188 « قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسِى نَفْعاً وَلا ضَرّاً إِلاّ ما شاءَ اللّهُ وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَما مَسَّنِىَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاّ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤمِنُونَ»
ترجمه :
188. بفرما به آنها كه من مالك خود نيستم نه جالبِ نفعى و نه دافعِ ضررى، مگر آنچه بخواهد خداوند و اگر بودم كه مىدانستم غيب را هرآينه طلب زيادتى در اعمال خير مىكردم و هرآينه هيچ سوء و ضررى به من اصابه نمىكرد. نيستم من مگر انذار كننده از عذاب الهى و بشارت دهنده به مثوبات خداوندى از براى قومى كه ايمان مىآورند.
مسئله مشكله:
[ چه كسانى علم غيب دارند ؟ ]
در موضوعِ علمِ غيب آيات به نظر بدوى مختلف است در اينكه غير از خداوند علم غيب دارد يا نه از بعض آيات استفاده مىشود كه غير خدا هم علم غيب دارد، مثل آيه شريفه «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً * إِلاّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ»[1]. و بسيارى از آيات منحصر مىكند علم غيب را به خدا و در بعض آيات فقط بيان مىكند كه خداوند عالم به غيب هست ولى انحصار را نمىرساند، و حلّ اين مشكل اين است كه غيب مقابل شهود است و بر خداوند چيزى غايب نيست، چنانچه يكى از اسماى الهى شهيد است ، «لأنه لا يغيب عنه شيء »[2].
بناءً على هذا مراد از غيب آنچه بر خلق مستور است و علم به آنها ندارند خداوند عالم است و البته علم الهى كه به همه چيز تعلق گرفته، اقسامى دارد ؛ آن علومى كه مختص به ذات اقدس اوست منحصر به او مىباشد آياتى كه دلالت بر انحصار دارد، مثل اين آيه [ كه ] راجع بهاين قسمت است.
و اما علومى كه افاضه به خلق شده چند قسم است: يك قسم مستند به حواس ظاهريه است به چشم ديده مىشود، به گوش شنيده مىشود و ساير قواى ظاهريه. و يك قسم مستند به ادله و براهين عقليه و نقليه است و اين دو قسم از عنوان غيب خارج است، چون بر هر كس ممكن است تحصيل علم به آن يا به حسّ ظاهرى يا به دليل و برهان علمى. و اما يك قسم است كه بايد به طريق وحى و الهام افاضه شود اين جزو علم غيب است، چون بر ديگران وسايل معرفت به آن فراهم نيست و اين علمِ غيب را انبيا و ائمّه عليهمالسلام دارا بودند، لذا مىفرمايد: «إِلاّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ».
اشكال:
ائمّه عليهمالسلامكه به آنها وحى منقطع شده بود ؟
جواب:
آنها هم به طريقِ غير عادىِ خداوند يا به افاضه رسول يا امام سابق افاضه فرموده، پس بناءً على هذا مىتوان گفت كه انبيا و ائمّه، بلكه بسيارى از اوتاد كه مورد الهامات ربوبى هستند عالم به غيب نيستند نسبت به آنچه مختص به خداست، زيرا به آنها افاضه نشده و عالم به غيب هستند نسبت به آنچه افاضه شده. هذا ما عندنا و اللّه العالم.
«قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسِى نَفْعاً وَلا ضَرّاً»، زيرا از افعال مختصه به خداست، مثل خلق و رزق و إماته و احيا و عزّت و ذلت و غنا و فقر كه در توحيد افعالى بيان شده.
«إِلاّ ما شاءَ اللّهُ»؛ اگر اراده او تعلق گرفته احدى قدرت بر دفعش ندارد و اگر تعلق نگرفته تمام خلق عاجز در انجام آن هستند و ايجاد آن.
«وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ»؛ بيش از آنكه به من وحى فرموده «لاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ» كه به شما ابلاغ مىكردم و طبق آن عمل مىنمودم.
«وَما مَسَّنِىَ السُّوءُ»كه خداوند بيش از آنكه حفظ فرموده و دستور داده اگر دستور داشتم جلوگيرى مىكردم فقط تابع وحى و دستور هستم، چنانچه بسيارى از اهل مدينه در مكه از آن حضرت تقاضاى تشريففرمايى به مدينه كردند كه آنجا ما شما را يارى مىكنيم و از اذيات قريش نجات پيدا مىكنى، حضرت مىفرمود: من منتظر وحى الهى هستم تا امر او نرسد نمىتوانم حركت كنم. «إِنْ أَنَا إِلاّ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ»فقط مأمور به انذار و تبشير هستم آنهم «لِقَوْمٍ يُؤمِنُونَ».
-----------------------------------------------------------
[1] . خداوند، عالم به غيب است، پس ظاهر نمىفرمايد بر غيب خود احدى را مگر كسى كه مشمول رضاى حق باشد. سوره جن: آيه 26 ـ 27 .
[2] . مجمع البحرين: ج3، ص81 ، ماده « شهد » .
آیه ١٨٨ « قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسِى نَفْعاً وَلا ضَرّاً إِلاّ ما ... »
- بازدید: 2319