165 « فَلَمّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِيسٍ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ»
ترجمه :
165. پس چون كه فراموش كردند آنچه را كه به آنها تذكر داده شده به آن، نجات داديم كسانى كه نهى از اين عمل زشت كه صيد ماهى در شنبه باشد مىنمودند و گرفتيم كسانى كه ظلم مىكردند به عذاب سخت به سبب آنچه كه بودند فسق مىكردند.
[ در عقوبت ترك امر به معروف و نهى از منكر و ترك يارى دين ]
سؤل :
كسانى كه ساكت بودند كه نه موعظه مىكردند و نه مرتكب اين معصيت مىشدند، آيا اهل نجات بودند يا معذب به عذاب؟
جواب :
اگر در ترك نهى از منكر تقصيرى از آنها سرزده و با اهل معصيت مداهنه و معاشرت داشتند آنها هم ظلم به نفس كرده و فاسق شدند و مشمول جمله اخيره هستند، و از حديث منسوب به زين العابدين عليهالسلاماستفاده مىشود كه آنها هم گرفتار عذاب شدند، چنانچه در قوم شعيب دارد كه صد هزار بودند شصت هزار ايمان آوردند و چهل هزار به شرك و كفر و معاصى برقرار [بودند ]عذاب بر تمام نازل شد، شعيب عرض كرد: «ربّنا هذا للأشرار فما بال الأخيار ؟»[1] . حخطاب آمد: از جهت سكوت و مداهنه با كفار بوده[2].
و بعد از رحلت حضرت رسالت صلىاللهعليهوآله هم بسيارى از اهل ايمان با ابىبكر بيعت نكردند لكن على عليهالسلام را هم يارى نكردند و همين سكوت باعث ارتداد آنها شد كه گفتند:
«ارتدّ الناس بعد رسول اللّه صلىاللهعليهوآله إلاّ أربعة أو خمسة»[3].
و همچنين اهل كوفه بسيارى شيعه بودند لكن مسلم عليهالسلام را رها كردند و در خانهها مخفى شدند، و در عصر حاضر هم بسيارى از ماها از جهت سكوت و ترك يارىِ دين مسئوليت سختى داريم بگذاريم و بگذريم.
تفسير :
«فَلَمّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ» اين نسيان نسيانى نيست كه رافع تكليف باشد[4] بلكه از باب بىاعتنايى و عدم توجه به فرمايشات انبيا اصلاً متذكر نمىشوند و عقب سر مىاندازند.
«أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ»، در اخبار دارد از ميان قوم و از شهر خارج شدند و به قريه ديگرى رفتند، چنانچه در بعض اخبار است[5] ، يا در بيابان كه مفاد بعض ديگر است[6]. و ممكن است جمع بين اين دو كه يك قسمت به قريه نزديك آن قريه رفته باشند و يك قسمت در بيابان. «وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِيسٍ»، اين عذابِ سخت غير از مسخ
است كه در آيه بعد اشاره دارد و تعيين نشده كه چه عذابى است، ممكن است قطع بركات و حبوب و ثمار باشد يا فقر و فاقه و امراض سخت باشد، هر چه بوده بسيار ناگوار بوده كه «بئيس»[7]تعبير مىفرمايد.
«بِما كانُوا يَفْسُقُونَ» كه علت اخذ بهاين عذاب همان فسق و نافرمانى بوده.
--------------------------------------------------------
[1] . پروردگارا ! اينان بَدَان امت بودند كه گناه مىكردند، پس چرا خوبان هم عذاب شدند ؟
[2] . كافى: ج5، ص56، ذيل ح1، و بحار الأنوار: ج12، ص386، ح12.
[3] . به جز چهار يا پنج نفر ، بقيه مردم بعد از وفات پيامبر خدا از دين برگشتند . كافى: ج2، ص244، و الاختصاص: ص6 با اندكى تفاوت .
[4] . در بعضى احكام ، فراموشى تكليف را ساقط مىكند مانند خوردن و آشاميدن در حال روزه از روى فراموشى .
[5] . تفسير امام حسن عسكرى عليهالسلام : ص269 ـ 270 ، ح136 و تفسير البرهان : ج3 ، ص229 ، ح3 .
[6] . تفسير قمى: ج1، ص246، و تفسير البرهان: ج3، ص227، ح2.
[7] . عذاب سخت .
آیه ١٦٥ « فَلَمّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ ... »
- بازدید: 2930