15 «قُلْ أَ أُ نَبِّـئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنّاتٌ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَأَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَرِضْوانٌ مِنَ اللّهِ وَاللّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ»
ترجمه:
15. بگو اى پيغمبر به اينهايى كه علاقمند به امتعه [ = كالاهاى ] دنيويّه هستند، آيا مىخواهيد شما را خبر دهم از نعمتهايى كه بهتر از اين امتعه دنيوى است و خداوند اختصاص داده آنها را به اهل تقوا در آخرت؟ بهشتهايى كه باغستانهايى است كه در آنها نهرها جارى است و هميشه در آنها هستند و زنهايى كه پاك و پاكيزهاند و خشنودى پروردگار از آنها و خداوند بنده شناس است، خوب و بد آنها را مىداند و به افعال و اعمال خوب و بد آنها بيناست.
تفسير:
«قُلْ أَ أُ نَبِّـئُكُمْ» خطاب به جميع ناس است كه در آيه قبل فرمود: «زُيِّنَ لِلنّاسِ»و وجهى ندارد كه اختصاص به مؤنين داشته باشد.
«بِخَيْرٍ مِنْ ذلِكُمْ» «خير» در اينجا افعل التفضيل است به قرينه «مِنْ ذلِكُمْ»، يعنى بهتر از دنيا و هر چه در دنياست، بلكه دنيا در جنب آخرت قيمت و ارزشى ندارد ؛ «قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ وَ الاْخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقى»[1].
[ويژگىهاى بىارزش دنيا]
دنيا داراى خصوصيّاتى است كه قابل ارزش نيست:
1 . «في حلالها حساب، وفي حرامها عقاب، وفي شبهاتها عتاب»[2].
2 . آنكه مقرون به بلاهاى گوناگون است ؛ «دار بالبلاء محفوفة، وبالغدر موصوفة»[3].
3 . تحصيلش بسيار زحمت و مشقت دارد و نگاهدارىاش مشكلتر و پرزحمتتر است.
4 . از همه بالاتر بقا و ثبات ندارد، هنوز نچيده برچينند و لذا بزرگان تشبيه كردند دنيا را به چاهى كه در اطرافش عسل گل آلود باشد و زنبورهاى زيادى به آنها ريخته باشند و آدمى را به طنابى بسته و در وسط چاه نگاه داشته، در بالاى چاه دو موش سياه و سفيد نخهاى طناب را مىجَوَند و در ته چاه اژدهايى دهن بر او باز كرده منتظر است سقوط كند و او را بلع نمايد. چاه: دنيا، طناب: عمر، عسل: متاع دنيا، گل مخلوط به آن: بلاها، موش سياه و سفيد: شب و روز، اژدها: قبر، زنبورها: اهل دنيا.
انسان غافل از اينكه طناب عمر بالاخره گسسته خواهد شد و در دهان قبر خواهد افتاد، مع ذلك به اهل دنيا زد و خورد كند و متاع مخلوط به بلا را از اطراف دنيا جمع كند، به اميد آنكه از چاه بيرون مىآيد و از آنها استفاده مىكند.
«لِلَّذِينَ اتَّقَوْا» «تقوا» را در اول سوره بقره در ذيل «هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» مفصّلاً بيان كرديم[4]، لكن ظاهرا در اينجا مراد تقواى از ترك واجبات و فعل محرّمات باشد و لام «لِلَّذِينَ» لام اختصاص كه آن چيزى كه بهتر از دنيا و ما فيها باشد، اختصاص به اهل تقوا دارد.
سؤل: چرا نفرمود «للذين آمنوا» با اينكه انسب بود در مقابل كفر و ضلالت؟
جواب:
أوّلاً، در آيه عنوان كافر و ضالّ نبود، بلكه عنوان ناس بود و اكثر مؤنين هم علاقه به دنيا دارند و متاع دنيا در نظر آنها زينت دارد و فقط كسانى كه علاقه ندارند و فريفته نمىشوند متقين هستند، بالاخص كسانى كه مراتب عاليه تقوا را دارا باشند و ثانيا، مؤن غير متقى اگر چه بالاخره اهل نجات مىشود و نايل به بهشت مىگردد اگر با ايمان از دنيا برود، لكن به واسطه معاصى و ترك واجبات گرفتارى دارد، يا در وقت مردن، يا در قبر و عالم برزخ، يا در قيامت. آن كسانى كه در جميع مراحل راحت و آسوده و متنعّم هستند و هيچ گونه عذابى ندارند اهل تقوا هستند.
«عِنْدَ رَبِّهِمْ» اشاره به مقام قرب پروردگار و در جوار رحمت الهى كه لذّت آن فوق جميع لذّات است، بلكه اعظم لذايذ روحى است، حتّى اينكه گفتند: «إذا اشتغل أهل الجنّة بالجنّة اشتغل أهل اللّه باللّه»[5].
[هشت بهشت شگفتانگيز براى پرهيزكاران]
«جَنّاتٌ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ» «جنّات» جمع جنّت و جنّت عبارت از بستان و باغ است كه مشجّر باشد، و در آخرت از براى اهل تقوا هشت جنّت است:
دار السلام، جنّة الخلد، فردوس، جنّة المأوى، جنّة العدن، دار النعيم، دار الجلال، دار الضيافة.
