79 « كانُوا لا يَتَناهَوْنَ عَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُونَ»
ترجمه :
79. بودند اين كفار [= بنى اسرائيل] كه منتهى نمى شدند از نهى انبيا و مؤمنين از اين منكرى كه مرتكب مى شدند ، هرآينه بد عملى است آنچه كه بودند به جا مى آوردند.
[ عدم وجوب امر به معروف و نهى از منكر در صورت قطع به مؤثر نبودن ]
معلوم مى شود كه در بنى اسرائيل مؤمنينى بودند كه اينها را نهى مى كردند از صيد ماهى و ساير معاصى ، ولى اينها اثرى بر نهى آنها بار نمى كردند و اعتنا به كلام آنها نداشتند و بر عمل زشت خود ادامه مى دادند. و در باب نهى از منكر يكى از شرايط آن احتمال تأثير است و با قطع به عدم تأثير واجب نيست ، لكن به جهت اتمام حجت و اينكه احكام الهيه از بين نرود بايد گوشزد فساق و فجار كرد ، كه فرداى قيامت نگويند نمى دانستيم كسى به ما نگفت . در سوره مباركه اعراف در چند آيه شرح اين جمله را بيان مى فرمايد «وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِى كانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِى السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ يَوْمَ لا يَسْبِتُونَ لا تَأْتِيهِمْ كَذلِكَ نَبْلُوهُمْ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ * وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِيداً قالُوا مَعْذِرَةً إِلى رَبِّكُمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ * فَلَمّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِيسٍ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ * فَلَمّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ»[1].
رجوع كنيم به شرح آيه :
«كانُوا لا يَتَناهَوْنَ» « تناهى » قبول نهى است و اينها قبول نهى نمى كردند و دست برنمى داشتند «عَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُ» «منكر» عمل زشت و قبيح است و تمام محرمات الهيه منكر است، از اين جهت نهى از منكر شامل جميع محرمات مى شود ، زيرا حرام شرعى نزد عقل منكر است ، زيرا احكام شرعيه طبق مذهب شيعه تابع مصالح و مفاسد نفس الامريه است[2].
«لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُونَ» لامِ «لَبِئْسَ» لامِ قسم است، «بئس» اسم فعل است اضافه به فاعل شده كه كلمه «ما» باشد و ما موصوله است ، صله آن مدخول ما است و توهم اينكه ما در «لَبِئْسَ ما» مثل اِنّما باشد جزو كلمه ، فاسد است ، بلكه كلمه مستقله است چنانچه گفتيم.
*************************************************
[1] . و سؤال كن بنى اسرائيل را از آن شهرستانى كه نزديك دريا بود چون در شنبه ها كه يوم سبت بود ماهى ها مى آمدند كنار دريا روى آب ظاهر و هويدا بودند و در غير شنبه ها نمى آمدند به سبب آنچه كه حيله بازى و سركشى مى كردند . و زمانى كه گفتند جماعتى از آنها براى چه موعظه مى كنند قومى را كه خداوند هلاك مى كند آنها را يا عذاب مى فرمايد آنها را عذاب سخت؟ گفتند براى عذر به سوى پروردگار شما و شايد آنها متقّى شوند . پس چون كه فراموش كردند آنچه را كه به آنها تذكّر داده شده به آن، نجات داديم كسانى كه نهى از اين عمل زشت [كه صيد ماهى در شنبه باشد] مى نمودند و گرفتيم كسانى كه ظلم مى كردند به عذاب سخت به سبب آنچه كه بودند فسق مى كردند. پس چون طغيان و سركشى و زياده روى كردند از آنچه به آنها نهى شده بود گفتيم از براى آنها كه باشيد ميمون هايى دورشدگان. سوره اعراف: آيات 163 ـ 166.
[2] . يعنى احكام دينى بر اساس مصالح و مفاسد ذاتى و عقلى است .