منکه پرپر میزنم لب تشنه کنجِ لانهام
بر علی موسی الرضا من نوگلی درّدانهام
کس جوابم را نداد
جسمِ من از پا فتاد
همسرم شد قاتلم
من جوادم من جواد
یا جواد بن الرضا
من که چون شمعِ سحر میسوزد از پا تا سرم
بر مشامم میرسد اکنون شمیمِ مادرم
همسر بیگانهام
با کنیزان صف به صف
میدهد شادی به سر
میزند کف را به کف
یا جواد بن الرضا
من نگویم کف مزن یا که به رویم در مبند
مادرم اینجا نشسته پیش چشمانش نخند
مادر و من زارِ هم
هر دو هستیم یارِ هم
هر دو قامت خم شده
هر دو تا غمخوارِ هم
یا جواد بن الرضا
-----------------------------
منبع : وبلاگ حسن فطرس