84 « وَأَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ»
ترجمه :
84. پس باريديم بر آنها باريدنى پس نظر كن ببين چگونه بوده است عاقبت گنهكاران .
تفسير :
[ هلاك قوم لوط به سنگهاى آسمانى ]
مختصراً آنچه استفاده مىشود از حديث مروى از ابى حمزه و ابى بصير از حضرت باقر عليهالسلام اينكه ، جبرئيل امين با جمعى از ملائكه ابتدا نزد حضرت ابراهيم عليهالسلام آمدند ، براى آنها گوساله كباب كرد و آنها نخوردند و ابراهيم متوحش شد . آنها گفتند : ما رسولان الهى هستيم و او را بشارت به اسحاق و بعد از اسحاق يعقوب دادند . از آنها پرسيد : براى چه آمدهايد ؟ گفتند : براى هلاكت قوم لوط . ابراهيم عليهالسلام شفاعت كرد كه مفاد آيه شريفه «يُجادِلُنا فِى قَوْمِ لُوطٍ»[1]است گفتند: «يا إِبْراهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَإِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ»[2]، زيرا شفاعت خاص به اهل ايمان است ، كافر و مخالف قابل شفاعت نيستند . پس از آن آمدند نزد حضرت لوط مشغول بود در مزرعه خود و بسيار مهمان دوست بود لكن قومش او را منع كرده بودند از آوردن مهمان و گفته بودند كه ما تو را نزد مهمان مفتضح [ = رسوا ] مىكنيم و با مهمان تو آن عمل شنيع را مرتكب مىشويم . و اين ملائكه گفتند : ما مهمان توايم شبانه مخفيانه آنها را آورد منزل و چون امرأه او كافره بود و با كفار قرار داده بود كه اگر شب لوط مهمان آورد بالاى بام آتش روشن كند . رفت روشن كرد قوم فهميدند دور خانه لوط جمع شدند و اراده اين عمل را داشتند . جبرئيل پر زد چشم آنها كور شد كه مفاد «فَطَمَسْنا أَعْيُنَهُمْ»[3] است . و به لوط گفتند كه شبانه از ميان قوم با اهلش خارج شود سواى امرأه او ، كه گذشت . و صبح هفت شهر قوم لوط را از زمين كند و آن قدر بالا برد كه صداى كلاب [ = سگهاى ] آنها و خروسان آنها را ملائكه شنيدند و از بالاى سر آنها سنگ باريد و اين هفت شهر واژگون گرديد و سنگ عظيمى بر سر امرأه لوط آمد و تمام هلاك شدند . ملخص حديث[4] و اين جملات در آيات شريفه اشاره دارد ؛ مثل «جَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَأَمْطَرْنا عَلَيْها حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ»[5].
در بعض اخبار دارد هر كه عمل قوم لوط را مرتكب شود مبتلا به اين سنگها مىشود در موقع خودش و استشهاد فرمودند به آيه بعد از اين آيه : «مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ وَما هِىَ مِنَ الظّالِمِينَ بِبَعِيدٍ»[6] .[7]
----------------------------------------------------------
[1] . درباره قوم لوط با ما [ به قصد شفاعت ] بحث و مجادله مىكرد . سوره هود : آيه 74 .
[2] . اى ابراهيم از اين تقاضا درگذر كه محققاً فرمان پروردگارت آمده و براى اين قوم عذابى كه ديگر قابل تغيير نيست آمده است . همان: آيه 76.
[3] . پس چشمانشان را نابينا كرديم . سوره قمر: آيه 37.
[4] . تفسير عياشى : ج2 ، ص165 و تفسير البرهان : ج4 ، ص131 .
[5] . آن شهر را زير و رو كرديم و بارانى از سنگ [ گِلهاى متحجّر ] متراكم بر روى هم بر آنها فرستاديم . سوره هود: آيه 82.
[6] . سنگهايى كه نزد پروردگارت نشان دار بود و اين بلا از ظالمين دور نيست . همان : آيه 83 .
[7] . تفسير عياشى : ج2 ، ص168 ، ح59 و تفسير البرهان : ج4 ، ص134 ، ح25 .
آیه ٨٤ « وَأَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ ... »
- بازدید: 2101