33 «وَ هُوَ الَّذِى خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ فِى فَلَکٍ يَسْبَحُونَ »
ترجمه :
33. و اوست خداوندى كه خلق فرمود شب و روز را، و شمس و قمر را كل آنها در فلكى سَير مىكنند.
تفسير :
مفسرين نظر به اينكه شب و روز را مستند به سير شمس و قمر مىدانستند، لذا در دست و پا افتادند كه چه معنى دارد خلقت شب و روز. لكن چون اين عقيده فسادش معلوم شد، چنانچه گذشت مىگوييم: شمس اصلاً سَير دورى ندارد نه وضعى و نه انتقالى. بلى يك سَير مستقيم با جميع اين كُرات دارند كه به طرف كُره «وكاء» (1) كه نصرالطائرش گفتند سَير مىكنند و تمام آنجا مجتمع مىشوند. حتى كره ارض و تمام از حركت مىافتند و قيامت بر پا مىشود و آيات شريفه مشحون به اين معنى است: (وَ الشَّمْسُ تَجْرِى لِمُسْتَقَرٍّ لَها) (2) از محل قرار خود جريان دارد (يَسْئَلُ أَيّانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ * فَإِذا بَرِقَ الْبَصَرُ* وَ خَسَفَ الْقَمَرُ * وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ * يَقُولُ الاِْنْسانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ) (3) ، (إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ * وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ * وَ إِذَا الْجِبالُ سُيِّرَتْ * وَ إِذَا السَّماءُ كُشِطَتْ...) الى قوله: (عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ) (4) و غير اينها. و در اخبار هم داريم: شمس يك نى بالاى سر اهل محشر قرار مىگيرد (5) و غير اينها، لذا مىگوييم: (وَ هُوَ الَّذِى خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ) مراد جعل است كه در اثر حركت دورى زمين است كه دور خود مىچرخد به حركت وضعى، چنانچه مكرر گفته شده هر قسمت آن كه مقابل خورشيد است روز و قسمت مخالف شب و لذا روز و شب در اطراف زمين مختلف مىشود، مثلاً روز نقطه آسيا شب امريكا و بالعكس و كوتاهى و بلندى شب و روز در اثر حركت انتقالى اوست دور كره شمس ؛ چون هر چه دايره منطقةالبروج به دايره معدلالنهار نزديك شود يا دور شود تفاوت مىكند و اين دو دايره در دو نقطه مقارن مىشوند، اول حَمل و اول ميزان شب و روز مساوى مىشوند و در دو نقطه غايت بُعد پيدا مىكنند. اول سرطان غايت ارتفاع روز است و اول جُدَى غايت ارتفاع شب است.
(وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ)، فوايد شمس بسيار است . مربى تمام ما فى الارض از جمادات و نباتات و حيوانات و انسان، تشكيل بخار از دريا تا توليد ابرها نزول باران و غير اينها كه اگر نبود تمام اينها فاسد مىشد. و فوايد قمر هم بسيار است بلكه تمام كواكب و كُرات جوّيه كه تمام براى انسان خلق شده و انسانِ خيرهسر مع ذلك ايمان نمىآورد.
(كُلٌّ فِى فَلَکٍ يَسْبَحُونَ)، سَير منظم به ترتيب مرتب هر كدام در مركز خود شناورند.
_______________________________________________________________________________________
1. براى اطلاع از توضيح كلمه «وگاء» ر. ك : همين تفسير ج10 ص28.
2. و خورشيد جريان و حركت دارد تا جايى كه براى او قرار داده شده كه آنجا استقرار پيدامىكند. سوره يس : آيه 38.
3. مىپرسد: «روز رستاخيز چه وقت است؟» پس آنگاه كه ديده خيره گردد، و ماه درخسوف افتد، و آفتاب و ماه به هم گرد آيند، آن روز انسان گويد: راه گريز كجاست؟» سورهقيامت: آيات 6 ـ 10.
4. هنگامى كه خورشيد در هم پيچيده مىشود و از كار مىافتد و هنگامى كه ستارگان ريزشمىكنند و هنگامى كه كوهها از هم پاشيده مىشوند و از جاى خود كنده مىشوند و هنگامىكه آسمان خراب مىشود... هر كس آنچه را انجام داده مشاهده مىكند. سوره تكوير :آيات 3ـ14.
5. در اين باره روايتى نقل شده از عقبة بن عامر، قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): «تدنو الشمس منالأرض يوم القيامه فيعرق الناس فمنهم من يبلغ عَرَقَه عقبه ومنهم من يَبلغ نصف ساقه ومنهم يبلغ ركبته ومنهم من يبلغ فَخِذِه ومنهم من يبلغ منكبه ومنهم من يبلغ فاه ؛ خورشيد درروز قيامت آنچنان نزديك به زمين مىشود كه مردم همه عرق مىكنند، بعضى عرق آنهابه پشت پاشنه پايشان مىرسد، و بعضى تا نصف ساق پاى آنها، وبعضى به زانوهاوبعضى به رانها وبعضى به كتف وبعضى به دهان آنها مىرسد». فتح البارى: ج11،ص341؛ عمدة القارى : ج3، ص110؛ كنز العمال: ج14، ص367 وتفسير ابن اثير: ج4،ص517 (با اندكى اختلاف در الفاظ ).
آیه 33 «وَ هُوَ الَّذِى خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ ..... »
- بازدید: 784