148 « وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لا يُكَلِّمُهُمْ وَلا يَهْدِيهِمْ سَبِيلاً اتَّخَذُوهُ وَكانُوا ظالِمِينَ»
ترجمه :
148. و گرفتند قوم موسى از بعد از رفتن موسى به ميقات از زر و زيور خود گوساله كه جسد صرف بود بدون روح و از براى او صدايى بود مثل صداى گاو آيا نديدند كه اين گوساله با آنها تكلم نمىكند و آنها را هدايت به راه نمىنمايد ،
گرفتند او را و بودند كه ظلم مىكردند.
اين دوم شركى بود كه بنى اسرائيل در زمان موسى آوردند كه گوسالهپرست شدند و عبادت كردند او را ، به اِغواى سامرى كه گفت به بنى اسرائيل : «هذا إِلهُكُمْ وَإِلهُ مُوسى»[1].
تفسير :
[ در « اتخاذ عجل » و اغواى سامرى ]
«وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى» « اتخاذ » به الوهيت و پرستش است . و مراد از « قوم » جميع قوم نيست ، بلكه آنها سه قسمت شدند : يك قسمت نپرستيدند لكن ساكت بودند و آنها را نهى نكردند و با آنها معاشرت كردند . يك قسمت ، كه در طرف اقليت بودند ، مثل هارون و اَتباع او كه پرستش نكردند
و آنها را نهى اكيد كردند و ترك معاشرت ، چنانچه در آيه قبل «وَجاوَزْنا بِبَنِى إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ...»[2]الآيه ، تمام بنى اسرائيل تقاضا نكردند از موسى كه «اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ»[3]بلكه جماعت كثيرى از آنها بودند .
«مِنْ بَعْدِهِ» مراد بعد از وفات موسى نيست لكن بعد از رفتن موسى به ميقات آنهم در ظرف آن ده شب ، كه زايد بر سى شب شد ، كه سامرى گفت : موسى از دنيا رفت و خداى موسى در اين گوساله حلول كرده.
«مِنْ حُلِيِّهِمْ» « حلى » طلاآلات است كه از فرعونيان و قبطيان كه بعد از غرق شدن و هلاك شدن به دست بنى اسرائيل افتاد و سامرى آنها را گرفت و آب كرد و يك گوساله طلا ساخت . «عِجْلاً جَسَداً» « عجل » بچه گاو است
كه تعبير به گوساله مىكنيم، « جسداً » ، يعنى بدن بىروح . «لَهُ خُوارٌ»« خوار » صداى گاو است كه تعبير به بُنْگ[4] مىكنيم.
سؤل:
چگونه مجسمه طلا صدا مىكند؟
جواب:
امروزه مشاهده مىكنيم كه مجسمههايى از نوع حيوانات : سگ، خروس، اردك و غير اينها مىسازند و تكمه قرار مىدهند كه اگر آن را فشار دهى صداى همان حيوان از دهان او مىآيد ، بلكه مجسمه انسان درست مىكنند كه رقص مىكند و راه مىرود و دست حركت مىدهد ، حتى نقل كردند كه مجسمه خادم و خادمه ساختهاند كه وصل به برق است اگر سوئيچ [ = كليد ] را بزنى چايى و طعام مىآورد ، جاروب مىكند، درب خانه باز مىكند و امثال اينها .
و اين صنايع در ازمنه سابقه بوده و از بين رفته . ثانياً ، تجديد شده و خود سامرى علت آن را به حضرت موسى گفت : «بَصُرْتُ بِما لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها»[5] . و شرحش را چنين گفتند كه فرعون با اتباعش موقعى كه رسيدند به رود نيل و شكاف دريا را مشاهده كردند و بنى اسرائيل را ديدند كه عبور كردند ترسيد كه وارد شكاف شود جبرئيل بر ماديانى سوار آمد پيشاپيش اسب فرعون ، ديگر نتوانست مهار اسب را نگه دارد . و چون جبرئيل از شكاف دريا گذشت سامرى مشاهده كرد كه خاك زير پاى ماديان حركت دارد قبضهاى از آن خاك برداشت و در شكم « عِجْل » ريخت ، اين صدا از او ظاهر شد.
«أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لا يُكَلِّمُهُمْ» ؛ يعنى آيا نمىديدند كه عجل با آنها تكلم نمىكند «وَلا يَهْدِيهِمْ سَبِيلاً» و آنها را راهنمايى نمىكند و يك مجسمه بيش نيست چگونه مىشود خدا باشد و معبود گردد مع ذلك با اين مشاهده ، باز
«اتَّخَذُوهُ»او را به الوهيت گرفتند با اينكه براهين عقليه قائم است كه حلول و اتحاد بر ذات اقدس ربوبى محال است «وَكانُوا ظالِمِينَ» ، چنانچه نصارا و بسيارى از ارباب ضلال ، آنها هم قائل به حلول و اتحاد شدند ، هم به خود ظلم كردند هم به ديگران ، كه آنها را اغوا كردند و به ضلالت انداختند.
-----------------------------------------------------------
[1] . اين خداى شما و خداى موسى است . سوره طه: آيه 88.
[2] . ر . ك : همين جلد ، ص249 ، ذيل تفسير آيه 138 .
[3] . همان .
[4] . بُنْگ : مخفّف بانگ است . لغت نامه دهخدا ، ج3 ، واژه « بنگ » .
[5] . به چيزى كه ديگران به آن پى نبردند ، پى بردم و به قدر مشتى از جاى پاى فرستاده خدا برداشتم و آن را در پيكر گوساله انداختم . سوره طه: آيه 96.
آیه ١٤٨ « وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ ... »
- بازدید: 1599