75 «وَمِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطارٍ يُؤدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينارٍ لا يُؤدِّهِ إِلَيْكَ إِلاّ ما دُمْتَ عَلَيْهِ قائِماً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَيْسَ عَلَيْنا فِى الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ»
ترجمه:
75. و از اهل كتاب كسانى هستند كه اگر او را تأمين كنى ؛ يعنى امانت به او سپارى يك قنطار ، خيانت نمىكند و امانت را رد مىكند و از آنها كسانى هستند كه اگر يك دينار به او بسپارى رد نمىكند، مگر اينكه با او ايستادگى كنى و از او بستانى؛ زيرا اينها مىگويند كه اميّين بر ما هيچ راهى ندارند و دروغ بر خدا مىبندند و حال آنكه مىدانند.
تفسير:
اين آيه اهل كتاب را دو دسته كرده؛ يك دسته امين، ولو در مال كثير و يك دسته خائن، ولو در قليل، و صفت امانت از صفات بارزه انسانى است و آيات و اخبار و اجماع و عقل بر مدح او و مذمت خيانت قائم است.
[اهميت امانت از ديدگاه آيات و اخبار]
امّا امانت:
امّا الآيات، قوله تعالى: «إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها»[1].
و امّا الأخبار فكثيرة جدّا در وجوب ردّ امانت حتى به قاتل حسين و اميرالمؤنين عليهماالسلام شمشيرى كه با او امام را به قتل رسانده، و در بسيارى از اخبار وجوب ردّ امانت چه برّ باشد چه فاجر، و در بسيارى از اخبار مدح صدق حديث و ردّ امانت شده، حتى از حضرت صادق عليهالسلام است فرمود:
«فإنّ عليّاً عليهالسلام إنّما بلغ ما بلغ به عند رسول اللّه صلىاللهعليهوآله بصدق الحديث وأداء الأمانة»[2].
و از فرمايشات لقمان است:
«ما بلغت إلى ما بلغت إليه من الحكمة إلاّ بصدق الحديث وأداء الامانة»[3].
و از حضرت صادق عليهالسلام است فرمود: «إنّ اللّه لم يبعث نبيّاً إلاّ بصدق الحديث وأداء الأمانة إلى البَرِّ والفاجر»[4].
فوايد ردّ امانت:
در اخبار: «إنّها تجلب الرزق وتجلب الغنى، ومن أدّاها فقد حلّ ألف عقدةٍ من عنقه من عقد النار، وإنّ الأمانة والرَحِم على حافّتي الصراط يوم القيامة»[5].
و غير ذلك از اخبار مذكور در بحار و سفينه و جامع السعادات و غير اينها.
و امّا الاجماع، بلكه ضرورت دين قائم است بر وجوب ردّ امانت.
و امّا العقل، حاكم به حسن او هست.
و از براى امانت معناى عامى است، مجرد ردّ مال نيست: امانات الهيه ؛
«إِنّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّمواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الاْءِنْسانُ...» الآيه[6].
امانت پيغمبر صلىاللهعليهوآله: «إنّي تارك فيكم الثقلين: كتاب اللّه، و عترتي...» الخبر[7].
امانات ائمه عليهمالسلام از اسرارِ سپرده شده.
و امانت مسلمين و غير آنها، چه مالى باشد يا قولى يا نظرى، حتى در خبر دارد از حضرت صادق عليهالسلام فرمود:
«من غسّل ميِّتاً فأدّى فيه الأمانة غفر له»، قيل: و كيف يؤّي فيه الأمانة؟
قال: «لا يخبر بما يرى»[8].
حتى معروف است «المجالس بالأمانة»[9].
[خيانت از ديدگاه آيات و اخبار]
امّا الخيانة:
امّا آيات : «وَ إِنْ يُرِيدُوا خِيانَتَكَ فَقَدْ خانُوا اللّهَ مِنْ قَبْلُ»[10].
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِكُمْ...» الآيه[11].
«ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما...» الآيه[12]. و غير اينها از آيات.
