آیه ٨٩ « قَدِ افْتَرَيْنا عَلَى اللّه‏ِ كَذِباً إِنْ عُدْنا فِى مِلَّتِكُمْ ... »

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

89   « قَدِ افْتَرَيْنا عَلَى اللّه‏ِ كَذِباً إِنْ عُدْنا فِى مِلَّتِكُمْ بَعْدَ إِذْ نَجّانَا اللّه‏ُ مِنْها وَما يَكُونُ لَنا أَنْ نَعُودَ فِيها إِلاّ أَنْ يَشاءَ اللّه‏ُ رَبُّنا وَسِعَ رَبُّنا كُلَّ شَىْ‏ءٍ عِلْماً عَلَى اللّه‏ِ تَوَكَّلْنا رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنا وَبَيْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَأَنْتَ خَيْرُ الْفاتِحِينَ»
ترجمه :
89. هرآينه به تحقيق ما افترا زده‏ايم بر خداوند اگر عود كنيم در ملت شما بعد از آنى كه خداوند ما را از ملت شما نجات مرحمت فرموده و هرگز نيست از براى ما كه برگرديم در ملت سخيف شما مگر اينكه مشيت الهى تعلق گرفته باشد . توسعه دارد علم پروردگار ما هر چيزى را . بر خداست توكل ما . پروردگار ما ! بازفرما و حكم نما بين ما و بين قوم ما به حق و تو بهترين بازكنندگان و حكمفرمايانى.
[ مطالب مهم آيه ]
اين آيه شريفه مشتمل بر چند مطالب مهمه است:
مطلب اول: [ محال بودن توافق انبيا با مشركان در شرك ]
اينكه توقعى كه كفار از انبيا داشتند كه با آن‏ها هم مسلك شوند و در شرك و كفر با آن‏ها موافقت كنند امرى است محال ، چنانچه از قول آن‏ها نقل مى‏فرمايد: «وَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِى مِلَّتِنا »[1] ، زيرا اگر عود كنند در مسلك كفار هرآينه افترا و كذب به خداوند بسته‏اند ، زيرا با يقين قطعى و براهين حسى و وجدانى ثابت و محقق شده توحيد پروردگار پس قول به شرك ، افترا و كذب بر خداوند است ؛ و هكذا مسئله رسالت و دستورات الهى آنچه بر خلافش گفته شود . و بالجمله ، بعد از وضوح حق قول به باطل كذب و افتراست .
لذا مى‏فرمايد: «قَدِ افْتَرَيْنا عَلَى اللّه‏ِ كَذِباً إِنْ عُدْنا فِى مِلَّتِكُمْ» ، زيرا ملت شما باطل و بر خلاف حق است و نسبتش به خدا ، چنانچه گفتند: «وَاللّه‏ُ أَمَرَنا بِها»[2]، افتراست.
مطلب دوم: [ محال بودن دست برداشتن انبيا از رسالت و مؤمنان از هدايت الهى ]
بعد از آنى كه خداوند تبارك و تعالى به لطف و عنايتش انبيا را به رسالت انتخاب فرمود كه ، «اللّه‏ُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ»[3] و مؤنين را هدايت فرمود به راه حق و صراط مستقيم ، چگونه ممكن است انبيا دست از رسالت بردارند
و مؤنين به راه باطل مشى كنند كه مفاد «بَعْدَ إِذْ نَجّانَا اللّه‏ُ مِنْها»است كه خداوند از تيه ضلالت آن‏ها را نجات داده و به شاهراه حق و حقيقت هدايت فرموده .
مطلب سوم: جمله «وَما يَكُونُ لَنا أَنْ نَعُودَ فِيها إلاّ أَنْ يَشاءَ اللّه‏ُ رَبُّنا» [ است ] :
مفسرين نظر به اينكه خداوند نمى‏خواهد از احدى كفر و شرك و ضلالت را ، در اين جمله وجوهى گفتند و در دست و پا افتادند : بعضى گفتند : مراد دخول كفار است در ايمان كه تمام يك ملت شوند و اين با جمله « و ما يكون لنا » كمال مباينت را دارد . بعضى گفتند : مراد شريعت است و احكامى كه قابل نسخ و تغيير است نه امور اعتقاديه . بعضى گفتند : تعليق بر محال است ؛ مثل «حَتّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِى سَمِّ الْخِياطِ»[4] . بعضى گفتند : مراد تسلط شماست كه ما را مُكْرَهاً هم مسلك خود كنيد . بعضى گفتند : مرجع ضمير « فيها » ، « قرية » است ؛ يعنى خدا بخواهد ما داخل در قريه شما شويم نه ملت شما . و لكن تمام اين‏ها از باب اين است كه فرق بين مشيّت تكوينى و تشريعى نگذارده‏اند و اين موضوع احتياج به يك توضيح دارد و قبلاً هم متذكر شده‏ايم .
