53 «وَكَذلِكَ فَتَنّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِيَقُولُوا أَ هؤلاءِ مَنَّ اللّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنا أَ لَيْسَ اللّهُ بِأَعْلَمَ بِالشّاكِرِينَ»
ترجمه :
53. و همين نحوه ما امتحان میكنيم بعض افراد را به بعض ديگر تا اينكه میگويند بعض اول، كه آيا اين بعض ثانی را خداوند منّت گذارده بر آنها در ميانه ما؟ آيا خدا عالمتر نيست به شكر گزارندگان از افراد؟
[ سرّ اختلاف مردم از نظر فقر و غنا و مانند آن ]
يكی از حِكَم و مصالح اختلاف كه خداوند بندگان را مختلف قرار داده ؛ بعضی را غنی و بعضی را فقير، شريف ، وضيع، صحيح ، سقيم، صبيح [= خوش چهره] ، قبيح، عزيز ، ذليل و غير اينها ، امتحان هر يك به ديگری : غنی به فقير، شريف به وضيع، صحيح به سقيم ، صبيح به قبيح، عزيز به ذليل و بالعكس. لذا میفرمايد : «وَكَذلِكَ» ، يعنی چنانچه سابقين را امتحان كرديم شما را هم امتحان خواهيم كرد : «فتنّا». و مكرر گفته ايم كه امتحان خداوند نه برای كشف مجهول است ، چون جهل در مبدأ راه ندارد، بلكه برای اين است كه بر خود مُمْتَحَن[1] ـ به فتح ـ و بر ديگران معلوم گردد [تا] راه عذر بر آنها مسدود گردد.
«بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ»حتی كفار و مشركين به مؤمنين و بالعكس، مجاهدين به قاعدين، عدول به فسّاق، سخی به بخيل، ظالم به مظلوم و بالعكس و هر دو نقطه مقابلی به يكديگر.
«لِيَقُولُوا أَ هؤلاءِ» «لام» ، لامِ عاقبت است ؛ يعنی «حتی يقولوا» اشراف و سران قوم و رؤا ، آيا « هؤاء الفقراء و العبيد » و زيردستان «مَنَّ اللّهُ عَلَيْهِمْ» به سبقت در ايمان و پذيرفتن دعوت نبی صلی الله عليه و آله «مِنْ بَيْنِنا» از ميانه قوم. و اين جمله از باب تعريض است كه آدم های بیعرضه ضعيف پست بی عنوان دور او را گرفته و ما كه باشرف و عزّت و قوّت و شوكت هستيم به او ايمان نياورديم.
غافل از اينكه پيروان حق از اول دنيا إلی زماننا هذا ، همين فقرا و ضعفا بوده و پيروان شيطان و باطل همين اعيان و اشراف بودهاند. الآن مجالس دينی را مشاهده كنيد : مساجد، مجالس علمی و نحوه ، اينها اغلب فقرا هستند و مجالس لهو و لعب و فسق و فجور اغلب اعيان هستند. حتی اينكه اگر يك نفر از اعيان در يك مجلس دينی حاضر شود مورد تعجب ديگران میشود و بالعكس ، اگر يكی از اين فقرا و ضعفا در يكی از آن مجالس ديده شود مورد تعجب میگردد و سرّ اين مطلب اين است كه ممرّ روزی اينها از حلال است [و] قلب آنها نورانی است و ممرّ آنها از حرام است و قلب آنها ظلمانی است. لذا میفرمايد: «أَ لَيْسَ اللّهُ بِأَعْلَمَ بِالشّاكِرِينَ» كسانی كه قابليت هدايت دارند و كسانی كه قدردان نعمت اسلام هستند ، ولو در نظر ناس [= مردم] ضعيف و ذليل و فقير هستند ، ولی در نظر خدا قوی هستند و به واسطه قوّت ايمان ، عزيز هستند ؛«إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاكُمْ»[2] ؛ غنی هستند به واسطه سعادت و رستگاری و بهشت و ساير تفضلات الهيه.
در خبر است شخصی از فقرای شيعه شرفياب حضور حضرت موسی بن جعفر عليهماالسلام شد و شكايت از فقر كرد. حضرت از او پرسيدند كه ، غنی ترين مردم در نظر تو امروز كيست؟ هارون [الرشيد] را نشان داد. حضرت فرمودند : آيا حاضر هستی سلطنت و رياست و دولت هارون را به تو دهند و ايمان تو را بگيرند ؟ عرض كرد : هرگز حاضر نمیشوم. حضرت فرمود : پس تو غنی تر از هارونی ، زيرا چيزی داری كه به دولت هارونی نمیفروشی.
/=*=//=*=//=*=//=*=//=*=//=*=//=*=//=*=//=*=/
[1] . امتحان شونده به آن چيز .
[2] . به درستی كه گرامی ترين شما در نزد خداوند با تقواترين شماست . سوره حجرات: آيه 13.