و جنّت را جنّت گفتند به واسطه آنكه از كثرت اشجارش كأنّه پوشيده و مستور شده، چون جنّ و جنين به معنى مستور از انظار يا مستور در رحم است. و در اوصاف جنّات اخبار بسيارى رسيده كه بيانش از عهده ما خارج است و كفايت مىكند همين خبر مروى در اثنى عشريّه باب هفتم از پيغمبر صلىاللهعليهوآله [ كه ] فرمود:
«لبنة من ذهب و لبنة من فضّة، وملاطها المسك الأذفر، وحصاها اللؤؤ والياقوت، وترابها الزعفران»[6]. و در حديث ديگر فرمود: تمام جنّت عدن از زبرجد است و جنّت فردوس از مرواريد و جنّة المأوى از طلاى احمر است و جنّة الخلد از نقره سفيد است و جنّة النعيم از نور است و دار السلام از ياقوت احمر است و دار الجلال از زمرّد سبز است، و آنچه خداوند در هر يك از آنها خلق فرمود از قصرها و اشجار و حور العين و غير اينها، تمام از جنس همان جنّت است إلى غير ذلك من الاخبار.
[ چهار رود شگفت آور بهشت ]
و امّا انهار بهشت چهار نهر است: آب، عسل، شير، خمر. چنانچه در قرآن مىفرمايد: «مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِى وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشّارِبِينَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَ لَهُمْ فِيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ...»[7].
و تعبير به كلمه «تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ» نه اينكه از زير قصرها مراد باشد، بلكه مراد پاى قصرها زير درختان، به شهادت آيه شريفه كه از قول فرعون نقل فرموده: «أَلَيْسَ لِى مُلْكُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْرِى مِنْ تَحْتِى...»[8]، و مسلّما انهار از زير پاهاى او رد نمىشد. «خالِدِينَ فِيها» ، شرح خلود و دفع اشكالات آن در ذيل آيه «وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ» در مجلّد اول گذشت، مراجعه كنيد[9].
[در بيان ازواج بهشتى و ويژگىهاى آنها]
«وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ» ، ازواج بهشتى دو قسم هستند: يك قسم حور العين كه خداوند در آيات بسيارى توصيف آنها را مىفرمايد، مثل آيه «فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ * فَبِأَىِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ * كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ وَ الْمَرْجانُ»[10].
و آيه شريفه «فِيهِنَّ خَيْراتٌ حِسانٌ * فَبِأَىِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ * حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِى الْخِيامِ * فَبِأَىِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ * لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ»[11].
و آيه شريفه «وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ عِينٌ * كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ»[12].
و آيه شريفه «وَ حُورٌ عِينٌ * كَأَمْثالِ اللُّؤلُؤ الْمَكْنُونِ»[13] و غير اينها از آيات.
و يك قسم زنهاى مؤنات كه به مراتب از حوريات زيباتر و وجيهتر كه حوريات خدمتگزاران آنها هستند و هر دو قسم مطهّرات هستند، هم از كثافات ظاهريّه از خون حيض و نفاس و استحاضه و هم از احداث صغار و ساير پليدىها و هم از كثافات باطنيّه از اخلاق رذيله و اعمال سيّئه و كردار و رفتار زشت.
[رضايت الهى بالاترين مقام و بزرگترين لذت روحى ]
«وَ رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ» كه بالاترين مقامات و بزرگترين لذايذ روحى است، چنانچه مىفرمايد در «وَ عَدَ اللّهُ الْمُؤمِنِينَ وَ الْمُؤمِناتِ جَنّاتٍ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً فِى جَنّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»[14].
و در حديث است: «إنّ اللّه ليتجلّى للمؤنين في الجنّة، فيقول لهم: سلوني، فيقولون: رضاك يا ربّنا». سپس در ذيل حديث مىگويد: «فسؤالهم الرضا بعد التجلّي يدلّ على أنـّه أفضل كلّ شيء»[15].
و نيز مىفرمايد كه در حديث است در تفسير آيه شريفه «وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ»[16]
«تؤى لأهل الجنّة في وقت المزيد ثلاث تحف ليس في الجنّات مثلها، أحدها:
هديّة اللّه ليس عندهم في الجنان مثلها، وذلك قوله تعالى: «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِىَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ»[17]، والثانية: السلام عليهم من ربّهم فتزيد ذلك على الهديّة، و هو قوله تعالى: «سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ»[18]، والثالثة: يقول اللّه تعالى: إنّي عنكم راضٍ، وهو أفضل من الهديّة والتسليم، وذلك قوله تعالى: «وَ رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ أَكْبَرُ»[19]»[20]. به علاوه برهان عقل هم قائم است بر اينكه خداوند اگر از بنده راضى باشد، به مقدار ذرّهاى بلاى آخرتى به آن متوجه نمىشود و از هيچ تفضلى از او دريغ نمىدارد.
«وَ اللّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ» تفسير آن مكررا گذشت.