[ فرق بين مشيّت تكوينى و تشريعى ]
و آن اين است كه مشيت تشريعى آن است كه آنچه صلاح بندگان است كه به اختيار انجام دهند از عقايد حقّه و اخلاق حسنه و اعمال صالحه ، كه در دنيا و آخرت براى آن‏ها نفع دارد ، خداوند به توسط ارسال رسل و انزال كتب و جعل احكام به آن‏ها ابلاغ مى‏كند و آنچه بر ضرر آن‏هاست در دنيا و آخرت از عقايد باطله و اخلاق فاسده و اعمال سيّئه نهى مى‏كند : «إِنّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمّا شاكِراً وَإِمّا كَفُوراً»[5] . و احدى مجبور به احد طَرَفَيْن فعل و ترك نيست ، حتى معصوم كه محال است از او معصيتى صادر شود ، لكن به اين معنى كه نمى‏كند نه اينكه نمى‏تواند ، چنانچه خداوند تبارك و تعالى محال است از او فعل قبيح يا لغو يا ظلم صادر شود نه اينكه نتواند كه نقص در قدرت باشد. و اما مشيّت تكوينى ، هيچ امرى در عالم اتفاق نخواهد افتاد تا مشيت حق تعلق نگرفته باشد : «ما قَطَعْتُمْ مِنْ لِينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوها قائِمَةً عَلى أُصُولِها فَبِإِذْنِ اللّه‏ِ»[6]، حتى افعال اختياريه عباد . و اين موجب جبر نيست ، چون مشيت تعلق گرفته كه به اختيار از آن‏ها صادر شود و به مقتضاى نظام جملى عالم[7] در دنيا بايد كافر، مؤن، فاسق، عادل، ظالم، مظلوم، غنى، فقير، صحيح، سقيم، عزيز، ذليل، مطيع ، عاصى و غير اين‏ها باشد ، چنانچه بايد سرد، گرم، باران، برف، بهار، خزان، روز، شب، بلا، نعمت باشد . مگر اين حديث از حضرت ابا عبداللّه‏ عليه‏السلامنيست از قول جدّش صلى‏الله‏عليه‏و‏آلهكه فرمود : «أُخرج إلى العراق ، إنّ اللّه‏ شاء أن يراك قتيلاً»[8].
و در حق عيالش فرمود : «إنّ اللّه‏ شاء أن يراهنّ سبايا»[9].
مگر اين فرمايش عليّه عاليه زينب عليهاالسلام نيست كه به پسر مرجانه فرمود :
«هؤاء قوم كتب اللّه‏ عليهم القتل فبرزوا إلى مضاجعهم» ![10] و چه بسيار از آيات و اخبار در اين باب داريم : «أَ فَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ لَوْ يَشاءُ اللّه‏ُ لَهَدَى النّاسَ جَمِيعاً»[11]، «وَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعِينَ»[12]، «قُلْ فَلِلّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ فَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعِينَ»[13] و غير اين‏ها . به علاوه حفظ ايمان به دست خداست ، اگر آنى خداوند بنده را به خود واگذارد واى به حال او : «إِنَّكَ لا تَهْدِى‏مَنْ أَحْبَبْتَ وَلكِنَّ اللّه‏َ يَهْدِى  مَنْ يَشاءُ »[14].
«وَسِعَ رَبُّنا كُلَّ شَىْ‏ءٍ عِلْماً» « علم » از صفات ذاتيه است ، عين ذات است محدود به حدى نيست غير متناهى است عدةً و مدةً ، نه اول دارد نه آخر . و تعبير « بكل شى‏ء » از ضيق عبارت است ، زيرا صفت ذاتِ اضافه است ، متعلَّق مى‏خواهد كه معلوم باشد و كل شى‏ء ، معلوم نزد اوست حتى علم ذات به ذات هم عالم است هم معلوم و هر دو يكى است كه ذات مقدس باشد: «و كمال توحيده نفي الصفات عنه»[15]. خطبه حضرت امير المؤنين عليه‏السلام.
«عَلَى اللّه‏ِ تَوَكَّلْنا» « توكل » از اعتقاد به توحيد افعالى آن‏هم مرتبه سوم آن پيدا مى‏شود.
توضيح:
[ مراتب توحيد افعالى ]
