101 « يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤكُمْ وَ إِنْ تَسْئَلُوا عَنْها حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللّهُ عَنْها وَ اللّهُ غَفُورٌحَلِيمٌ»
ترجمه :
101. اى كسانى كه ايمان آورده ايد! پرسش نكنيد از چيزهايى كه اگر آشكار شود براى شما، شما را به سوء و بدى مى آورد و اگر پرسش كنيد از آنها موقعى كه قرآن دستور مى دهد و نازل مى شود آشكارا مى شود براى شما، خداوند عفو فرمود از آنها و خداوند غفور حليم است.
[ شأن نزول آيه ]
مفسّرين گفتند كه شأن نزولش اين بود كه بعضى از پيغمبر صلى الله عليه و آله سؤال كردند كه پدران ما كجا هستند ؟ حضرت فرمود : در جهنم. آنها را بد آمد. و بعضى گفتند موقعى كه امر حج آمد بعضى سؤال كردند كه آيا همه ساله واجب است؟ حضرت جواب نفرمود ، باز سؤال كردند جواب نداد ، مرّة ثالثه [= بار سوم] سؤال شد ، حضرت فرمود : اگر مى گفتم همه ساله ، واجب مى شد و شما مخالفت مى كرديد و به عقوبتش گرفتار مى شديد. لكن آنچه به نظر مى رسد اين دو مورد مربوط به آيه نيست و آيه شريفه يك مطلب عام پر فايده بيان مى فرمايد.
[ در نهى از سؤال قبل از نزول وحى و ابلاغ ]
توضيح كلام اينكه مطابق مذهب شيعه احكام شرعيه تابع حكم و مصالح نفس الامريه است، و البته خصوصيات آن زمان و اشخاص و استعدادات مدخليت در مصالح دارد و از اين جهت است كه احكام تدريجاً در ظرف بيست و سه سال ايّام رسالت حضرت نازل مى شد ، بلكه بسيارى از احكام صلاح در اظهارش در زمان نبى صلى الله عليه و آله نبود و سپرده شد به ائمه اطهار عليهم السلام يكى بعد از ديگرى و هر كدام آنچه مصلحت در اظهارش بود اظهار مى فرمودند ، بلكه بسيارى كه مصلحت در اظهارش نبود در پرده خفا ماند تا حضرت بقيّة اللّه ظاهر شود و اظهار فرمايد، بنابراين آيه شريفه مفادش مطابق است با حديث معروف كه فرمود: «اُسكتوا عمّا سكتَ اللّهُ عنه»[1].
و حديث شريف كه فرمود: «ليس عليكم المسألة ، إنّ الخوارج ضيَّقوا على أنفسهم بجهالتهم ، وإنّ الدين أوسع من ذلك»[2]. و بر طبق اين مفاد در مقام شرح آيه بر آييم:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» خطاب به « مؤمنين » است ، زيرا غير مؤمن سؤال ازاحكام شرع نمىكند و داعى هم ندارد و معتقد هم نيست. «لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ» ، جمع « شیء » و لذا غير منصرف است و همزه مفتوح است ، چون بدون الف و لام و بدون اضافه است ، و مراد «سؤال» از دستورات و تكاليف است كه بيايند از پيغمبر صلى الله عليه و آله سؤال كنند كه تكاليف ما چيست ، زيرا تا مادامى كه دستور نيامده مصلحت در بيان آن نبوده «إِنْ تُبْدَلَكُمْ تَسُؤكُمْ» ، زيرا به زحمت مى افتيد و استعداد [= آمادگى] آنها را نداريد و بسا مخالفت مى كنيد و كافر مى شويد، بعين مثل آن حديث است كه در كافى از حضرت صادق علیه السلام روايت فرموده كه خلاصه مفادش قريب به اين است كه يكى از مؤمنين در همسايگى آن جوان نصرانى بود او را هدايت نمود و مسلمان شد. وقت سحر درب خانه او رفت و او را از خواب بيدار [كرد] و برد مسجد براى نماز شب ، پس از فراغ از نماز شب گفت : چيزى نمانده به طلوع فجر بمان تا نماز صبح ادا كنيم و تعقيبات و اوراد و اذكار و تلاوت آيات ، تا نزديك ظهر گفت : توقف كنيم تا اتيان نوافل ظهر و نماز ظهر و تعقيبات و نوافل عصر و نماز عصر و تعقيبات تا نزديك مغرب توقف نمود تا نماز مغرب و نوافل آن و تعقيبات و نماز عشا و نافله و تعقيبات ، آنگاه او را روانه كرد به منزل ، باز سحر شد آمد او را بيدار كند به مسجد بَرَد، گفت : من كاسب هستم بايد بروم تحصيل معاش ، اين دين براى آدم بى كار خوب است. برگشت به همان نصرانيت[3].
«وَ إِنْ تَسْئَلُوا عَنْها حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ» كه دستور آمده باشد دستور نماز ، روزه، حج و امثال آنها اگر سؤال كنيد كه چه نحوه بايد به جا آورد شرايط، اجزاء، خصوصيات آن را.
«تُبْدَ لَكُمْ» ؛ حضرتش براى شما بيان مى فرمايد تا اندازه اى كه بايد بيان كند .
«عَفَا اللّهُ عَنْها»؛ از سؤالات بى جا كه قبلاً شده خداوند عفو فرمود. «وَ اللّهُ غَفُورٌ» ؛ آمرزنده است. «حَليمٌ» ؛ بردبار است مؤاخذه نمى فرمايد.
******************************************
[1] . درباره چيزى كه خدا از آن چيزى نگفته ، شما هم سكوت كنيد. السرائر : ج1 ، ص232 و عوالى اللآلى : ج3 ، ص166 .
[2] . هيچ مشكلى براى شما نيست ، خوارج به خاطر نادانى خود ، برخودشان سخت مى گرفتند . دين بسيار راحت تر و آسان تر از اينهاست . قرب الاسناد : ص385 ؛ تهذيب الأحكام : ج2 ، ص368 ، ح61 و بحار الأنوار : ج77 ، ص82 ، ح2.
[3] . كافى : ج2 ، ص43 ، ضمن ح2 و بحار الأنوار : ج66 ، ص162 ، ضمن ح2 .