شاید یکی از مسائلی که بر ما واجب می کند، وهابیان را به دیدگاه عالمان اهل سنّت درباره اهل کساء و همچنین بنی امیه آگاه کنیم، درمان برادران وهابی از بیماری «غلو» درباره بنی امیه است.
این پدیده کوتاهی در حق اهل بیت[7] است.
در این جا مایل هستم دیدگاه شهید سید قطب را درباره برخی صحابه که در به قدرت رسیدن بنی امیه نقش اساسی داشتند، بیان کنم. چون خودم با استفاده از کتاب های حدیثی اهل سنّت، صحّت گفته های سید قطب را به دست آورده ام، این عبارات را نقل می کنم. برای من روشن شد که روش سید قطب به حقیقت نزدیکتر از روش ابن تیمیه است.
در اینجا دیدگاه سید قطب را همانگونه که شیخ ربیع مدخلی در کتابش به نام «أضواء إسلامیة» خلاصه کرده، مطرح می کنم:
«موضع سید قطب نسبت به عثمان و اغلب صحابه-رضوان خداوند بر آنها باد- چه بوده؟ سید قطب به خلیفه راشد، شهید مظلوم عثمان بن عفّان-رضوان خدا بر او باد- طعنه زده و ناسزاگویی کرده است:
خلافت او را نامشروع دانسته. سید قطب گفته: «ما به مشروع بودن خلافت علی (ع) تمایل داریم زیرا در مسیر طبیعی خلافت شیخین بوده، ولی دوران عثمان شکافی در بین خلافت شیخین و خلافت حضرت علی بود»[8].
گمان کرده تصوّر حقیقت حاکمیّت، بدون تردید مسایلی در دوران عثمان تغییر می دهد...
سید قطب ضمن انتقاد از عثمان-رض- گفته: «عثمان معتقد بود رهبری مسلمانان، به او آزادی استفاده از اموال مسلمانان و هبه و هدیه کردن این اموال را می دهد. در بیشتر مواقع به منتقدان خود نسبت به این سیاست، پاسخ می داد: «اگر این گونه رفتار نکنم، در چه محدوده ای رهبر هستم»؟ همچنان که گمان می کرد، رهبر بودن به او اجازه خواهد داد خواندان بنی معیط و بنی امیه را که خویشاوندان او بودند، بر سرنوشت مسلمانان مسلّط کند. در میان این افراد، حکم بن مروان یعنی کسی بود که پیامبر او را از مدینه بیرون کرده بود. تنها به این دلیل که حق خود می دید خویشاوندنش را اکرام کرده، به آنها رسیدگی کند».
سید قطب گفته است: «عثمان در روز ازدواج دخترش با حارث بن حکم، از هزینه بیت المال به او دویست هزار دهم هدیه داده است».
او را متّهم کرده، بسیاری از ولایات را به خاندانش بخشیده است. در کتاب عدالت اجتماعی در اسلام، ص187 چاپ پنجم نوشته است: «به جز مساله اموال! سرپرستی ایالت های متعددی، به خویشاوندن عثمان واگذار می شد. یکی از این افراد معاویه بود که عثمان فرمانروایی او را توسعه داد و فلسطین و حمص را هم تحت سیطره قدرت او درآورد. رهبران چهار لشکر را برای او جمع کرد و زمینه مطالبه پادشاهی را بعد از عثمان در زمان خلافت علی بن ابی طالب، فراهم نمود معاویه [در این دوره] مال و سپاهیان زیادی جمع آوری کرد».
عثمان را به انحراف از روح اسلام متهم کرده است...
انقلاب بر ضد عثمان را ستوده است و معتقد بود این انقلاب از مواضع عثمان به روح اسلام نزدیک تر است...
ادعا کرده، توافقات نابجا، در پایان باعث رسیدن خلافت به عثمان شده است.
متّهم کردن عثمان به ایجاد زمینه برای تشکیل دولت اموی در زمان زندگی.
سید قطب، عثمان را به بستر سازی برای مبانی اموی دور از روح اسلام نموده است. و طعنه های شدید دیگر...[9] ».
ديدگاه سيد قطب در صحابه پيامبر كه عبدالوهاب در آنها غلو كرده است
- بازدید: 655