35 «ما كانَ للهِِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحانَهُ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ »
ترجمه :
35. و نيست از براى خداوند عالم اينكه اتخاذ اولاد كند منزّه و مبرّاست، زمانى كه اراده كند تحقق امرى را و حكم فرمايد به وجود او پس جز اين نيست مىفرمايد از براى او: باش پس مىباشد، بگويد: موجود شو، موجود مىشود.
تفسير :
(ما كانَ للهِِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ) نظر به اينكه توليد و تناسل از لوازم ماهيت و جسم است، چه در انسان و چه در جن و چه در حيوانات و چه در نباتات اشجار و گياهها و ذات مقدّس او صرف الوجود است بدون ماهيت و وجودش عين ذات است و محال است تغيير و تغيّر و تحويل و تحوّل و محل حوادث بر او، و كسانى كه نسبت ولد مىدهند ناچار بايد، العياذ ]بالله[، خدا را جسم بدانند چه مشركين كه ملائكه را بنات خدا مىدانند و چه يهود كه عُزَير را پسر خدا مىگويند و آدم را ابن الله گفتند و چه نصارا كه عيسى را ابن الله شمردند بلكه تمام اهل كتاب گفتند: (نَحْنُ أَبْناءُ اللهِ وَ أَحِبّاوُهُ)[1].
(سُبْحانَهُ) تسبيح و تقديس و تنزيه حق است از جميع عوارض و نواقص و عيوب ذاتاً و صفتاً و افعالاً و اين موجودات عالم، چه علوى و چه سفلى، چه عالم مجردات و چه مادّيات، چه عالم عقول و نفوس و ارواح و چه عالم اجسام از ثَرى تا ثريّا، از هيولاى صرفه تا صور مثاليه هر چه لباس امكان در بر دارد.
[مراد از قول «كن فيكون» قول فعلى، يعنى ايجاد و مشيت است، نه قول لفظى]
(إِذا قَضى أَمْراً) كه صلاح در ايجادش باشد و حكمت اقتضا كند و قابليت وجود داشته باشد كه از زمره محالات نباشد (فَإِنَّما) پس جز اين نيست كه (يَقُولُ لَهُ) آن هم نه قول لفظى بلكه فعلى كه معنى ايجاد و مشيت است (كُنْ) موجود شو (فَيَكُونُ) موجود مىشود و آنى الوجود است.
________________________________________________________________________
[1] . ما پسران خدا و دوستان او هستيم. سوره مائده: آيه 18.
آیه 35 «ما كانَ للهِِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحانَهُ ..... »
- بازدید: 506