از براى توحيد افعالى چهار مرتبه در اخلاق گفتند: قشر القشر و قشر و لبّ و لبّ اللب ، نظير گردو و بادام ( جَوْز و لَوْز ) : قشر القشر ، فقط اقرار به زبان است و لكن نظر تمام به اسباب است و اين توحيد منافقين است . قشر ، قلباً هم معتقد است لكن رسوخ در قلب نكرده و اسباب را هم بى‏اثر نمى‏داند و اين توحيد عوام است . و لبّ ، رسوخ در قلب كرده و اسباب را هم به دست مسبب الاسباب مى‏داند و هيچ‏گونه نظر به آن‏ها ندارد كه توحيد خواص است و توكل در اين مرتبه حاصل مى‏شود . و لب اللب آن است كه غير خدا نمى‏بيند و اين توحيد خاصّ الخاص است و مخصوص به مقام آل اطهار ، سلام اللّه‏ عليهم ، است.
«رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنا وَبَيْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ» « فتح » در اينجا به معنى گشايش است ؛ مثل سوره فتح : «إِنّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً»[16] . كه از ضيق و گرفتارى قوم نجات پيدا كنند ، مفاد « خلّصنا و نجّنا »[17] است . و تعبير به « حق » ، يعنى آن نحوى كه صلاح مى‏دانى و مقتضى است و موافق با حكمت و عدل است .
«وَأَنْتَ خَيْرُ الْفاتِحِينَ» ، زيرا عالم به صلاح و فساد هستى ، كه معناى اراده است ، چنانچه حكمت ، علم به مصالح و مفاسد است و هر دو از شئون علم است و عين ذات ، چنانچه ذكر شد.
---------------------------------------------------------
[1] .  و كسانى كه كافر شدند به پيامبرانشان گفتند : شما را قطعاً از سرزمين خودمان بيرون خواهيم كرد يا آنكه بايد به آيين ما باز گرديد . سوره ابراهيم: آيه 13.
[2] .  و خدا ما را بدان فرمان داده است . سوره اعراف: آيه 28
[3] .  خداوند بهتر و داناتر است كه رسالتش را كجا قرار دهد . سوره انعام: آيه 124.
[4] .  تا آنكه شتر در سوراخ سوزن داخل شود . سوره اعراف: آيه 40.
[5] .  محققاً ما هدايت كرديم انسان را به راه حق و راه مستقيم يا شاكر و سپاسگزار خواهد بود يا كفران و ناسپاسى مى‏كند . سوره دهر: آيه 3.
[6] .  آنچه درخت خرما بريديد يا آن‏ها را [ دست نخورده ] بر ريشه هايشان بر جاى نهاديد به فرمان خدا بود . سوره حشر: آيه 5.
[7] .  مراد « نظام مجموعى وكلى عالم » است .
[8] .  به سمت عراق برو خدا مى‏خواهد كه تو را كشته ببيند . الملهوف على قتلى الطفوف : ص128 و بحار الأنوار : ج44 ، ص364  با اندكى تفاوت  .
[9] .  خداوند مى‏خواهد كه خانواده‏ات را اسير ببيند . همان .
[10] .  اينان قومى بودند كه خداوند براى ايشان كشته شدن [ در راه خدا ] را نوشته بود پس به قتلگاهشان رفتند . الملهوف على قتلى الطفوف : ص201 ؛ بحار الأنوار : ج45 ، ص116 و عوالم العلوم : ج17 ، ص383
[11] .  آيا كسانى كه ايمان آورده‏اند از ايمان آوردن كفار مأيوس نشدند و ندانستند كه اگر خدا مى‏خواست همه مردم را هدايت مى‏كرد . سوره رعد: آيه 31.
[12] .  و اگر خدا مى‏خواست مسلّماً همه شما را هدايت مى‏كرد . سوره نحل: آيه 9.
[13] .  بگو دليل رسا براى خداست [ كه براى هيچ كس بهانه‏اى باقى نمى‏ماند ] واگر بخواهد همه شما را [ به اجبار ] هدايت مى‏كند . سوره انعام: آيه 149.
[14] .  به درستى كه تو نمى‏توانى هر كه را بخواهى و دوست دارى هدايت كنى ولكن خداوند متعال هر كه را مشيتش تعلق بگيرد هدايت مى‏كند . سوره قصص: آيه 56.
[15] .  كمال توحيد خداوند آن است كه صفات را از او نفى كنى . كافى : ج1 ، ص140 ، ح6 ؛ نهج البلاغة : ص14 ، خطبه 1 و بحار الأنوار : ج4 ، ص247 ، ح5 و ج54 ، ص176 ، ح136 . در دو منبع اخير به اين صورت آمده است : « وكمال توحيده الاخلاص له ، وكمال الاخلاص له نفى الصفات عنه » .
[16] .  به درستى كه ما براى تو فتح كرديم فتح نمايانى . سوره فتح: آيه 1.
[17] .  [ خدايا ! ] خلاصمان كن و نجاتمان بده .

