد دون الحد.
تنبيه :
زنا محقق مىشود به مجرد غيبوبت ختنهگاه[12] ، ولو انزال هم نشود.
(وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِى دِينِ اللهِ) دلسوزى نكنيد به اينكه اين بدنهاى لطيف طاقت تازيانه ندارد، يا سبك و خفيف بزنيد، حدود الهيه بايد جارى شود تا جلوگيرى از اين فساد بزرگ شود. امروز چون حدود الهيه تعطيل شده نه قاتل را مىكشند و نه شارب الخمر و نه لاطى[13] و نه زانى، اين همه رواج پيدا كرده، بلكه اگر حدّ الهى بر مرتد و منكر ضرورى و مُبدع جارى مىشد، اين همه كفر و ضلالت به وجود نمىآمد.
(إِنْ كُنْتُمْ تُوْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْيَوْمِ الاْخِرِ) مفهومش اينكه رأفت و ملاحظه باعث سلب ايمان مىشود.
(وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُوْمِنِينَ) تا اينكه ديگران چشمشان به حساب بيفتد و اينها در نظر اينها خفيف و سبك شوند.
مسئلة :
توبه قبل از ثبوت، نزد حاكم رافع حد است، به همين نحوى كه توبه، رافع عذاب اخروى مىشود، رافع حد هم مىشود.
____________________________________________________________________________________
[1] . ترجمه ديگر: به هر زن زناكار و مرد زناكارى صد تازيانه بزنيد. و اگر به خدا و روز واپسين ايمان داريد، در [كار] دين خدا، نسبت به آن دو دلسوزى نكنيد و بايد كه گروهى ازمؤمنان در كيفر آن دو شاهد باشند.
[2] . ر. ك: تفسير نورالثقلين: ج5، ص118 ـ 120.
[3] . حر و حرّه : مرد و زن آزاد كه بنده نباشند.
[4] . عبد و أمَه : عبد به مرد بنده گفته مىشود و أمَه به زنى كه كنيز و بنده ديگرى باشد اطلاق مىشود.
[5] . ثيّبه : زن بىشوهر و بيوه ، و در فقه ، زنى كه بكارت او در مباشرت مشروع يا غير مشروع از بين رفته باشد. ر. ك: فرهنگ بزرگ سخن، واژه «ثيب».
[6] . همچون ميله در سرمهدان . كافى : ج7، ص184، ح4 و الاستبصار : ج4، ص217، ح1.
[7] . شهادتى كه به صورت ديدن ميله در سرمهدان نباشد مثل كندن برگهاى درختى است كه خار دارد به صورت وارونه. ر.ك: كشف اللثام: ج10، ص365؛ الحدائق الناضرة: ج1،ص35 و جواهر الكلام : ج1، ص108.
[8] . عبيد (جمع عبد): بندگان. اِماء (جمع أمه): كنيزان.
[9] . جلد كردن: تازيانه زدن به عنوان حد (مجازات شرعى).
[10] . و مرد و زن دزد را به سزاى آنچه كردهاند، دستشان را [به عنوان كيفرى از جانب خدا] بُبريد. سوره مائده : آيه 38.
[11] . كنز العمال: ج5، ص327، ح13062، عمدة القارئ: ج22، ص240؛ الاستيعاب: ج3،ص1087 و فيض القدير: ج2، ص381.
[12] . فرو رفتن ختنهگاه در فرج زن ملاك زناست و مقصود از غيبوبت همان دخول آلت تاختنهگاه، يعنى قسمت انتهاى قدامىِ آلت مرد است.
[13] . بچهباز؛ غلام باره.
آیه 2 «الزّانِيَةُ وَ الزّانِى فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما .....»
- بازدید: 887