145 «وَما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ كِتاباً مُؤجَّلاً وَمَنْ يُرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا نُؤتِهِ مِنْها وَمَنْ يُرِدْ ثَوابَ الاْ خِرَةِ نُؤتِهِ مِنْها وَسَنَجْزِى الشّاكِرِينَ»
ترجمه:
145. و نمىباشد از براى نفسى اينكه بميرد مگر به اذن خدا، نوشته شده مدّتدار و كسى كه اراده داشته باشد مثوبات دنيوى را از همان مثوبات دنيوى به او مىدهيم و اگر غرضش مثوبات اخروى است از همان مثوبات اخروى به او عنايت مىكنيم و زود باشد كه شكرگزاران را جزا دهيم.
[سه جمله درباره آيه و بيان اجل حتمى و معلّق]
اين آيه شريفه مشتمل بر چند جمله است:
جمله اولى:
اينكه افعال عباد ولو در تحت اختيار آنهاست، لكن تا موافق با تقدير الهى نباشد انجام پذير نيست؛ «ما قَطَعْتُمْ مِنْ لِينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوها قائِمَةً عَلى أُصُولِها فَبِإِذْنِ اللّهِ»[1]، و در باب جبر و تفويض گفتيم كه مراد از امر بين الامرين كه مسمّى به اختيار است، اين است كه فعل ولو به اختيار عبد است، لكن عبد و تمام قوا و نفسِ اختيار او در تحت اراده و مشيت حق است.
جمله ثانيه:
اينكه آجال در ازل تقدير شده قبل از خلقت ممكنات كه زيد مثلاً چه اندازه بايد در دنيا باشد و چه موقع بايد برود، حتى عدد نفسهاى او در دفتر الهى شماره و ثبت شده؛ «لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ»[2] و اينكه معروف است كه اجل حتمى داريم و اجل معلّقى صحيح است، لكن در علم الهى و در دفتر خداوندى معلّق عليه آن هم ثبت است، مثلاً اگر زيد صله رحم كند شصت سال و اگر قطع رحم كند سى سال، خداوند مىداند كه قطع رحم مىكند يا صله و اين لوح محو و اثبات است كه جز خدا احدى بر او اطلاعى ندارد؛ «يَمْحُوا اللّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ»[3]، لذا مىفرمايد: «وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ» ؛ يعنى تا مشيّت الهى تعلق نگيرد مرگ كسى نمىرسد، از رفتن در جهاد يا تقاعد در آن تغييرى پيدا نمىكند، اگر اجل رسيده مىميرد، ولو تقاعد كند؛ «أَيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ كُنْتُمْ فِى بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ»[4]، و اگر اجل نرسيده:
اگر تيغ عالم بجنبد زجا
نبرّد رگى تا نخواهد خدا
«كِتاباً مُؤجَّلاً» ؛ يعنى موت كتابى است مدت معينى دارد. «كِتابا» متعلق به فعل مقدر است؛ يعنى «كتب الموت كتابا » . « مُؤجَّلاً »، صفت بعد از صفت است، از پيغمبر اكرم صلىاللهعليهوآله مروى است فرمود: «روح الأمين نفثَ في رَوعي أنـّه لا تموت نفس حتى تستكمل رزقها»[5].
جمله ثالثه:
«وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا نُؤتِهِ مِنْها» ، توضيح كلام اينكه كلّيه اعمال و عبادات در ترتّب مثوبت متوقف بر قصد قربت است كه عبارت از قصد امتثال امر الهى باشد و بدون قصد امتثال عبادت نمىشود و ثوابى بر او مترتب نخواهد شد، غاية الامر داعى بر امتثال امر در انسان مختلف است : بعضى براى فوايد و مثوبات دنيوى است ؛ صدقه مىدهد براى دفع بلا، صله رحم مىكند براى طول عمر، نذر مىكند براى شفاى مريض، نماز شب مىكند براى سعه رزق، اذان مىگويد براى پيدايش اولاد و هكذا، البته به آن مثوبات نايل مىشود، در صورتى كه موافق با حكمت و مصلحت باشد، و اين جمله نفى نمىكند اجر آخرتى را.
و بعضى به داعى بهشت و نعم آن و نجات از عذاب و عقوبات آن اطاعت و امتثال مىكنند، البته به آنها نايل مىشوند كه جمله «وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الاْ خِرَةِ نُؤتِهِ مِنْها» دلالت دارد، غايت الامر هر عملى به حدّ خود اجر و ثواب دارد. و بعضى داعى بر امتثال امر الهى شكرگزارى نعم غير متناهيه الهى است، خداوند جزاى اوفى به آنها عطا مىفرمايد كه مفاد «وَ سَنَجْزِى الشّاكِرِينَ» است.
و نكته ديگر تكرار اين جمله در اين آيه و آيه قبل اين است كه در آيه قبل راجع به ثبات ايمان است و عدم ارتداد و در اين آيه راجع به اعمال و عبادات است كه از جمله آنها جهاد است كه مورد آيه است، و دواعى ديگرى هم هست براى قصد امتثال؛ مثل تحصيل رضاى الهى، قرب به مقام ربوبى و غير اينها تا برسد به فرمايش على عليهالسلام كه در پيشگاه احديت عرض مىكند: «إلهي ما عبدتك خوفاً من نارك، ولا طمعاً في جنتك، بل وجدتك أهلاً للعبادة فعبدتك»[6].
----------------------------------------------------
[1] . آنچه قطع مىكنيد از درخت خرما، يا وامىگذاريد ايستاده بر ريشههاى آنها، پس به اذن خداى متعال است. سوره حشر: آيه 5.
[2] . براى هر جماعتى مدتى است، پس زمانى كه مدت آنها رسيد، تأخير نمىافتد ساعتى و جلوهم نمىافتد از براى آنها. سوره اعراف: آيه 34.
[3] . محو مىفرمايد خداوند آنچه مشيتش تعلق بگيرد و اثبات مىكند و نزد اوست اصل كتاب. سوره رعد: آيه 39.
[4] . هر كجا باشيد، مرگ شما را درمىيايد، ولو در برجهاى محكم باشيد. سوره نساء: آيه 78.
[5] . جبرئيل به من وحى كرد كه تا وقتى روزىِ يك نفر كامل نشده، از دنيا نخواهد رفت. كافى: ج2، ص74 ، ح2 و بحار الأنوار: ج5، ص148، ح13.
[6] . اى خداى من! من تو را به خاطر ترس از آتش و يا طمع داشتن به بهشت عبادت نكردم، بلكه تو را شايسته و سزاوار عبادت ديدم و عبادتت كردم . بحار الأنوار: ج67، ص186 و تفسير الصافى: ج3، ص353 .
آیه ١٤٥ « وَما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ كِتاباً مُؤجَّلاً ... »
- بازدید: 2068