28 «يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يَشْفَعُونَ إِلّا لِمَنِ ارْتَضى وَهُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ»
ترجمه :
28. خداوند مىداند آنچه پيش آنها بوده و آنچه بعد از آنها، و اينها شفاعت نمىكنند مگر براى كسى كه خدا از او راضى باشد و تحصيل رضاى الهى كند و اينها از خوف و خشيت الهى در حذراند (1) .
تفسير :
[در بيان علم الهى وضرورى بودن شفاعت در نزد شيعيان ومسلمانان]
(يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ) «علمِ» الهى عين ذات [است و] اول و آخر ندارد. پيش از خلقت عالم ، حتى خلقت انوار مقدّسه كه فرمود : «أوّلُ ما خَلَقَ اللهُ نُوري» (2) .
خداوند عالم بود تا آخرين مخلوقات و پس از آن، زيرا مخلوقات الهى محدود هستند و علم الهى نامحدود، و نسبت محدود به غير محدود اگر بگويى قطره به درياست غلط گفتهاى، زيرا دريا هم محدود است . طرف نسبت نيست ، مثل نسبت ممكن به واجب ، مخلوق به خالق و نحو اينها.
(وَ لا يَشْفَعُونَ إِلّا لِمَنِ ارْتَضى) مسئله شفاعت يكى از ضروريات دين است و منكر آن كافر است و غير مومن قابليت شفاعت ندارد، بلكه خاص به اهل ايمان است، چنانچه در بسيارى از اخبار در تفسير (لِمَنِ ارْتَضى) دارد «لمن ارتضى دينه » (3) . و شُفَعا دو دسته هستند :
داراى شفاعت خاصّه و شفاعت عامّه.
اما شفاعت خاصه : قرآن، ليالى متبركه، ماههاى شريفه، مومنين، ملائكه حَمَله عرش، انبيا، اوليا، علما، سادات، اولادهاى صغار مومنين و غير اينها.
و اما شفاعت عامه : خاص محمّد و آل محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) است و شفاعت آنها هم مختلف است :
درجه اول، شفاعت گنه كاران مومنين كه به واسطه ارتكاب معاصى استحقاق عذاب دارند كه فرمود : «اِدّخَرْتُ شَفاعَتي لأهلِ الكَبائرِ مِن اُمّتي» (4) .
زيرا اهل صغاير به نص آيه شريفه مَعفُوّ هستند كه فرمود: (إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ) (5) . و معاصى كبار معاصى است كه وعده آتش يا عذاب داده شده، يا در نظر شرع بزرگ شمرده شده، يا تصريح به به كبيره بودن آن شده، يا اشدّ از بعضى كبائر گفته شده، يا اصرار بر صغاير شده.
اشكال:
بنابراين ، پس مومنين خوفى از معاصى ندارند، زيرا مشمول شفاعت مىشوند.
جواب:
عمده خطر معاصى باعث زوال ايمان مىشود، ولو حين الموت . به علاوه سياهى قلب و تسلّط شيطان و زوال نعم و سلب توفيق و نزول بليّات و مفاسد ديگر.
درجه دوم، تقاضاى دفع بليات و قضاى حوايج و اِنجاح مقاصد (6) و قبولى اعمال در اثر توسلات به اين خاندان در همين دنيا.
درجه سوم، ارتفاع درجات و مقامات در بهشت حتى در حق انبيا و اوليا فضلا از مومنين و اهل سعادت، و نظر به اينكه هر عنايتى مشروط به قابليت محل است ، تا اذن الهى و اجازه حق نرسد شفاعت نمىكنند، چنانچه مىفرمايد: (ما مِنْ شَفِيعٍ إِلّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ) (7) ، و تا قابليت نداشته باشد اذن داده نمىشود در حق او.
(وَ هُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ)، خوف انبيا و ائمه اطهار : و ملائكه نه از جهت معاصى است، زيرا معصوم هستند بلكه از عظمت پروردگار و معرفت به شئون الهى و كبريايى او خود را در مقابل عظمت پروردگار ناچيز و مقصّر و قاصر، در عبادت مىدانند، چنانچه از پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است در مناجاتش عرض مىكند : «ما عَرَفناکَ حَقَّ مَعْرِفَتِک وَ ما عَبَدْناکَ حَقَّ عِبادَتِکَ» (8) .
و خدمت زين العابدين (علیه السلام) عرض كردند به واسطه كثرت عبادات كه زين العابديناش گفتند، و شدت بُكاء كه تاجالبُكّائين نام نهادند و آن قدر سجده كرد كه سيّدالساجديناش خواندند كه شماها كه اهل عالم به واسطه شماها رستگار مىشوند، چرا اين نحو تحمل مىكنى؟ فرمود: صحيفه جدم اميرالمومنين (علیه السلام) را بياوريد، كيست بتواند مثل آن عبادت كند؟ (9)
_____________________________________________________________________
1. ترجمه ديگر : آنچه فرا روى آنان و آنچه پشت سرشان است مىداند، و جز براى كسى كه[خدا] رضايت دهد. شفاعت نمىكنند و خود از بيم او هراسانند.
2. اولين چيزى كه خداوند آفريد، نور من بود. عوالى اللالى: ج4، ص99، ح140 و بحارالأنوار: ج1، ص97.
3. براى كسى كه خداوند از دينش راضى باشد. عيون اخبار الرضا (علیه السلام): ج2، ص125، ح35؛بحار الأنوار: ج8، ص34، ح4 و تفسير نورالثقلين: ج3، ص423، ح48.
4. نگه مىدارم و حفظ مىكنم شفاعتم را براى گناهكاران از امتم. تفسير التبيان: ج1،ص213؛ تفسير القرطبى: ج5، ص161 و بحار الأنوار: ج8، ص30، باب 21.
5. اگر از گناهان بزرگ دورى كنيد كردارهاى زشت شما را مىپوشانيم و شما را در مكان محترمى داخل مىكنيم. سوره نساء : آيه 31.
6. رسيدن انسان به مقاصد خويش.
7. هيچ شفاعت كنندهاى جز پس از اذن او نيست. سوره يونس : آيه 3.
8. تو را آنچنان كه هستى نشناختيم ؛ وآنطور كه سزاوار پرستشى نپرستيديم . تفسير ابن عربى: ج1، ص225؛ تفسير ابى السعود: ج3، ص161 و بحار الأنوار: ج66، ص292.
9. ارشاد «مفيد»: ج2، ص142؛ بحار الأنوار: ج46، ص75، ح65 و ينابيع المودة: ج1،ص446.
آیه 28 «يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ .....»
- بازدید: 708