115 «وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤمِنِينَ نُوَلِّهِ ما تَوَلّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً»
ترجمه :
115. و كسى كه مخالفت و معانده كند پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله را بعد از آنى كه راه هدايت بر او واضح شده و متابعت كند غير راه مؤمنين را، ما وا مى گذاريم او را با آنى كه تولّى و دوستى و متابعت مى كند و او را واصل مى كنيم به جهنم و بد بازگشتى است از براى او.
[ادعاى اجماع بر خلافت ابوبكر و جواب آن]
علماى عامّه استدلال كردند به اين آيه براى حجيت اجماع بر خلافت ابى بكر و اينكه شما شيعه متابعت نمى كنيد سبيل مؤمنين را و مشمول اين آيه شده ايد .
جواب:
مثلى است معروف كه گفتند شخصى سؤال كرد كه آن دختر امام كه سگ در دريا او را پاره كرد كه بود؟ جواب دادند:
اولاً ، دختر نبود و پسر بود.
و ثانياً ، از امام نبود از پيغمبر بود.
و ثالثاً ، دريا نبود صحرا بود.
و رابعاً ، سگ نبود و گرگ بود.
و خامساً ، دروغ بود راست نبود.
لذا مى گوييم :
اولاً ، بر خلافت ابى بكر اجماعى نبود كه منع صغرى باشد و ما به اشدّ انكار، انكار مى كنيم.
و ثانياً، اين حجيت ندارد و اين آيه دلالت ندارد.
و ثالثاً، اين آيه دليل بر بطلان خلافت ابى بكر است و دليل ماست ، نه بر اثبات و دليل شما باشد. و اين موضوع را ما مفصلاً در كلم الطيب قريب به سى صفحه بيان كرده ايم ، رجوع فرماييد[1] .
و در اينجا به مناسبت اين آيه در تحت چند سطر اشاره مى كنيم:
اولاً، مخالفين ابى بكر به مقتضاى نقل خود عامّه در كتب خود،على عليه السلام و اهل بيتش، عباس و دو پسرش، سعد بن عباده با قبيله اش، جماعتى از طايفه خزرج و جمعى از قريش و ابى سفيان و ابى قحافه پدر ابى بكر و حباب بن منذر و زبير و پسران ابى لهب كه اشعارى در اين باب سروده و قيس بن سعد، كه سيّاف رسول اللّه صلى الله عليه و آله بوده، و اسامة بن زيد، كه امير بر ابى بكر و عمر بود، و دوازده نفر، كه در مسجد با ابى بكر محاجه كردند و غير اينها كه از اكابر صحابه بودند ، به علاوه بسيارى از مهاجر و انصار ساكت بودند، به علاوه جماعتى از آنهايى كه بيعت كردند از روى جبر و عنف بود و با اين وضع چگونه دعواى اجماع مى كنيد و اگر بگويى كه شما شيعه مى گوييد : « ارتدّ بعد رسول اللّه الا أربعة أو خمس »[2] جواب ارتداد آنها براى كوتاهى از نصرت على بود ، نه براى همراهى با ابى بكر.
و ثانياً، حجيت اجماع براى كشف از رأى معصوم است ، يا به دخول امام ، يا به قاعده لطف ، يا از طريق حدث قطعى و هيچ كدام در مورد ابى بكر نبوده.
و ثالثاً، ابى بكر و عمر و اتباع آنها مشمول صدر آيه شريفه هستند «وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى» ، زيرا در غدير خم به نحو تواتر بين فريقين پيغمبر صلى الله عليه و آله ، على عليه السلام را نصب فرمود و اينها مخالفت كردند و همچنين در مرض موت كه قلم و دوات خواست كه بنويسد چيزى را كه هرگز گمراه نشوند نگذاردند و عمر گفت : « دعوا الرجل فإنه يهجر »[3] و بسيار از موارد ديگر، تخلف از جيش اسامه، فرار از زحف و غير اينها.
و رابعاً، جمله «وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤمِنِينَ» عطف به جمله «وَ مَنْ يُشاقِقِ» است كه مقيد به جمله «مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى» است به اقتضاى عاطف و معطوف و «تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى» در مورد اول الكلام است، بلكه تبيّن غى واضح و روشن است.
و خامساً، مراد از «الْمُؤمِنِينَ» اگر جميع مؤمنين است همچه مصداقى در مورد اختلافات تحقق پذير نيست و اگر بعض مؤمنين است در موضوع على عليه السلام و عايشه در جنگ جمل و على عليه السلام و معاويه در صفين و حسين عليه السلام و يزيد در كربلا ، كدام يك غير سبيل مؤمنين را متابعت كردند؟
و تحقيق كلام اين است كه سبيل مؤمنين بعد از «تبيّن هدى» واجب است متابعت كردن و متابعت غير اينها مورد «نُوَلِّهِ ما تَوَلّى» است كه هر كس مخالفت كرد با آنكه متابعت كرده محشور خواهد شد؛
حشر محبان على با على
حشر محبان عمر با عمر
«وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ» ؛ جايگاه مخالفت رسول و متابعت غير سبيل مؤمنين بعد از اقامه حجت و تبيّن هدى جهنم است .
«وَ ساءَتْ مَصِيراً»[4] و بسيار بد جايگاه است و بد بازگشت است.
-----------------------------------------------------
[1] . ر.ك الكلم الطيب ، ص376 به بعد .
[2] . تمام مردم به جز چهار يا پنج نفر ، بعد از رسول خدا از دين برگشته و مرتد شدند . الاختصاص: ص6 و بحار الأنوار: ج28، ص259، ح42.
[3] . او را رها كنيد كه هذيان مىگويد . صحيح مسلم : ج3 ، ص1259 ؛ مسند أحمد : ج1 ، ص222 و293 و355 ؛ صحيح بخارى : ج3 ، ص91 ؛ الكامل فى التاريخ : ج2 ، ص320 و الطبقات الكبرى : ج1 ، ص517 .
[4] . در نسخه چاپ تهران « وبئس المصير » آمده بود كه اصلاح گرديد .
آیه ١١٥ « وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ ... »
- بازدید: 1686