113 «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَ ما يُضِلُّونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَضُرُّونَكَ مِنْ شَىْءٍ وَ أَنْزَلَ اللّهُ عَلَيْكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كانَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكَ عَظِيماً»
ترجمه :
113. و اگر نبود فضل خدا بر تو و رحمت او، هر آينه طايفه اى از آنها همت گماشتند كه تو را گمراه كنند و گمراه نمى كنند مگر خود را و هيچگونه ضررى به تو نمى توانند وارد كنند؛ و حال آنكه خداوند بر تو نازل فرمود كتاب و حكمت را و تعليم فرمود آنچه را كه نمى دانستى و فضل خدا بر تو عظيم است.
تفسير :
[تفضلات خداوند به پيامبر]
«وَ لَوْ لا فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكَ» ، تفضلات خدا بر پيغمبر اكرم بيش از آن است كه بتوان بيان كرد. در عالم نورانيت ، اول مخلوق خدا نور مقدس او بوده و علم اولين و آخرين به او افاضه شده و علم ما كان و ما يكون، و او را قرار داد افضل جميع انبيا و مرسلين و ما سوى اللّه، دينش افضل اديان و اوصيايش افضل اوصيا، كتابش افضل كتب، امتش افضل امم، دين او ناسخ تمام اديان و غير منسوخ تا قيامت باقى است، شفاعت كبرى و مقام محمود خاص او و اهل بيت او، خلقت عالم به طفيل او و غير اينها از تفضلات.
و كلمه «لَوْ لا» امتناعيه است كه بر فرض محال اگر نبود اين تفضلات . «وَ رَحْمَتُهُ»و رحمت حق پى در پى شامل حال او از مقام عصمت و تخلق به جميع اخلاق حميده كه بفرمايد: «وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ»[1]، در جميع كمالات اكمل از كل، اشجع، اسخى، اعبد، ازهد و هكذا بدنش سايه نداشته باشد، ابر بالاى سرش باشد، جمالش اجمل از كل و غير اينها. «لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ» ، بعضى مفسرين گفتند مراد يك دسته از مشركين هستند كه آمدند گفتند ما به تو ايمان مى آوريم مشروط به اينكه بت هاى ما را متعرض نشوى، بعضى گفتند مراد بعض منافقين بودند كه قصد قتل آن حضرت را در عقبه كرده بودند، و بعضى گفتند مراد كسانى بودند كه طرفدارى از خائن كردند و مى خواستند او را تبرئه كنند و گردن ديگرى بار كنند و تمام اينها علاوه بر اينكه تفسير به رأى است و اعتبار ندارد خلاف ظاهر آيه است، زيرا قضيه شرطيه است و گفتند تصدق عن كاذبين ؛ يعنى اگر تفضل الهى نسبت به تو نبود ، هر آينه همچه قصدى را داشتند و چون تفضل الهى با تو بود آنها هم قصدى نداشتند ؛ يعنى چون ديدند كه خداوند آنها را رسوا مى كند و پيغمبر خود را نصرت و ظفر مى بخشد ، همچه قصدى را نكردند و نداشتند.
«وَ ما يُضِلُّونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ» كه با اينكه مشاهده مى كردند كه آن حضرت مورد الطاف الهى است ، مع ذلك از روى معصيت و عناد نيامدند به شرف اسلام مشرف شوند. و تعبير به «طايفه» شايد اشاره باشد به آنهايى كه حقانيت آن حضرت را درك كردند؛ مثل جماعتى از يهود و نصارا و مشركين كه خود را به اختيار به ضلالت انداختند.
«وَ ما يَضُرُّونَكَ مِنْ شَىْءٍ» ، عدمِ ايمان آنها به قدر خردلى بر پيغمبر صلى الله عليه و آله ضررى ندارد ، او به وظيفه رسالت خود عمل كرده ، (تو خواه از سخنم پندگير و خواه ملال)، چنانچه از كفر كافر و فسق فاسق به دستگاه الهى ضررى وارد نمى شود و همچنين پيغمبر صلى الله عليه و آله.
گر جمله كائنات كافر گردند
بر دامن كبرياش ننشيند گرد
«وَ أَنْزَلَ اللّهُ عَلَيْكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ» « كتاب » معلوم است قرآن مجيد است و «حكمت» را هم در ذيل آيه «وَ مَنْ يُؤتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِىَ خَيْراً كَثِيراً»[2]
گفتيم معرفت به حقايق اشياء به قدر طاقت بشريت است و شامل جميع معارف و علوم مى شود .
«وَعَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ» .
اشكال :
مكرر بيان شده كه پيغمبر صلى الله عليه و آله در همان عالم نورانيت كه خلقت نور مقدس او شد ، افاضه تمام علوم و كمالات به او شد ديگر موردى براى اين جمله باقى نمى ماند.
جواب:
اولاً، در همان عالم نورانيت هم پيغمبر صلى الله عليه و آله بذاته علم نداشت ، چون ممكن بالذات چيزى ندارد ، خداوند به او افاضه فرمود ، پس «علّمه ما لم يكن يعلم» صادق است.
و ثانياً، هر چه علم به او افاضه شود محدود است، چون ممكن است و نفس علم غير متناهى است و نسبت محدود به غير متناهى اگر بگوييم نسبت قطره است به دريا غلط گفته ايم ، زيرا دريا هم محدود است و مقام مقدس نبوى به مقام عقل مستفاد رسيد و اتصال پيدا كرد به علم مبدأ اعلى و دائماً به او افاضه مى شود و سابقاً اين موضوع را تشريح كرده ايم.
«وَ كانَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكَ عَظِيماً» ، چيزى را كه خداوند به عظمت ياد كند از عهده بشر خارج است كه بتواند درك كند ، چنانچه مى فرمايد: «وإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ»[3]، جميع اخلاق حميده آن هم درجه اعلى كه نمى توان ادراك نمود.
----------------------------------------------
[1] . و محققاً تو هر آينه بر اخلاق عظيم هستى . سوره قلم: آيه 4 .
[2] . و هر كه را حكمت داد خير كثيرى به او عنايت فرموده . سوره بقره : آيه 269 .
[3] . و محققاً تو هر آينه بر اخلاق عظيم هستى . سوره قلم: آيه 4.
آیه ١١٣ « وَ لَوْ لا فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طائِفَةٌِ ... »
- بازدید: 1380