185 « أَ وَلَمْ يَنْظُرُوا فِى مَلَكُوتِ السَّمواتِ وَالْأَرْضِ وَما خَلَقَ اللّهُ مِنْ شَىْءٍ وَأَنْ عَسى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَىِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤمِنُونَ»
ترجمه :
185. آيا نظر نمىكنند در ملكوت آسمانها و زمين و آنچه خداوند خلق فرموده از هر شيئى و اينكه شايد نزديك شده باشد مرگ آنها، پس به چه حديثى بعد از قرآن ايمان مىآورند.
تفسير :
[ در بيان عوالم الهى ]
«أَ وَلَمْ يَنْظُرُوا»، نظرِ دقت در آثارِ صنعِ پروردگار و معرفت به وجودِ موجدِ آنها و مبقىِ آنها و مغنىِ آنها كه از امير المؤنين عليهالسلام فرمود:
«ما رأيت شيئاً إلاّ و رأيت اللّه قبله و بعده و معه»[1].
«فِى مَلَكُوتِ السَّمواتِ وَالْأَرْضِ»، عالمِ ملكوت عالمِ اجسام است از كرات علويه كه تعبير به سموات مىكنند كه منقسم به هفت طبقه مىشود به مناسبت بعد و قرب اين كرات به كره ارض هر چه دورتر باشد طبقه بالاتر است و نزديكتر باشد طبقه سفلى است، و موجودات جويّه مثل هوا و ابر و رعد و برق و باران و باد و سفليه كه كره زمين است و موجودات در آن جمادات و نباتات و حيوانات و معادن، و فوق عالم ملكوت عالم جبروت است كه عالم مجردات كه عبارت از عالم عقول و نفوس باشد، و فوق عالم جبروت عالم لاهوت است كه «لا يطلع عليه أحد إلاّ اللّه» و دون عالم ملكوت عالم ناسوت است كه عالم كون و فساد است كه تعبير به عالم دنيا مىشود و لذا دنيا گفتند به معنى دنائت و پستى يا دنوّ و نزديكى است كه دايماً در تغيير و تبدّل است و به هيچ قسمتش اعتبارى نيست، نه به غنا و فقرش و نه به عزت و ذلتش و نه به صحت و مرضش و نه به حيات و موتش.
«وَما خَلَقَ اللّهُ مِنْ شَىْءٍ»، آنچه در اين عالم خداوند خلق فرموده از ملائكه و جن و انس و مأكولات و مشروبات و ملبوسات و ادويهجات و غير اينها كه در هر يك يك آنها چه قدرتنمايى كرده و چه اندازه حكمت به كار زده و چه فوايد و آثارى در آنها قرار داده و چه ريزهكارى در آنها فرموده.
«وَأَنْ عَسى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ»، انسان به مرگ نزديك است. از اميرالمؤنين عليهالسلام پرسيدند: نزديك چيست و نزديكتر چيست؟ گفتند: فرمود:
هر آيندهاى نزديك است و مرگ از همه آنها نزديكتر است[2]. حتى گفتند: از پرده پياز به پياز نزديكتر است، يك نفس است بيرون آمد برنمىگردد، داخل مىشود بيرون نمىآيد و تعبير به «عَسى أنْ يَكوُنَ» براى اين است كه «عسى» استعمال مىشود در موردى كه رجاى واثق باشد، مثل قول زن فرعون كه
«وَقالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِى وَلَكَ لا تَقْتُلُوهُ عَسى أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً»[3] ، و قول عزيز مصر كه به زنش گفت: «أَكْرِمِى مَثْواهُ عَسى أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً»[4] .
و اقتراب با قرب تفاوت دارد به معنى طلب قرب است مثل اكتساب اشاره به اينكه آثار و اسباب موت فراهم شود، مثل مرض و ضعفِ قوا و كبر سن كه انسان را نزديك به مرگ مىكند كه در اين موارد بايد بيشتر كوشش كرد در عبادت و تدارك فوائت[5] و توبه و استغفار و تهيّأ [ = آمادگى ]از براى موت، چنانچه حضرت مجتبى عليهالسلامبه جناده[6]
فرمود: «استعدّ لسفرك وحصّل زادك قبل حلول أجلك»[7].
«فَبِأَىِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤمِنُونَ» «حديث» بيان امورى است كه سابقه نداشته باشد ، لذا اخبار صادره از پيغمبر صلىاللهعليهوآله و ائمه اطهار عليهمالسلام را احاديث گفتند، چون قبل از بيان آنها كسى خبر نداشت و نمىدانست و به اين مناسبت قرآن را حديث گفتند، چون اين بيانات قرآن را قبل از نزول كسى نمىدانست: «تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيها إِلَيْكَ ما كُنْتَ تَعْلَمُها أَنْتَ وَلا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هذا»[8]، «ما كانَ حَدِيثاً يُفْتَرى»[9]؛ يعنى بهتر از قرآن و بيانات آن كجا پيدا مىكنيد كه به او ايمان بياوريد. بلى، مزخرفات و تناقضات و كفريات كه در بيان « باب » و ايقان[10] « بهاء » است بهايىها بهتر از قرآن مىشمارند. و همين آيه دليل بر ردّ آنهاست كه ديگر بعد از قرآن چيزى نيست كه به او ايمان بياورند.
---------------------------------------------
[1] . من هر چيزى را كه ديدم، خداوند را قبل و بعد و همراه آن ديدم. تفسير الرازى : ج32 ، ص158 و اللمعة البيضاء: ص169.
[2] . الزهد : ص14 ؛ امالى صدوق : ص577 ، ذيل حديث 788 و نهج البلاغة : ص190 ، خطبه 3 با اندكى تفاوت .
[3] . وگفت زن فرعون كه اين باعث روشنايى چشم من و چشم تو است نكُشيد او را اميد است اينكه نفعى ببخشد ما را به اينكه او را بگيريم اولاد خود. سوره قصص: آيه 9.
[4] . جايگاه او را محترم بدار، اميد است كه اين نفعى بما ببخشد يا او را فرزند خود بگيريم. سوره يوسف: آيه 21.
[5] . تدارك فوائت ، يعنى آنچه از عبادات و طاعات از انسان فوت شده است كه شايسته است شخص پيش از مرگ آنها را جبران و تدارك كند .
[6] . مختصرى از زندگى نامه وى در همين جلد ص467 آمده است .
[7] . براى سفرت آماده باش و قبل از اينكه مرگت فرا رسد، توشه خود را برگير. كفاية الاثر: ص227، و بحار الأنوار: ج44، ص139، ضمن ح6.
[8] . اين قضاياى نوح از خبرهاى غيبى است كه ما به سوى تو وحى فرستاديم كه نبودى تو كه آنها را بدانى تو و نه قوم تو از پيش. سوره هود: آيه 49.
[9] . نيست اين قرآن مجيد و آنچه نازل فرموديم بر حضرت رسالت صلىاللهعليهوآله احاديث كاذبه كه افترا بسته باشد به خداوند مجيد. سوره يوسف: آيه 111.
[10] . بيان و ايقان دو كتاب از فرقه گمراه و استعمارى بابيت و بهائيت است .
آیه ١٨٥ « أَ وَلَمْ يَنْظُرُوا فِى مَلَكُوتِ السَّمواتِ وَالْأَرْضِ ... »
- بازدید: 2382