133 «وَسارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمواتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ»
ترجمه:
133. و سرعت كنيد به سوى آمرزش از پروردگارتان و به سوى بهشتى كه پهناى آن پهناى جميع آسمانها و زمين است، مهيّا شده براى كسانى كه تقوا داشته باشند.
تفسير:
[در بيان موارد سرعت و تأنّى]
«وَ سارِعُوا» امر «سارعوا» هم نظير امر «اطيعوا» است، ارشادى است؛ زيرا عقل حاكم است كه در امور خيريه كه نفع آن مسلّم است و خالى از ضرر است بايد مبادرت كرد؛ زيرا بسا فوت مىشود و از دست مىرود، به خصوص منافع اخروى كه بسا اجل برسد و ديگر مجال تدارك نباشد، لذا گفتند: «عجّلوا بالتوبة قبل الموت، وعجّلوا بالصلاة قبل الفوت»[1].
و امّا امورى كه خير و شرّ و نفع و ضرر آن معلوم نيست عجله در آن مذموم است؛ زيرا بسا در ضرر بيفتد كه ديگر قابل علاج نباشد و بايد تأمل و تدبر و فكر با كمال تأنّى نمود، اگر نفعش مسلّم شد و خالى از ضرر است اقدام نمود و لذا گفتند: «التأنّي من الرحمن و العجلة من الشيطان»[2].
«إِلى مَغْفِرَةٍ» « مغفرت » فعل الهى است و سرعت و مبادرت عبد به او به معنى اسباب مغفرت و امورى كه موجب غفران الهى است؛ يعنى تدارك گناهان خود را بكنيد با كمال سرعت و مبادرت و اعظم آنها توبه است كه «التائب من الذنب كمن لا ذنب له»[3].
و از جمله آنها حسنات است كه مىفرمايد: «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ»[4]، و از جمله قضاى فوائت و اداى حقوق و امثال آنهاست. و رفع موانع از شمول رحمت و مغفرت كنيد از عقايد باطله و اخلاق رذيله و اعمال سيّئه.
«مِنْ رَبِّكُمْ» ، تعبير به «ربّ» اشاره به لطف و عنايت است كه خداوند مربّى شماست و شما را از نيستى به هستى و از ضعف به قوّه و از صغر به كبر رسانيد و تمام اسباب زندگانى و اسباب هدايت و سعادت را براى شما فراهم فرموده، سزاوار نيست خود را از فيوضات او محروم نماييد. «وَ جَنَّةٍ» ، بهشت جاويدان ، عطف به «مَغْفِرَةٍ» است؛ يعنى «سارعوا إلى جنة» و مسارعه به جنت مسارعه به اسباب وصول به بهشت است از ايمان و اخلاق حميده و اعمال حسنه از عبادات واجب و مستحب.
در واقع جمله اول رفع موانع است و جمله ثانى ايجاد مقتضيات، و وجه تقديم اين است كه در هر عملى اول بايد موانع را برطرف كرد، بعدا مقتضيات را ايجاد نمود، در قسمت اخلاق اول تخليه از رذايل است، سپس تحليه به فضايل؛ اول بايد كثافات را بزدود و نجاسات را زايل نمود، سپس طهارت و نورانيت را ايجاد كرد؛
منظر دل نيست جاى صحبت اغيار
ديو چو بيرون رود فرشته در آيد
[در مورد سعه بهشت]
«عَرْضُهَا السَّمواتُ وَ الْأَرْضُ» مراد عرض مقابل طول نيست كه بعضى توهّم كردند و گفتند البته طول زيادتر از عرض است، بلكه ممكن نيست؛ چون عرض و طول و عمق خط است كه عارض سطح مىشود و سطح عارض جسم. اگر مراد عرض به اين معنى بود بايد مقدار بُعد را بيان فرمايد: «من تخوم الأرض إلى عنان السماء»[5].
