169 « فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنى وَيَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنا وَإِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ أَ لَمْ يُؤخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللّهِ إِلاَّ الْحَقَّ وَدَرَسُوا ما فِيهِ وَالدّارُ الآْخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ»
ترجمه :
169. پس جايگزين شدند از بعد از رفتن آنها از دنيا جايگزينانى كه به ميراث از آنها تورات را ارث بردند و مىگرفتند زخارف دنيوى را از هر راهى كه به دست آنها مىآمد از حلال يا حرام و مىگفتند خداوند ما را مىآمرزد و اگر باز به دست آنها مىآمد از اين زخارف و مثل آنچه به دست آورده بودند مىگرفتند، آيا از آنها عهد و ميثاق در تورات گرفته نشده بود كه از مال حرام اجتناب كنيد و حال آنكه مكرراً در تورات خوانده بودند و حال آنكه دار آخرت بهتر است براى كسانى كه از حرام اجتناب و پرهيز مىكنند، آيا پس تعقل نمىكنيد؟
تفسير :
[ ارتكاب معاصى و اصرار بر آن ، مانع آمرزش ]
«فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ»؛ يعنى بعد از بنى اسرائيل كه به عذاب الهى يا به مرگ هلاك شدند «خَلْفٌ» يك دسته ديگر از بنى اسرائيل، يعنى قرن بعد از قرن آنها جاى آنها جايگزين شدند و به وجود آمدند و كتاب تورات از سابقين به لاحقين رسيد: «وَرِثُوا الْكِتابَ»، لكن اعتنايى به دستورات آن نكردند و حبّ دنيا چنان چشم و گوش آنها را پر كرده بود كه به هر وسيلهاى كه ممكن بود از راه حرام، رشوه، يا تقلب، غش، سرقت، حيله و تزوير.
«يَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنى»، تعبير به «عَرَضَ» براى اين است كه گفتند: « كلّ ما بالعرض يزول »؛ دنيا و زخارف آن فانى مىشود و از دست مىرود، و تعبير به «ادنى» يا دنائت و پستى است يا از دنوّ و پيش است نسبت به آخرت.
«وَيَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنا»؛ فقط تمنّاى مغفرت دارند بدون آنكه توبه كنند و دست از حرام بكشند، چنانچه امروزه قرآن را مكرر مىخوانند و احكام آن را مخالفت مىكنند و مىگويند ما را خدا مىآمرزد. اگر ما هم جهنم رويم على مىماند و حوضش، اين معاصى ما كه چيزى نيست، آن معاصىِ بزرگ باعث جهنم مىشود و عذاب.
«وَإِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ»، كه اصرار بر معاصى دارند و ندامت و توبه در كار نيست هر چه باشد و هر كجا باشد مال دنيا را مىگيرند و مىبلعند.
«أَ لَمْ يُؤخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ»، مخصوصاً حتى در همين تورات رايج اهل كتاب لعن كرده هر كه را كه به احكام آن عمل نكند، لذا نصارا در حق عيسى عليهالسلاممىگويند: «إفتدانا من لعنه الناموس»[1] .
«أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللّهِ إِلاَّ الْحَقَّ» ، كجا دارد و در چه كتابى است كه اصرار بر معاصى بالاخص معاصىِ كبار را خدا مىآمرزد. «وَدَرَسُوا ما فِيهِ» مكرر خواندهاند و فراگرفتهاند كه غير از حق و واقع نسبت به خدا ندهيد.
«وَالدّارُ الاْخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ»؛ تقواى از معاصى كه سعادت و رستگارى، از براى مؤن با تقواست.
«أَ فَلا تَعْقِلُونَ»، عقل سليم البته حكم مىكند كه اوامر الهى بايد امتثال شود و از نواهى او بايد اجتناب كرد و بهشت از براى مطيع است و استحقاق عذاب از براى عاصى، مگر آنكه به يك وسيله اگر با ايمان از دنيا برود مورد عفو واقع شود، لكن نبايد مطمئن شد و طغيان در معاصى و گناه كرد.
----------------------------------------------------
[1] . يعنى عيسى ، فداى ما شد از لعنت ناموس ، يعنى براى از بين رفتن و بىاثر شدن لعنت تورات و يا بخشيده شدن ما ، عيسى فدايى و پيش مرگ ما شد . الكتاب المقدس العهد الجديد: ص307 ؛ الانحرافات الكبرى: ص297 و الهدى الى دين المصطفى : ج1 ، ص306 .
آیه ١٦٩ « فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتابَ ... »
- بازدید: 2436