---------------------------------------------------------------
[1] . بگو متاع دنيا كم است و آخرت براى اهل تقوا بهتر است. سوره نساء: آيه 77.
[2] . از اموال حلال دنيا حسابرسى مىشود و در مال حرام آن عذاب و كيفر است و به خاطر اموال شبههناك آن عتاب و سرزنش صورت مىگيرد. بحار الأنوار: ج44، ص139 ، ضمن ح6.
[3] . ترجمه و منابع آن چند صفحه قبل گذشت.
[4] . ر. ك: همين تفسير، ج1، ص264.
[5] . هرگاه بهشتيان به بهشت مشغول باشند، اهل خدا به خدا مشغول هستند.
[6] . آجرى از طلا و آجرى از نقره و ملاط آن از مشك بسيار خوشبو و سنگريزههاى آن ا مرواريد و ياقوت و خاك آن از زعفران است. جامع الأخبار: ص173، ح1371 و بحار الأنوار: ج8، ص147، ح74.
[7] . مثل بهشتى كه وعده داده شده به اهل تقوا، در آن بهشت نهرهايى است از آب كه تغييرى در او داده نشده، و انهارى از شير كه طعم آن تغيير نكرده باشد، و انهارى از خمر كه لذت است بر كسانى كه مىآشامند، و انهارى از عسل صاف شده، و از براى آنهاست در بهشت از جميع انواع ميوهها و آمرزش از پروردگار آنها. سوره محمّد صلىاللهعليهوآله: آيه 15.
[8] . آيا از براى من سلطنت مصر و اين انهار كه از زير قصر من مىرود، نيست؟ سوره زخرف: آيه 51.
[9] . ر . ك : همين تفسير ، ج1 ، ص492 و ج2 ، ص267 .
[10] . در آن فراشها حوريانى هستند كه فقط نگاه به زوج خود مىكنند و قصر مىكنند نگاه خود را به زوج و به غير او نظر نمىكنند و طمع نمىكنند، نزديكى نكرده آنها را قبل از زوج خود احدى، نه از انس و نه از جن. پس به كدام يك از نعم الهى شما دو طايفه انس و جن انكار مىكنيد و جهل مىورزيد و تكذيب مىكنيد؟ مثل اينكه اين حوريان ياقوت و مرجان هستند. سوره الرحمن: آيات 56 ـ 58.
[11] . در اين بهشتها زنهاى بسيار خوب و خوش سيماست. حورانى پرده نشين در خيمههاكه دست هيچ انس و جنّى پيش از ايشان به آنها نرسيده است. همان : آيات 70 ـ 74.
[12] . و نزد آنها هستند حوريانى كه چشم فروانداخته، كأ نّه آنها مثل تخم هستند كه شكسته نشده و دست نخورده. سوره صافات: آيات 48 ـ 49.
[13] . و حوران چشم درشت مثل لؤلؤ نهانِ ميان صدف. سوره واقعه: آيات 22 ـ 23.
[14] . وعده داده خداوند مؤمنين و مؤمنات را بهشتهايى كه از پاى قصرهاى آنها نهرهايى جارى است، هميشه در آن بهشتها هستند و منزلهاى پاكيزه در بهشتهاى عدن و خشنودى خداوند از آنها بزرگتر از بهشت و آن منازل است و اين رستگارى عظيمى است. سوره توبه: آيه 72.
[15] . خداوند متعال در بهشت براى مؤمنان تجلّى كرده و به آنها مىگويد: از من بخواهيد.آنها مىگويند. پرورگارا! رضايت و خشنودى تو را مىخواهيم. مرحوم نراقى مىگويد:
اينكه آنها بعد از تجلّى خداوند خشنودى او را مىخواهند، دلالت مىكند كه آن با ارزشترين چيزهاست. جامع السعادات: ج2، ص 313.
[16] . سوره ق: آيه 35.
[17] . سوره سجده: آيه 17.
[18] . سوره يس: آيه 58.
[19] . سوره توبه: آيه 72.
[20] . در هنگامى كه نعمتهاى بيشتر به بهشتيان مىدهند، سه هديه به آنها داده مىشود كه شبيه آنها در بهشت نيست، اولين آنها هديه خداوند است كه مانند آن در بهشت در نزدشان نيست و اين همان سخن خداوند متعال است كه فرمود: «هيچ كسى نمىداند چه چيز از آنچه روشنى بخش ديدگان است به عنوان پاداش براى آنها مخفى شده است». دومين هديه سلام از جانب پروردگارشان به آنهاست كه بر هديه قبل اضافه مىشود و اين همان گفته خداوند است كه فرمود: «از جانب پرورگار مهربان به آنان سلام مىشود». و سومين هديه اين است كه خداوند متعال مىفرمايد: «من از شما راضى وخشنود هستم» و اين با ارزشتر از آن هديه اول و سلام است و اين همان سخن خداست كه «خشنودى خداوند بزرگتر است». جامع السعادات: ج2، ص313.
آیه ١٥ « قُلْ أَ أُ نَبِّـئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذلِكُمْ لِلَّذِينَ... »
- بازدید: 2536