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 محرّم الحرام

 ١ محرّم الحرام ١ ـ آغاز ايّام حزن آل محمد(علیهم السلام)٢ ـ حادثه شعب ابیطالب٣ ـ اولین جمع...


ادامه ...

2 محرّم الحرام

٢ محرّم الحرام ورود كاروان حسینی به كربلابنا بر مشهور در روز دوم محرم سال 61 هـ .ق....


ادامه ...

3 محرّم الحرام

 ٣ محرّم الحرام ١ـ دعوت جهانی اسلام توسط پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله)٢ـ نامه‌ امام حسین (علیه...


ادامه ...

4 محرّم الحرام

٤ محرّم الحرام سخنرانی عبید الله بن زیاد در مسجد كوفهعبید الله بن زیاد حاكم كوفه برای این...


ادامه ...

6 محرّم الحرام

١ـ یاری خواستن حبیب بن مظاهر از بنی اسد٢ـ اولین محاصره آب فرات1ـ یاری خواستن حبیب بن...


ادامه ...

7 محرّم الحرام

 ٧ محرّم الحرام ممنوعیت استفاده از آب فرات برای كاروان امام حسین(علیه السلام)بعد از آنكه عبیدالله بن زیاد،...


ادامه ...

8 محرّم الحرام

ملاقات امام حسین(علیه السلام) با عمر بن سعد در كربلاامام حسین(علیه السلام) به هیچ وجه راضی به...


ادامه ...

9 محرّم الحرام

١ ـ محاصره خیمه‌های امام حسین(علیه السلام) در كربلا٢ ـ رد امان نامه شمر توسط حضرت ابوالفضل...


ادامه ...

10 محرّم الحرام

١ـ عاشورای حسینی٢ـ وفات حضرت امّ سلمه (سلام الله علیها)٣ـ هلاكت عبیدالله بن زیاد٤ـ قیام حضرت مهدی...


ادامه ...

11 محرّم الحرام

١ـ حركت كاروان اسیران از كربلا٢ـ برگزاری مجلس ابن زیاد ملعون1ـ حركت كاروان اسیران از كربلاعمربن سعد...


ادامه ...

12 محرّم الحرام

١ـ دفن شهدای كربلا٢ـ ورود کاروان اسرای کربلا به كوفه٣ـ شهادت امام سجاد‌(علیه السلام)1ـ دفن شهدای كربلاروز...


ادامه ...

13 محرّم الحرام

١ـ اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) در مجلس ابن زیاد٢ـ نامه عبیدالله بن زیاد به یزید٣ـ شهادت عبدالله...


ادامه ...

15 محرّم الحرام

 ورود نمایندگان طایفه «نَخَع» به مدینه و پذیرش دین اسلامرسول گرامی اسلام‌(صلی الله علیه و آله) در...


ادامه ...

19 محرّم الحرام

حركت كاروان اسیران كربلا از كوفه به طرف شام یزید ملعون در جواب نامه عبیدالله بن زیاد به...


ادامه ...

20 محرّم الحرام

مراسم عروسی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)بنا بر قول مشهور شب بیست و یكم محرم سال...


ادامه ...

25 محرّم الحرام

١ـ شهادت سيّد الساجدین علی بن الحسین‌(علیهما السلام)٢ـ قتل «محمد امین» به دستور برادرش «مأمون»1ـ شهادت سيّد...


ادامه ...

26 محرّم الحرام

١ـ شهادت علی بن الحسن المثلث‌٢ـ محاصره شهر مكه و سنگ باران كعبه توسط سپاه یزید1ـ شهادت...


ادامه ...

28 محرّم الحرام

١ـ رحلت حذیفه بن یمان٢ـ ورود كاروان اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) به بعلبك٣ـ تبعید امام جواد‌(علیه السلام)...


ادامه ...
01234567891011121314151617

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page