حقیقت دوم:
با توجه به تجربه طولانی که در گفتگو با برادران وهابی، و همچنین گرایش گذشته ام به این گروه فکری، معتقد هستم: صحیح نیست در ابتدا برای وهابیان، مساله «نقد عدالت تمامی صحابه» را مطرح کنیم. زیرا وهابیان با طرح این مساله گریزان خواهند شد، در حالی که هدف ما هدایت آنان به حقیقت است نه فراری دادنشان از حقیقت. به همین جهت ضروری است در ابتدا مساله «نقد حجیّت صحابه» را برای آنان مطرح کنیم و این مساله را برایشان روشن کنیم که حتی با پذیرش عدالت تمامی صحابه، این دیدگاه دلیل بر حجّت بودن تمام صحابه نیست... ما اهل بیت(علیهم السلام) را به دلیل وجود حدیث ثقلین حجّت دانسته ایم... اساسا تلازمی میان عدالت تمامی صحابه و حجّت بودنشان برای ما وجود ندارد. مشکل وهابیان این است که میان عدالت و حجیّت خلط کرده اند. ممکن است شخصی دارای عالی ترین درجات عدالت و تقوا باشد ولی به این معنا نیست که او حجّت است، زیرا دلیل اثبات کننده حجیّت با دلیل اثبات کننده عدالت متفاوت است. حجّت شمردن اهل بیت از طرف ما تنها به این دلیل است که خداوند فرمان داده به اهل بیت تمسّک کنیم، همانگونه که فرمان داده به قرآن و سنّت تمسّک نماییم. به همین جهت باید روشن کرد نظریه عدالت تمامی صحابه، دلیل بر تمسّک به آنان بعد از قرآن و سنّت نیست، زیرا دلیل تمسّک به آنان با دلیل اثبات کننده عدالت صحابه متفاوت است. باید گفتگو میان ما و وهابیان درباره حجیّت صحابه باشد، نه درباره عدالت صحابه. طرح مساله عدالت صحابه تنها بعد از طرح بحث حجیّت صحابه صحیح است.
مشكل عدم تمييز ميان عدالت ياران بيامبر وميان حجيت آنها در نزد عبدالوهاب
- بازدید: 497