و مراد هم سعه نيست كه اندازهگيرى شده باشد كه سعه بهشت به مقدار سعه آسمانها و زمين باشد، نه كمتر و نه زيادتر، بلكه كنايه از بزرگى بهشت است؛ مثل اينكه مىفرمايد: «إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللّهُ لَهُمْ»[6] ،
معنى اين نيست كه اگر هفتاد و يك مرتبه باشد مىآمرزد، كنايه از كثرت است، هر چه استغفار كنى نمىآمرزد. بهشت هم هر چه تصوّر كنى بزرگىِ آن را، بزرگتر است.
و اشكال به اينكه پس از آسمانها و زمين كجاست كه بهشت باشد بسيار واهى است؛ زيرا فضاىِ وسيعِ عالم بيش از اين تصوّرات و تخيّلات است، حتى بعضى توهّم غير متناهى كردند، اگر چه آن هم غلط است، چون كه ممكن نمىشود غير متناهى باشد و در قرآن مىفرمايد: «وَ سِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمواتِ وَ الْأَرْضَ» و مسلّما عرش الهى اعظم از كرسى است ، زيرا مَثَل كرسى مَثَل منبر و صندلى است و مَثَل عرش مَثَل تخت است كه كرسى بر تخت گذارده شود و سلاطين و بزرگان از اساتيد بر او جلوس نمايند.
و ممكن است بهشت كرهاى باشد كه اعظم از مجموع كرات جوّيه باشد در زير عرش، چنانچه وسعت جهنم هم به مقدارى است كه هر چه خطاب شود به او « هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِن مَزِيدٍ »[7].
و به نحوى باشد كه اهل بهشت اهل جهنم را مىبينند و بالعكس و با هم تكلّم مىكنند، چنانچه مضمون آيات قرآنى است. و صفحه زمين كه عبارت از صفحه محشر است هم طرف آن دو واقع مىشود و معبر اهل بهشت از روى جهنم است كه صراط است. و اللّه العالم.
«أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ» «تقوا» از صفات نفسانيه است كه تعبير به «تقوى القلوب» شده و نظير بسيارى از صفات نفسانيه مقول به تشكيك و ذى مراتب است إلى ما شاء اللّه كه ادنا مراتب او تقواى از عقايد فاسده است كه مرادف با ايمان است، و اعلا مراتب او اعراض از ما سوى اللّه و توجّه به ذات اقدس ربوبى و بس.
و لامِ «لِلْمُتَّقِينَ» « لامِ » اختصاص است و «المتقين» جمع محلاّ به الف و لام افاده عموم مىدهد، جميع مراتب تقوا را شامل مىشود.
بنابراين، اين جمله مرادف و مطابق با آيه شريفه است كه قبلاً تذكر داديم «أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ...» الآيه[8]؛ زيرا ايمان هم ذى مراتب است، مثل تقوا و جميع مراتب آن را به واسطه كلمه «لِلَّذِينَ» شامل مىشود.
------------------------------------------------------
[1] . قبل از اينكه مرگ فرا برسد، در توبه كردن عجله كنيد و قبل از اينكه وقت نماز از دست
برود، به سوى نماز بشتابيد.
[2] . آرامش و تأنى از خداست و عجله كردن از شيطان.
[3] . كسى كه از گناه توبه مىكند، مانند كسى است كه هيچ گناهى ندارد. كافى : ج2 ، ص435 ، ح10 و عيون اخبار الرضا عليهالسلام : ج1 ، ص79 ، ح347 .
[4] . محققا حسنات و اعمال حسنه از بين مىبرد اعمال سيئه را. سوره هود: آيه 114.
[5] . از لايههاى زمين تا سقف آسمان.
[6]. اگر هفتاد مرتبه طلب مغفرت كنى بر آنها، پس خداوند نمىآمرزد آنها را. سوره توبه: آيه 80.
[7] . آيا پر شدى ومملو گشتى؟ جواب مىدهد: آيا زيادتر دارى بفرستى ، من جا دارم. سوره ق: آيه 30.
[8] . مهيا شده از براى كسانى كه ايمان به خدا و رسول خدا دارند . سوره حديد: آيه 21.
آیه ١٣٣ « وَسارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا ... »
- بازدید: 2881