18 «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ وَ لَكُمُ الْوَيْلُ مِمّا تَصِفُونَ»
ترجمه :
18. بلكه مىاندازيم و مىكوبيم و مىشكافيم به توسط حق بر باطل. پس شكسته مىشود باطل پس در اين شكستگى از بين مىرود و فانى و هلاك مىشود و از براى شما اهل باطل هلاكت و عذاب است از آنچه وصف مىكنيد از اباطيل.
تفسير :
[كوتاهى دولت باطل وپيروزى دولت حق]
(بَلْ نَقْذِفُ) «قذف» انداختن است، چنانچه مىفرمايد: (وَ قَذَفَ فِى قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَرِيقاً) (1) و نيز مىفرمايد: (وَ قَذَفَ فِى قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَ أَيْدِى الْمُوْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يا أُولِى الاَْبْصارِ) (2) .
(بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ) «حق» مثل شمشير است كه بر فرق «باطل» مىخورد و مىشكافد و از بين مىبرد، حق ايمان است ، باطل كفر و ضلالت است، حق از روى دليل و برهان قطعى است باطل از روى هوا و هوس و عناد و عصبيّت و تقليد آبا و امثال اينهاست، حق ثابت و بر قرار است باطل زاهق و عاطل است (وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً) (3) . باطل چهار صباحى يك جولانى دارد و از بين مىرود «لِلْحَقّ دَولةٌ وَ لِلباطِلِ جَولةٌ» (4) .
(فَيَدْمَغُهُ) «دماغ» مغز سر است كه ابتداى محل توجه است و گفتند سه مرحله دارد: اول، تخيّل است. دوم، تفكّر است. سوم، تذكّر است (5) . از جالينوس حكيم است.
پس از آن داخل قلب مىشود يا تصديق مىكند يا رد مىكند. و معناى «يدمغه» ضربت حق است كه بر باطل مىخورد و تا مغز سرِ باطل را مىشكافد، و ضربت اگر به مغز رسيد ديگر قابل علاج نيست، چنانچه ضربت پسر مرادى بر فرق اميرالمومنين (علیه السلام) به مغز رسيد و طبيب گفت: ديگر قابل علاج نيست.
(فَإِذا هُوَ زاهِقٌ) باطل از بين مىرود و هلاك مىشود و نابود.
و اخبار بسيارى داريم كه تفسير شده به دولت حقّه پس از ظهور حضرت بقيّةالله ـ عجّل الله فرجه ـ (6) ، و مكرر گفتهايم كه اخبار وارده در تفسير آيات نوعاً بيان مصداق اتمّ مىكند تنافى با اطلاق و عموم آيه ندارد.
(وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمّا تَصِفُونَ). مكرر تفسير «ويل» شده : اسمى و وصفى . و مراد (مِمّا تَصِفُونَ) نسبتهايى كه به خدا مىدهند از شرك و اتخاذ ولد و صاحب [= همسر] و تجسّم و نحو اينها، و نسبتهايى كه به انبيا مىدهند از كذب و جنون و امثال اينها. و نسبتهايى كه به دين مىدهند از بدعتها و نسبتهايى كه به ائمه هُدى و دُعات دين : و علماى شريعت و به مومنين مىدهند تمام مشمول ويل هستند.
__________________________________________________________________
1. و در دلهايشان رُعب و وحشت انداخت گروهى از آنها را كشتيد و گروهى را اسيركرديد. سوره احزاب : آيه 26.
2. و در دلهايشان رُعب و ترس انداخت به طورى كه به دست خود خانههاى خود را خرابمىكردند و به دستان مؤمنين، پس اى صاحبان بصيرت عبرت بگيريد. سوره حشر: آيه 2.
3. و بفرما به اين كفار و مشركين حق آمد و باطل از بين رفت به درستى كه باطل از بينرفتنى است. سوره اسراء : آيه 81.
4. باطل يك جولانى مىدهد و نابود مىشود. اما ثبات و پايدارى از آنِ حق است. كافى :ج2، ص447؛ المبسوط شيخ طوسى: ج1، ص4؛ فقه الرضا(علیه السلام) : ص9؛ شرح نهج البلاغة :ج9، ص53؛ تفسير السمعانى: ج3، ص88. و اكثر مصادر به صورت «للباطل دولة» آمدهاست.
5. ر. ك : كشاف اصطلاحات الفنون ولغتنامه دهخدا، ذيل واژه «دماغ ».
6. كافى: ج8، ص287 و تفسير البرهان: ج4، ص610.
آیه 18 «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَيَدْمَغُهُ .....»
- بازدید: 861