85 «مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْها وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها وَ كانَ اللّهُ عَلى كُلِّ شَىْءٍ مُقِيتاً»
ترجمه :
85. كسى كه شفاعت كند شفاعت نيكى ، از براى اوست نصيبى از آن نيكى و كسى كه شفاعت كند شفاعت بدى ، از براى اوست سهمى از بدى ؛ و خداوند بر هر چيزى سزايى مىدهد .
[ گفتارى درباره شفاعت ]
اصلِ « شفاعت » از « شفع » است به معنى جفت مقابل « وِتر »[1] ، كه به معنى يك تايى است و «شَفاعَةً حَسَنَةً» اين است كه در حق مؤنى ، از بزرگى خواهش كند كه همين نحو كه من مورد عنايت هستم او را هم مورد عنايت خود قرار ده ، چه راجع به امور دنيوى باشد و چه اخروى. و مسئله شفاعت محمد و آل صلىاللهعليهوآله و غير اينها از ضروريات مذهب شيعه است و كلام در آن در چهار مقام واقع مىشود:
1 . در اثبات شفاعت از آيات و اخبار.
2 . در ردّ شبهات منكرين.
3 . در تعيين شفعا كه كيانند.
4 . در كسانى كه نايل به شفاعت مىشوند.
و چون اين بحث دامنه دارد و از وضع اين كتاب خارج است حواله مىدهيم به كتاب كلم الطيب[2]، و به شرح آيه قناعت مىكنيم : «مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً» ؛ كسى كه در حق مؤن نزد خدا دعا كند يا طلب مغفرت نمايد راجع به حوايج دنيوى يا اخروى ، يا نزد پيغمبر يا امام يا بزرگى سفارشى بكند ، خداوند همان دعا را در حق خودش بيشتر و بهتر مستجاب مىفرمايد و گناهان آن را مىآمرزد و پيغمبر و امام و آن بزرگ به خود او بيشتر عنايت مىكنند . و اخبار در اين باب بسيار داريم و بس است براى اثبات اين موضوع همين آيه شريفه كه تصريح مىفرمايد: «يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْها» ، مرجع ضمير «مِنْها» ممكن است «شَفاعَةً» باشد كه از همان مغفرت و استجابت دعا كه طلب كرده نصيبى هم به او مىدهند و ممكن است «حَسَنَةً» باشد كه به او هم حسنه مىدهند.
«وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً سَيِّئَةً» ، بعضى گفتند مراد دعاى عليه است كه نفرين و لعن و غير اينها، ولى اين اشتباه است ، زيرا خصومت است نه شفاعت و اين نسبت به مؤن جايز نيست و نسبت به كافر و منافق و مخالف افضل عبادات و از آثار تبرّى است ، بلكه شفاعت سيئه اين است كه در امر معصيت شفاعت كند ، مثل اينكه واسطه شود براى انجام عمل حرامى نزد بزرگى كه فلان را براى عضويت فلان مركز معصيت ، مثل سينما يا اجزاى ظلمه[3] يا نزد فاحشه براى زنا و امثال اينها، يا اينكه نزد پيغمبر در حق كفار و اعداى دين شفاعت كند ، مثل شفاعت عثمان در حق حكم ابن عاص و فرزندش مروان. «يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها» « كفل » به معنى ضم شىء به شىء و ضم شخص به شخص ؛ «يُؤتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ»[4]، «فَقالَ أَكْفِلْنِيها»[5]، «أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ»[6]،
و مراد اينجا آنكه شفيع يا مشفع در سيئه شريك است.
«كانَ اللّهُ عَلى كُلِّ شَىْءٍ مُقِيتاً» « مقيت » از ماده قوت است به معنى خوردن به مقدار سد رمق و حفظ هر چيزى، و مراد از « مقيت » در اين آيه ، حافظ ، مقتدر ، معطى [است ] ؛ يعنى حفظ هر چيزى را مىكند و به مقدار لازم از قوت به او عطا مىفرمايد و قدرت بر حفظ و اعطا دارد ؛ به هر كس هر چه لايق بداند از ثواب ، يا استحقاق داشته باشد از عقاب ، قدرت دارد . و اللّه العالم.
----------------------------------------------------
[1] . مثال نماز وتر ، به دليل اينكه يك ركعتى است به وتر خوانده مىشود .
[2] . ر . ك : الكلم الطيب ، ص 808 ـ 813.
[3] . مراد عمّال و زيردستان ظالمان است . يعنى جزء زيردستان ظالم قرار گيرد .
[4] . به شما دو نصيب از رحمت خود داده مىشود . سوره حديد: آيه 48.
[5] . مىگويد آن را در كفالت من درآور . سوره ص: آيه 23.
[6] . كه كدام يك تكفّل مريم را نمايند . سوره آل عمران: آيه 44.
آیه ٨٥ « مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْها وَ ... »
- بازدید: 3115