63 «قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَخُفْيَةً لَئِنْ أَنْجانا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشّاكِرِينَ»
ترجمه :
63. بفرما ای پيغمبر اكرم صلی الله عليه و آله به اين مشركين: كيست كه شما را نجات دهد از تاريكی های بيابان ها و درياها؟ كه او را میخوانيد در موقع گرفتاری كه اگر ما را از اين گرفتاری نجات دهی هم به زبان تضرع و التماس میكنيم هم به قلب توجه میكنيم، هرآينه البته ما از شكرگزاران میشويم.
[ توجه غريزه باطنی به خدا در حال اضطرار ]
«قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ» خداوندِ عالَم ، آنْ به آنْ [= لحظه به لحظه] حفظ بندگان را میكند در كليه بليات و آفات ، كه اگر آنی حفظ او نباشد همه هلاك میشوند ، لكن بندگان بالاخص مشركين از اين غافل هستند. لكن موقعی كه مضطر شدند ؛ مثل اينكه در دريا غرق شدند يا زير هوار [=آوار] رفتند يا در آتش افتادند ، غريزه باطنيه قهراً آنها را متوجه میكند به خداوند و از او نجات میطلبند و با او عهد و ميثاق میبندند كه اگر نجات يافتند اطاعت كنند و ايمان آورند. لذا میفرمايد: «مِنْ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ». بعضی گفتند مراد ظلمت شب است كه در بيابان به خصوص در حال ابر و بارش انسان گرفتار شود يا در امواج دريا ، چنانچه حافظ میگويد:
شب تاريك و بيم موج و گردابی چنين هائل
كجا دانند حال ما سبك باران ساحل ها
و بعضی گفتند كه مراد ، ظلمت وحشت است كه انسان موقعی كه متوحش میشود عالم در نظر او تاريك میگردد ، چنانچه نقل كردند كه شخصی خواب رضاخان را ديده بود ، از او سؤال كرده بود كه چه گذشت به تو ؟ گفته بود : موقعی كه مرا وارد ميدان كردند و چشمم به دار افتاد عالم در نظرم تاريك شد و چيزی نفهميدم.
و تحقيق كلام اشاره به حال اضطرار و بيچارگی [است] و دست از همه وسايل و اسباب كوتاه شده قهراً متوجّه به مبدأ میشود ، حتی حيوانات اگر بيچاره شدند متوجه میشوند ، چنانچه در حكايات بسياری نقل شده. و لذا تعبير به «ظلمات» فرموده كه شامل تمام بشود.
«تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَخُفْيَةً» «تضرع» اظهار به زبان است كه به عجز و لابه تعبير میكنند، و «خفية» توجه به قلب و به زبان دل است.
«لَئِنْ أَنْجانا مِنْ هذِهِ» ؛ يعنی «من هذه البليه» و گرفتاری و بيچارگی و درماندگی، «لَنَكُونَنَّ مِنَ الشّاكِرِينَ» كه اعتراف به وحدانيت او و ايمان به رسول او و تسليم اوامر او باشد.