147 «وَما كانَ قَوْلَهُمْ إِلاّ أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَإِسْرافَنا فِى أَمْرِنا وَثَبِّتْ أَقْدامَنا وَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ»
ترجمه:
147. و نبود گفتار آنها مگر اينكه گفتند: پروردگار ما! بيامرز از براى ما گناهان و زيادهروى در كارها را و ما را ثابت قدم قرار ده در مقابل دشمن و ظفر و فيروزى بر كفار را نصيب ما بگردان و ما را نصرت فرما بر آنها.
تفسير:
«وَ ما كانَ قَوْلَهُمْ» مرجع ضمير «ربيّون» هستند كه مجاهدين دين در ركاب انبياى سلف بودند، و نفىِ «قول» مراد اين نيست كه جز اين كلام آنها اصلاً تكلمى نكردند، بلكه مراد كلامى كه دال بر ضعف و وهن و استكانت باشد از آنها ظاهر نشد و اگر جراحتى يا اذيتى از كفار به آنها مىرسيد اين را اثر گناهان خود مىدانستند، چنانچه مىفرمايد در جاى ديگر: «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ»[1]، و از خداوند طلب مغفرت مىنمودند، لذا مىفرمايد:
«إِلاّ أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا» و اين كمال ادب است در پيشگاه ربوبى كه هر چه نعمت به او برسد از جانب خدا بداند و تفضل پروردگار و خود را لايق نداند و مستحق نشمارد، و هر چه نقمت و بلا به او برسد اثر عمل خود بداند و مستحق بشمارد و طلب مغفرت كند، چنانچه مىفرمايد: «ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ»[2].
[در معناى « اسراف » و ثبات قدم و نصرت بر كفار]
«وَ إِسْرافَنا فِى أَمْرِنا» از باب عطف خاص است به عام؛ زيرا «اسراف» از گناهان بزرگ است و اسراف زيادهروى است از حد شرع و عقل، و تبذير بيجا مصرف كردن است.
و از براى اسراف معنى عام است: اسراف در مال و اسراف در معاصى و اسراف در كارها، لذا تعبير به «امر» كردند در «فِى أَمْرِنا» . در قرآن است «وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ»[3] و نيز مىفرمايد: «قُلْ يا عِبادِىَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً»[4]، پس اسراف گناه بزرگ است و استحقاق مصيبت در دنيا و عذاب در آخرت دارد و بايد طلب مغفرت نمود و نااميد نشد.
«وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا»، طلبِ «ثباتِ قدم» از پروردگار دليل بر اين است كه نيروى بنده و قوت و قدرت و ساير افعالش منوط به مشيت و اراده حق است و بنده مستقل در افعالش نيست و همين معنى اختيار و امر بين جبر و تفويض است.
«وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ»، نصرتِ الهى مؤنين را در حرب به انحايى است: يكى القاى رعب و ترس در قلوب كفار و ضعف و سستى در ابدان آنها و يكى اعطاى قوت و قدرت و شجاعت به مؤنين و يكى انزال ملائكه يا مؤنين جن بر امداد مؤنين و يكى القاى عداوت و تفرقه و اختلاف در بين كفار؛ «تَحْسَبُهُمْ جَمِيعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتّى»[5]، «وَ أَلْقَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَ ةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ»[6] و انحاى ديگر؛ زيرا خداوند بر همه چيز قادر و تواناست.
-----------------------------------------------
[1] . و آنچه اصابت مىكند شما را مصيبتى، پس به واسطه اعمال زشت شماست. سوره شورى: آيه 30.
[2] . آنچه برسد به تو از نيكى، پس از جانب خداست و آنچه برسد به تو از بدى، از قِبَل نفس خود است. سوره نساء: آيه 79.
[3] . و زياده روى نكنيد، محققا خداوند كسانى را كه زياده روى مىكنند، دوست نمىدارد. سوره انعام : آيه 141.
[4] . بفرما اى بندگان من، كسانى كه زياده روى كرديد در معاصى بر نفوس خود، نااميد نشويد از رحمت الهى، به درستى كه خداوند مىآمرزد گناهان را، جميع آنها را. سوره زمر: آيه 53.
[5] . گمان مىكنى اينها مجتمع هستند، ولى قلوب آنها متشتّت است. سوره حشر: آيه 14.
[6] . و ما القا كرديم بين آنها دشمنى و كينه را تا روز قيامت. سوره مائده: آيه 64.
آیه ١٤٧ «وَما كانَ قَوْلَهُمْ إِلاّ أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا ... »
- بازدید: 1837