41 «وَ اذْكُرْ فِى الْكِتابِ إِبْراهِيمَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا»
ترجمه :
41. و ياد كن در قرآن مجيد ابراهيم را محققاً بود ابراهيم صديق و نبى.
تفسير :
[ذكر گذشتگان براى تذكر آيندگان و اختلاف شيعه و سنى درباره حضرت ابراهيم(علیه السلام)]
ذكر احوال سابقين از انبيا و مومنين و صلحا و متقين و از كفار و مشركين و فجار و فاسقين در قرآن مجيد براى تنبيه و تذكر اين امت است كه خداوند با آنها چه معامله فرموده، چه الطاف و عناياتى با دسته اول و چه عقوباتى با دسته دوم.
[آزر عموى ابراهيم مشرك بوده است ، اما پدر ابراهيم(علیه السلام) مؤمن و صالح]
(وَ اذْكُرْ فِى الْكِتابِ إِبْراهِيمَ) در موضوع ابراهيم بين شيعه و سنى و مشركين از جهاتى اختلاف شديدى است :
اولاً در نسب ابراهيم اهل تسنن او را فرزند آزر، كه مشرك و بت پرست بود، مىدانند به واسطه ظواهر آيات كه اطلاق أب بر او كرده مخصوصآ در اين آيات بعد كه چهار مرتبه خطاب «يا أبت» كرده و در جاى ديگر مىفرمايد: (إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لاَِبِيهِ آزَرَ)[1] ولكن شيعه مأخوذ از اخبار آل اطهار معتقد هستند كه پدر ابراهيم تارخ بوده، مومن صالح و آزر عموى او بوده و شوهر مادر او و در دامن او بزرگ شده و به اين مناسبت اطلاق أب بر او مىكرد. و دليل شيعه قطعِنظر از اخبار دو آيه شريفه در قرآن است: يك آيه در سوره توبه و يك در سوره ابراهيم (علیه السلام). اما در توبه: (وَ ما كانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِيمَ لاَِبِيهِ إِلّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِيّاهُ فَلَمّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ للهِِ تَبَرَّأَ مِنْهُ)[2] . و البته اين در زمان جوانى ابراهيم بود كه تبرّى جست و عزلت اختيار كرد و از آنها جدا شد.
و اما در سوره ابراهيم در زمان پيرى ابراهيم كه خدا اسماعيل و اسحاق را به او عنايت كرده بود مىگويد: (الْحَمْدُ للهِِ الَّذِى وَهَبَ لِى عَلَى الْكِبَرِ إِسْمعِيلَ وَ إِسْحقَ) الى قوله (رَبَّنَا اغْفِرْ لِى وَ لِوالِدَىَّ وَ لِلْمُوْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسابُ)[3] ، پس معلوم مىشود كه والد ابراهيم غير آزر است كه از او تبرّى جسته.
و ثانياً در عقيده ابراهيم، يهود گفتند: هم عقيده ماست، نصارا گفتند: در مذهب ماست مسلمين گفتند: مذهب اسلام است، خدا مىفرمايد: (ما كانَ إِبْراهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصْرانِيًّا وَ لكِنْ كانَ حَنِيفاً مُسْلِماً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ)[4] و در جاى ديگر خطاب به پيغمبر مىفرمايد: (ثُمَّ أَوْحَيْنا إِلَيْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ)[5] و نيز مىفرمايد : (يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِى إِبْراهِيمَ وَ ما أُنْزِلَتِ التَّوْراةُ وَ الاِْنْجِيلُ إِلّا مِنْ بَعْدِهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ)[6] .
و ثالثاً در ذبيح ابراهيم، يهود گفتند: اسحاق بوده و عقيده مسلمين اسماعيل بوده.
[در بيان اطلاقات صدق]
(إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا) از براى «صدق» اطلاقاتى است: صدق در كلام، صدق در كتابت، صدق در وعد، صدق در ايمان، كه نفاق نباشد، صدق در اخلاق، صدق در افعال و صدّيق صيغه مبالغه است و ابراهيم به تمام اطلاقات صدق صدّيق بوده و اين دليل بر مقام عصمت است، چنانچه در آيه شريفه (وَ كُونُوا مَعَ الصّادِقِينَ) مفصلاً بيان كرديم[7] و اما نبوت حضرت ابراهيم مقام نبوت
و رسالت و اولوالعزمى را داشت، بلكه بعد از حضرت رسالت افضل از جميع انبيا بود.
___________________________________________________________________________
[1] . [و ياد كن] هنگامى را كه ابراهيم به پدر خود «آزر» گفت. سوره انعام: آيه 74.
[2] . و نبود استغفار ابراهيم از براى خود مگر از مواعدهاى كه وعده داده بود او را پس چون كه واضح شد بر ابراهيم اينكه او دشمن خداست بيزارى جست از او. سوره توبه: آيه 114.
[3] . حمد مختص آن خدايى است كه به من بخشيد در پيرى اسماعيل و اسحاق را... پروردگارما بيامرز از براى من و از والدين من و از براى مؤمنين روزى كه بر پا مىشود حساب روزقيامت. سوره ابراهيم: آيات 39 ـ 41.
[4] . نبود ابراهيم يهودى و نه نصرانى وليكن بود حنيف و مسلم و نبود از مشركين. سوره آلعمران: آيه 67.
[5] . پس از آن مقامات وحى نموديم به سوى تو اينكه متابعت كن ملت ابراهيم را كه حنيف بود و نبود از زمره مشركين. سوره نحل: آيه 123.
[6] . اى اهل كتاب! از براى چه محاجّه مىكنيد در مورد ابراهيم و حال آنكه تورات و انجيل بعد از ابراهيم نازل شده، آيا تعقل نمىكنيد؟ سوره آل عمران: آيه 65.
[7] . ر.ك: همين تفسير، ج9، ص358 ـ 360.
آیه 41 «وَ اذْكُرْ فِى الْكِتابِ إِبْراهِيمَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا»
- بازدید: 834