و امّا اخبار: از حضرت رسول صلىاللهعليهوآله است:
«من خان أمانةً في الدنيا و لم يردها إلى أهلها ثم أدركه الموت، مات على غير ملّتي، ويلقى اللّه و هو عليه غضبان»[13].
و نيز فرمود: «ليس منّا من خان بالأمانة»[14].
و از حضرت صادق عليهالسلام است:
«إنّ اللّه تعالى آلى على نفسه أن لا يجاوره خائن»[15].
و غير اينها از اخبار مذكوره در سفينه.
و امّا اجماع و عقل بر حرمت و مذمت او قائم است.
برگرديم به شرح الفاظ آيه شريفه.
«وَ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ» «مِن» تبعيضيه ؛ يعنى بعض اهل كتاب، بعضى گفتند مراد نصارا هستند و بعضى گفتند مراد عبداللّه سلام است، لكن بر فرض كه شأن نزول اين باشد، مراد كسانى از كفار اهل كتاب هستند كه داراى اين صفت حميده هستند و چه بسيار در كفار و فساق ديده شده با اينكه از هيچ معصيتى پرهيز نمىكنند، لكن در حفظ امانت كمال جديت را مراعات مىكنند.
«مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطارٍ» گذشت معانى قنطار در آيه شريفه «وَالْقَناطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ ...»[16] الآيه و مراد اينجا كنايه از مال كثير است، هر چه باشد اگر نزد او امانت سپردى «يُؤدِّهِ إِلَيْكَ»، خيانت نمىكند.
«وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينارٍ» و اينها اكثر يهود هستند كه عقيده مذهبى آنها مأخوذ از علماى خود اين است كه مسلمان خونش و مالش براى آنها حلال است، به شرط آنكه مسلمان نفهمد، حتى به دزدى و تقلّب اگر به دست بيايد، چه رسد به نحو وديعه باشد، و تعبير به دينار كنايه از قلّت مال است، هر چه باشد «لا يُؤدِّهِ إِلَيْكَ»، پس نمىدهد و خيانت مىكند.
حتى گفتند كه زنهاى مسلمين از زنهاى يهود صورت بپوشانند ؛ زيرا مىروند و بر شوهرهاى خود وصف مىكنند و اين هم يك نوع خيانت است.
«إِلاّ ما دُمْتَ عَلَيْهِ قائِماً»؛ يعنى قيام و جديّت كنى و از آنها به جبر و عنف پس بگيرى ، به اختيار خود رد نمىكنند.
«ذلِكَ بِأَ نَّهُمْ قالُوا لَيْسَ عَلَيْنا فِى الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ» . مراد از امّيين اهل مكه هستند؛ چون مكه امّ القرى است و اشاره به مسلمين و مشركين و كسانى كه بر غير طريقه يهود هستند و علت اينكه آنها بر يهود سبيلى [ = راه نفوذ و تسلطى ]ندارند ، همان عقيده فاسد از آنهاست كه از علماى خود اخذ كردند.
«وَ يَقُولُونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ» ؛ زيرا گذشت كه مسئله ردّ امانت اختصاص به بعضى دون بعضى ندارد، كافر و مؤن، حتى كافر حربى، برّ و فاجر تمام مساوى هستند، حتى دارد موقعى كه حضرت رسول صلىاللهعليهوآله خواستند هجرت فرمايند به اميرالمؤنين عليهالسلام فرمودند ندا كند هر صبح و شام كه هر كه نزد محمد صلىاللهعليهوآلهامانت و وديعه دارد بيايد بگيرد[17].
حتى از آن حضرت است فرمود: «ما من شيءٍ في الجاهلية إلاّ هو تحت قدمي، إلاّ الأمانة فإنّها مؤّات إلى البَرِّ والفاجر»[18]. «وَ هُمْ يَعْلَمُونَ» كه اين در كتب آنها نيست، بلكه از مستحدثات علماى آنهاست از روى عداوت شديد كه خدا مىفرمايد: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَ ةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ...» الآية[19].
------------------------------------------
[1] . خداوند امر فرموده كه امانات را به اهلش رد كنيد. سوره نساء: آيه 58.
