159 « وَمِنْ قَوْمِ مُوسى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ»
ترجمه :
159. و از قوم موسى جماعتى بودند كه هدايت مىكردند به حق و عمل مىنمودند به حق.
تفسير :
[ در بيان نيكان قوم موسى عليهالسلام ]
«وَمِنْ قَوْمِ مُوسى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ»، اخبار در تعيين اينها مختلف است عياشى از حضرت صادق عليهالسلام روايت كرده كه فرمود: «هم أهل الإسلام».[1]
مفضل[2] از آن حضرت روايت كرده كه آنها بيست و پنج نفر هستند كه جزو اصحاب قائم (عجل اللّه فرجه) هستند كه از ظَهر كوفه و در نسخه ديگر از ظَهر كعبه خارج مىشوند[3].
مجمع از حضرت باقر عليهالسلام روايت كرده كه آنها جماعتى بودند كه از بنى اسرائيل كناره گرفتند و رفتند ما وراى چين كه بين آنها و چين بيابانى است رمل زار[= شنزار[4]].
برهان از ابى صهبان بكرى[5] از امير المؤنين عليهالسلامروايت كرده كه فرمود: قوم موسى هفتاد و يك فرقه شدند كلّ آنها در آتش هستند مگر يك فرقه ناجيه و تمسّك به اين آيه فرموده[6].
تحقيق كلام اينكه در هر عصر و زمانى حتى در دوره جاهليت يك دسته اهل حق بودند ولو در اقليت باشند و مستور باشند و حجت ميان آنها بوده كه زمين خالى از حجت نباشد و به واسطه آنها بركات نازل مىشده. و نيامده زمانى كه تمام اهل زمين بر باطل باشند كه اگر چنين مىشد به كلى هلاك مىشدند و البته در قوم موسى چه در زمان خود موسى و چه بعد از آن تا زمان حضرت عيسى عليهالسلامانبيايى و اوصيايى و علمايى و عبّادى و زهّادى و صلحايى بودند كه اينها به حق و صواب هدايت مىكردند[7].
«وَبِهِ يَعْدِلُونَ»كه به حق و عدالت رفتار و كردار و گفتار آنها بوده. و به اين بيان ممكن است جمع بين اخبار و مانعى ندارد كه از انبياى سلف و امتهاى آنها در ركاب حضرت بقية اللّه حاضر شوند و از اصحاب آن سرور باشند چنانچه در اخبار بسيار ذكر شده[8].
----------------------------------------------------------------
[1] . آنها مسلمان هستند. تفسير عياشى: ج2، ص35، ح89 و بحار الأنوار: ج24، ص151.
[2] . مفضل بن عمر : فقيه ، محدث و راوى مشهور و صحابى خاص امام صادق و امام كاظم عليهماالسلاموسفير و وكيل ايشان مىباشد . هرچند عدهاى از علماى رجال شيعه وى را متهم به غلو نموده و تضعيف كردهاند ، اما با مراجعه به گزارشات تاريخى ، اين اتهامات هيچ پايه واساسى نداشته و كاملاً ضعيف هستند ، در مجموع بنا به گفته بيشتر رجاليون وى فردى ثقه ومورد اعتماد ائمّه عليهمالسلام بوده است ، تا جايى كه امام صادق عليهالسلام درسهايى را در باب توحيد فقط به او گفته و در مجموعهاى به عنوان توحيد مفضل گردآورى شده است . در بسيارى موارد نيز امام ، مردم را به او ارجاع مىدادهاند . كتابهايى از جمله همين توحيد مفضل ونيز كتاب علل الشرايع از او بهجا مانده است . روايات فراوانى نيز از ائمه معصومين عليهمالسلامنقل كرده است . وى در حدود سال 183 هجرى از دنيا رفت . موسوعة طبقات الفقهاء ، ج2 ، ص 566 .
[3] . ارشاد مفيد : ج2 ، ص386 و بحار الأنوار : ج53 ، ص90 ، ح95 .
[4] . مجمع البيان: ج3، ص752، و بحار الأنوار: ج54، ص316.
[5] . ابوصهبان بكرى . وى نامش حبيب ، ابوصهباء بكرى بصرى مدنى همپيمان ابن عباس است . از على عليهالسلام و ابن مسعود و ابن عباس روايت كرده است و سعيد بن جبير و ابو معاويه بجلى و ابو نضره عبدى از او روايت نقل كردهاند . تهذيب التهذيب : ج4 ، ص386 ، شماره 771 .
[6] . تفسير البرهان: ج3، ص225، ح3، و تفسير عياشى: ج2، ص35، ح35.
[7] . كافى: ج5، ص59، ح16، و تهذيب الأحكام: ج6، ص178.
[8] . تفسير عياشى: ج2، ص35، ح90، و بحار الأنوار: ج52، ص346.
آیه ١٥٩ « وَمِنْ قَوْمِ مُوسى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ ... »
- بازدید: 2270