125 «وَ مَنْ أَحْسَنُ دِيناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ للّهِِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاًوَ اتَّخَذَ اللّهُ إِبْراهِيمَ خَلِيلاً»
ترجمه :
125. و كيست نيكوتر از حيث دين از كسى كه تسليم كند خود را از براى خدا و اعمال حسنه به جاى آورد و متابعت كند ملت ابراهيم را كه مستقيم باشد و خالى از هر نقصى و حال آنكه خداوند ابراهيم را براى خُلّت و دوستى انتخاب فرمود.
تفسير :
[در اكمليت دين اسلام و درجات ايمان]
«وَ مَنْ أَحْسَنُ دِيناً» «من» استفهامى است و استفهام تقريرى است، كه بهتر از اين نيست. و البته دين مقدس اسلام احسن و اتم و اكمل از جميع اديان عالم است از زمان آدم تا قيام قيامت، چنانچه در قرآن مى فرمايد: «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِى لِلَّتِى هِىَ أَقْوَمُ»[1]، لكن در ميانه مسلمين مراتب ديانت آنها و درجات ايمان آنها مختلف است، هر چه عقايد محكم تر و اخلاق حميده و اعمال حسنه بهتر و بيشتر و بالاتر باشد، البته احسن است و از همه بهتر كسى است كه «مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ للّهِِ» .
و مراد از « وجه » ظاهراً نفس انسانى است؛ يعنى خود را تسليم خدا كند، چنانچه مى فرمايد: «كُلُّ شَىْءٍ هالِكٌ إِلاّ وَجْهَهُ»[2] .
و مراد از «تسليم» اينكه خوديتى نداشته باشد، تسليم اوامر و افعال الهى شود : «هر چه آن خسرو كند شيرين بود» غنا، فقر ، حيات، موت، صحت، مرض، نعمت، بلا .
و در قسمت اخلاق گفتند بالاترين اخلاق، مقام تسليم است كه حتى از مقام رضا بالاتر است.
«وَ هُوَ مُحْسِنٌ» ، اين مقام عمل است و « محسن » مطلق كسى را گويند كه هيچ سيئه اى از او صادر نشود، و الاّ صدق مسىء مى كند. و اين جمله حال است از براى فاعل «أَسْلَم» ، چنانچه جمله بعد «وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً»هم حال است.
و « حنيف » به معنى مستقيم است كه هيچ تمايلى و اعوجاجى در او نباشد و آن دين مقدس اسلام است، چنانچه مى فرمايد: «وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ»[3].
و نيز مى فرمايد: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللّهِ الَّتِى فَطَرَ النّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النّاسِ لا يَعْلَمُونَ»[4].
و دين حنيف همان ملت ابراهيم است، چنانچه فرمود: «ما كانَ إِبْراهِيمُ يَهُودِيّاً وَ لا نَصْرانِيّاً وَ لكِنْ كانَ حَنِيفاً مُسْلِماً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ»[5].
و امر فرمود نبى اكرم صلى الله عليه و آله را: «ثُمَّ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ»[6].
«وَ اتَّخَذَ اللّهُ إِبْراهِيمَ خَلِيلاً» « خليل » به معنى صديق و رفيق، دوست، مشفق. و حضرت ابراهيم مورد عنايات الهى بسيار واقع شد : مقام نبوت و رسالت و خلّت و امامت و اولى العزمى. و از خصايص ابراهيم عليه السلام آنكه، نبوت، رسالت، اولى العزمى تا قيامت اختصاص به ذريه او دارد و همچنين امامت تا حضرت بقية اللّه .
و نيز از خصايص او اينكه ملت ابراهيم از زمان خود در نسل او از بنى اسماعيل تا زمان اسلام و مأمور شدن پيغمبر صلى الله عليه و آله به ابقاى ملت او و متابعت او.
و نيز از خصايص او ، بعد از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله افضل از جميع انبيا و رسل بود و اول كسى كه وارد بهشت مى شود پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله و اميرمؤمنان عليه السلام و خليل الرحمن عليه السلام است.
-----------------------------------------------
[1] . محققاً اين قرآن مجيد راهنمايى مى كند راهى را كه آن راه محكم ترين راه هاست . سوره اسراء: آيه 9.
[2] . هر شيئى هلاك مى شود مگر وجه او. سوره قصص: آيه 88.
[3] . و اينكه بايد بر پاى دارى روى خود را از براى دينى كه از هر جهت شايسته است و البته نبايد از زمره مشركين باشى . سوره يونس: آيه 105.
[4] . پس برپاى دار صورت خود را از براى دينى كه حنيف ، پاك و پاكيزه و خالى از هر عيبو نقصى است كه خداوند فطرت جميع ناس را بر او قرار داده و خلق فرموده ، تغييرپذير نيست در امر خلقت الهى ، اين است دين برپا و ثابت ، ولكن اكثر ناس نمى دانند. سوره روم: آيه 30.
[5] . نبود ابراهيم يهودى و نه نصرانى ، وليكن بود حنيف و مسلم و نبود از مشركين . سوره آل عمران: آيه 67.
[6] . پس از آن مقامات وحى نموديم به سوى تو اينكه متابعت كن ملت ابراهيم را كه حنيف بود و نبود از زمره مشركين. سوره نحل: آيه 123.
آیه ١٢٥ « وَ مَنْ أَحْسَنُ دِيناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ للّه ... »
- بازدید: 1758