[2] . آنچه باعث شد على عليهالسلام به آن جايگاه والا در نزد پيامبر برسد، راستگويى و اداى امانت بود. كافى: ج2، ص104، ح5 ؛ بحار الأنوار: ج68، ص5، ضمن ح5 و مشكاة الأنوار ج1، ص100، ح217.
[3] . من جز به راستگويى و امانتدارى به اين درجه از حكمت نرسيدم . جامع السعادات: ج1، ص414.
[4] . خداوند متعال هر پيامبرى را به خاطر راستگويى و اداى امانت به افراد خوب و بدمبعوث مىكرد. كافى: ج2، ص104، ح1 ؛ بحار الأنوار: ج68، ص2، ح1 وتنبيه الخواطر: ج2، ص188.
[5] . امانتدارى باعث جلب روزى و بىنيازى مىشود . هر كس امانتى را برگرداند، هزار گِرِه از گرههاى آتش از گردنش باز مىشود. به راستى كه امانت و خويشاوندان در روز قيامت در دو طرف پل صراط هستند. كتاب الزهد: ص41 و بحار الأنوار: ج71، ص102، ذيل ح57.
[6] . به درستى كه ما عرضه داشتيم امانت خود را بر آسمانها و زمين و كوهها، پس ابا كردند اينكه تحمل كنند و ترسيدند كه مبادا خيانت در امانت شود و گرفتار عذاب الهى شوند و قبول كرد انسان و حمل نمود. سوره احزاب: آيه 72.
[7] . من دو چيز با ارزش در ميان شما مىگذارم؛ قرآن و اهل بيتم. امالى صدوق: ص500، ح686 و بحار الأنوار: ج23، ص26، ح54.
[8] . هر كس ميتى را غسل داده و در آن امانتدارى كند بخشيده مىشود. پرسيدند: چگونه امانتدارى كند؟ فرمود: آنچه را ديده، نگويد. كافى: ج3، ص164، ح2 و وسائل الشيعة: ج2، ص496، ح1.
[9] . در همنشينى هم بايد امانتدار بود. كافى: ج2، ص660، ح1 و بحار الأنوار: ج72، ص467، ح16.
[10] . و اگر اراده مىكنند كه با شما خيانت كنند، پس به تحقيق قبلاً با خدا خيانت كردند. سوره انفال: آيه 71.
[11] . اى كسانى كه ايمان آورديد! با خدا و رسول خيانت نكنيد و در امانات خود هم خيانت نكنيد. همان: آيه 27.
[12] . مَثَل مىزند خداوند متعال از براى كسانى كه كافر شدند زن نوح و زن لوط را كه بودند تحت دو بنده صالح از بندگان ما، پس آن دو زن خيانت كردند آن دو پيغمبر محترم را. سوره تحريم: آيه 10.
[13] . هر كس در دنيا به امانتى خيانت كرده و آن را به اهلش ندهد و بميرد، بر غير دين من مرده
و در حالى كه خدا از او خشمگين است، به ديدار او مىرود.من لا يحضره الفقيه: ج4، ص13، ضمن ح4968؛ بحار الأنوار: ج72، ص171، ضمن ح3 و سفينة البحار: ج2، ص143.
[14] . هر كس در امانت خيانت كند، از ما نيست. كافى: ج5، ص133، ح7 كه در آن من أخلف به جاى (من خان) آمده است . و وسائل الشيعة: ج19، ص76، ح1.
[15] . خداوند متعال بر خودش سوگند خورده كه با هيچ خائن همنشين و همسايه نشود.الخصال: ص179، ح185 و بحار الأنوار: ج72، ص173، ح3.
[16] . همين سوره : آيه 14.
[17] . سفينة البحار: ج1، ص110.
[18] . هر چه در جاهليت بود، اكنون زير پاى من است، به جز امانت كه به خوب و بد برگردانده مىشود. مجمع البيان: ج2، ص778.
[19] . هر آينه مىيابى شديد و سختترين مردم را در دشمنى باكسانى كه ايمان آوردند، يهود هستند. سوره مائده: آيه 82.
آیه ٧٥ « وَمِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطارٍ يُؤدِّهِ إِلَيْكَ ... »
- بازدید: 1873