104 «يَوْمَ نَطْوِى السَّماءَ كَطَىِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْداً عَلَيْنا إِنّا كُنّا فاعِلِينَ»
ترجمه :
104. روزى كه طى مىكنيم آسمان را مثل طى كردن سجلّ از براى كتابها همين نحوى كه ابتدا كرديم اول خلقت اعاده مىدهيم وعدهاى است كه بر خود وعده داديم، محققاً ما هستيم به جا آورندگان.
تفسير :
[اقوال مختلف درباره اين آيه ونظر هيئت جديد وقديم]
در اين آيه نظريات مختلف است، هيئت قديم تصور كردند كه طبقات آسمانها مثل نقره است و كواكب در آنها مثل ميخ كوفته شده و تمام آنها دور كره زمين چرخ مىخورند لذا مىگويند: آسمان مثل لوله كاغذ مىشود كنار صحراى محشر مىافتد. و چون اين قول بسيار سخيف و با استكشافات امروزه سازش ندارد و باطل است، و مفسرين هم وجوهى گفتهاند كه به نظر تمام نيست، تحقيق مطلب كه هم از اين آيه استفاده مىشود و هم از آيات ديگر و هم از اخبار اينكه آسمانها يك هوا و فضاى لطيف است كه از هواى ما و فضاى ما لطيفتر است، و در ابتداى امر به صورت دخان و دود بود، چنانچه مىفرمايد : (ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِىَ دُخانٌ) (1) .
و در قيامت هم بر مىگردد به همان حالت دخانيّت، چنانچه مىفرمايد :
(فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِى السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِينٍ) (2) . و ممكن است ؛ بلكه بعيد نيست كه تعبير به دخان كنايه و اشاره باشد به تاريكى و ظلمت كه قبل از خلقت شمس و قمر و ساير كواكب اين فضاى وسيع تاريك بوده ؛ مثل دود به نظر مىآيد، و در قيامت كه شمس و قمر و ساير كواكب نور آنها گرفته مىشود. نيز تاريك مىشود مثل دود.
(يَوْمَ نَطْوِى السَّماءَ)، «طوى» به معنى فنا و تغيير است كه اين فضا به صورت دخانيت در مىآيد، چنانچه در تفسير على بن ابراهيم (3) مىگويد :
«نطويها، أي نفنيها فتتحوّل دخاناً» (4) .
(كَطَىِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ)، در تفسير على بن ابراهيم مىگويد: «السجلّ اسم الملک الّذي يطوي الكتب» (5) . و اين مأخوذ است از خبرى كه در برهان مسنداً
از زراره نقل نموده از حضرت صادق (علیه السلام) كه فرمود: ملكى است نامش اسماعيل و سيصد هزار ملك در تحت فرمان او هستند، و اعمال بندگان را مىنويسند و مىبرند بالا، ملكى است نامش سجلّ است مىگيرد و فقط اعمال خير و شرّ را ثبت مىكند و بقيه را رها مىكند (6) .
(كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ)، ظاهراً اشاره به همان خلقت سما است كه در اول دخان بود و سپس هم دخان مىشود، و ممكن است اراده تمام مخلوقات باشند كه گفتند: «كلُّ شيءٍ يرَجعُ إلى أصلِه» (7) .
انسان و حيوان از خاك خلق شدند و در خاك مىروند و از خاك بيرون مىآيند؛ (مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِيها نُعِيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْرى) (8) .
(وَعْداً عَلَيْنا) تخلّف پذير نيست (إِنّا كُنّا فاعِلِينَ) البته تحقق پيدا مىكند.
____________________________________________________________________________
1. سپس به امر آسمان پرداخت و آن دودى بود. سوره فصّلت : آيه 11.
2. پس انتظار داشته باش روزى را كه آسمان به دودى آشكارا مىآيد. سوره دخان : آيه 10.
3. مختصرى از زندگى نامه وى در همين تفسير، ج1، ص74 گذشت.
4. او را فانى مىكنيم سپس به دود تبديل مىشود. تفسير قمى: ج2، ص52 و تفسير البرهان :ج5، ص256، ح3.
5. سجل نام ملكى است كه تغيير مىدهد كتب را. همان.
6. تلفيقى است از دو روايت در ذيل آيه در تفسير البرهان: ج5، ص255، ح1؛ الزهد :ص53، ح141؛ بحار الأنوار: ج5، ص322، ح5 و مستدرك سفينة البحار: ج9، ص427. والحديث: «يقول: ما من أحدٍ إلا ومعه ملكان يكتبان ما يلفظه، ثم يرفعان ذلک الى المسلكين فوقهما فيثبتان ما كان من خير و شر، و يلقيان ما سوى ذلک».
7. هر چيزى به اصلش برمىگردد. شرح اُصول كافى: ج6، ص394.
8. از اين زمين شما را آفريدهايم و در آن شما را باز مىگردانيم و بار ديگر شما را از آنبيرون مىآوريم. سوره طه : آيه 55.
آیه 104 «يَوْمَ نَطْوِى السَّماءَ كَطَىِّ السِّجِلِّ .....»
- بازدید: 1443