52 «إِذْ قالَ لاَِبِيهِ وَ قَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِيلُ الَّتِى أَنْتُمْ لَها عاكِفُونَ»
ترجمه :
52. زمانى كه گفت به پدرش آذر و قوم او مشركين: چيست اين بتها كه به تمثالهاى مختلف تراشيدهايد و بر آنها عكوف كردهايد.
تفسير :
[در بيان نسب آزر با ابراهيم ونيز نسب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)]
(إِذْ قالَ لاَِبِيهِ) ،آزر پدر نَسَبى او نبود، بلكه عموى او بود و شوهر مادر او بود كه بعد از وفات پدرش او را گرفت و ابراهيم در دامن او بزرگ شد. لذا اطلاق پدر مىكرد، به زبان ما پدرخوانده بود، و دليل بر اين مطلب زيارت وارث است كه مىگويى :
«أشهد أنّک كنتَ نوراً في الأصلابِ الشامخةِ و الأرحامِ المطهّرَة» (1) .
كه آباى آنها تا حضرت آدم تمام بر طريقه حقّه بودند (2) كه گفتند: نَسَب حضرت رسالت (صلی الله علیه و آله و سلم) تا آدم پنجاه و يك واسطه سه هفده، يك هفده انبيا بودند، و يك هفده اوصيا، و يك هفده صلحا.
(وَ قَوْمِهِ) مرجع ضمير ظاهراً «أبيه» باشد كه آزر است و مراد از قوم نُمروديان و مشركين كه هم مسلك آزر بودند در بت پرستى.
(ما هذِهِ التَّماثِيلُ) كه هر بتى را شبيه يك ستاره يا شبيه مَلَكى يا شبيه انبيا تخيّل مىكردند و مىتراشيدند.
(الَّتِى أَنْتُمْ لَها عاكِفُونَ) «عكوف» اقامه و وقوف بر شىء است (سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ) (3) و از همين باب است مسئله اعتكاف در مساجد.
_________________________________________________________________________________________
1. گواهى مىدهم كه تو در پشت پدران بلند مرتبه و رحمهاى پاك بودى. مصباح المتهجد :ص501؛ بحار الأنوار : ج98، ص200، ح32؛ هدية الزائرين: ص193. در اين منبع تحت عنوان «زيارت اربعين» آمده است. مزار محمد بن المشهدى: ص422 و اقبال الاعمال: ج3،ص103.
2. ر. ك: تفسير التبيان: ج4، ص175؛ تفسير مجمع البيان: ج4، ص90؛ شرح مسلم«للنووى»: ج2، ص220 و عمدة القارى: ج17، ص26.
3. مساوى هستند در داخل شدن مسجدالحرام، كسانى كه در مكه سكونت كردهاند و كسانىكه باديه نشين هستند. سوره حج : آيه 25.
آیه 52 «إِذْ قالَ لاَِبِيهِ وَ قَوْمِهِ ما .....»
- بازدید: 653