مساله باقی مانده بعد از پایان یافتن طرح بحث غلو درباره شیخ محمد عبدالوهاب-خدا او را رحمت کند- برای برادران وهابی، طرح چهار مساله مهم با هدف درمان و نجات وهابیان از غلو درباره شیخ محمد عبدالوهاب است:
اختلاف ميان سيد قطب وميان عبدالوهاب در معرفت توحيد :
حقيقت اول : تنها با شناخت نقطه اختلاف اساسی میان توحید سید قطب و توحید شیخ عبدالوهاب، می توان مشکلات توحید شیخ عبدالوهاب را درک کرد. در این صورت می توانیم توهّم موجود در اندیشه برادران با اخلاص ولی دور از حقیقت وهابی را از بین برد.
سید قطب روش دیگری در فهم توحید داشت و با اندیشه شیخ عبدالوهاب مخالفت می کرد. همین روش مرا جذب کرد و باعث شد کاستی های توحید شیخ عبدالوهاب را درک کنم.
شیخ عبدالوهاب در کتاب ها و نامه هایش تاکید دارد که پیامبران برای توحید ربوبیّت مبعوث نشدند، در حالی که سید قطب در تمامی کتاب هایش معتقد است یکی از مهمترین اهداف بعثت پیامبران توحید ربوبیّت است.
به یاد می آورم وقتی در عربستان بودم بر سر این تفاوت اساسی و گسست بزرگ میان سید قطب و محمد عبدالوهاب در مساله توحید ربوبی، درگیری شدیدی بین ما درگرفت.
در حقیقت بعد از تحقیق بسیار کشف کردم که شیخ محمد عبدالوهاب اشتباه کرده است. او اصرار داشت، هیچ درگیری میان پیامبران و دشمنانشان در مساله توحید ربوبیّت انجام نشده است... بی توجهی شیخ محمد عبدالوهاب به توحید ربوبیّت باعث شد، توحید او مساله شرک موجود در حاکمیّت سیاسی و کاخ ها یا شرک در قانون و قانون گذاری را فراموش کند.
پیش از کامل کردن سخن درباره این حقیقت، علاقمندم تعریف توحید ربوبی را بر اساس بیان شیخ عبدالوهاب مطرح کنم، با این ملاحظه که تعریف شیخ محمد عبدالوهاب از توحید ربوبی، در بسیاری جهات هماهنگ با تعریف شهید سید قطب است.
به نظر من بهترین تعریفی که شیخ محمد عبدالوهاب برای توحید ربوبی مطرح کرده این عبارت اوست- خدا او را رحمت کند-:
«اگر از شما بپرسند: تفاوت توحید ربوبی و توحید الوهی چیست؟ بگو: توحید ربوبی، فعل پروردگار است مانند آفریدن، روزی دادن، زنده کردن و میراندن، فرستادن باران، رویاندن گیاه و تدبیر امور
ولی توحید الوهی: فعل شما بندگان خداست مانند دعا کردن، امیدداشتن، ترسیدن، توکل، توبه، رغبت، رهبت و نذر کردن،... و دیگر انواع عبادت[32]».
همچنین وهابی معاصر و سنّتی شیخ «عبدالرزاق عفیفی» نایب مفتی بزرگ کشور عربستان می گوید:
«توحید ربوبی به معنای اعتقاد به یگانگی خداوند تعالی در آفرینش و روزی دادن، زنده کردن و میراندن و دیگر انواع تصرّف و تدبیر در ملکوت آسمان و زمین است. به معنای اعتقاد به یکتایی خداوند در حاکمیت و تشریع با فرستادن رسولان و کتاب های آسمانی است. خداوند تعالی می فرماید: «ألا له الخلق و الأمر تبارک الله ربّ العالمین»[33]... »[34]
در حقیقت شیخ محمد عبدالوهاب با اصرار بر این مساله که درگیری میان پیامبران و مشرکان به توحید ربوبی مرتبط نبوده و تصریح به این که مشرکان به توحید ربوبی اعتقاد داشته اند، جنایت بزرگی در حق توحید مرتکب شده است. در یکی از نامه های خود در این باره می نویسد:
«از محمد عبدالوهاب به عبدالله بن سحیم...
آنچه انسان را در چارچوب اسلام داخل می کند، توحید پرستش(الوهیّت) است...[35] »
همچنین بدیهی است یکی از ویژگی های توحید شیخ محمد عبدالوهاب- چنان که عقیده تمام وهابیان گذشته و معاصر می باشد- این است که بعثت پیامبران را با هدف توحید ربوبی نفی می کنند.
شیخ وهابی معاصر «محمد بن حسن اسمری» در سخنرانی مشهور خود با عنوان «مزایا دعوة الإمام محمد عبدالوهاب»؛ «ویژگیهای دعوت امام محمد عبدالوهاب» می گوید:
«ویژگی چهارم: ظاهرا مشرکان در زمان بعثت سرور رسولان، در توحید پرستش، مشکل داشتند، ولی به توحید ربوبی معتقد بودند. امام محمد عبدالوهاب- خدا او را رحمت کند- این مساله را در نامه ها و مسایل خود تبیین کرده است. این مساله روشن است و نقل های فراوانی از او وجود دارد».
تمامی وهابیان، اتفاق نظر دارند که شیخ محمد عبدالوهاب بعثت پیامبران برای توحید ربوبی نفی می کرد.
بعد از بیان دیدگاه شیخ محمد عبدالوهاب قصد داریم، نظر شهید سید قطب را - رحمت خدا بر او باد- بیان کنیم:
«بخش های سه گانه سوره هود، برای تعریف حقیقت معنای پرستش، پی در پی آمده است. این آیه ها برای اثبات وجود خداوند سبحان نیست بلکه هدف این آیات تبیین ربوبیّت خداوند یکتا در زندگی بشر می باشد چنانکه این حقیقت در نظام هستی ثابت است.
مساله پرستش خداوند[36]، اختلافی نبوده است. رسولان الاهی با مساله توحید ربوبی مواجه بودند. طاغوت ها با توحید ربوبی رودررو می شدند، مساله مطرح دینداری خالص و بدون شرک برای خداوند بوده، تنها خضوع در برابر خداوند، بدون وجود هیچ منازعی، برگرداندن مسایل مردم به حاکمیّت، قضاوت، قوانین و فرمان الاهی»[37].
همچنین می گوید:
«اختلاف میان جاهلیّت و اسلام و اختلاف میان حق و طاغوت در طول تاریخ، بر معبود بودن خداوند برای موجودات هستی نبوده، و تصرّف خداوند در جهان علّی و معلولی و قوانین حاکم بر هستی نبوده است. میدان مبارزه این بود که چه کسی پروردگار مردم است؟ حاکم مردم و قانون گذار و تدبیرگر مسائلشان کیست؟ چه کسی مردم را به پیروی از خود ملزم می کند؟»[38]
همچنین سید قطب در کتاب تفسیر سوره ابراهیم می گوید:
«باید اشاره کنیم که حضرت ابراهیم(علیه السلام) در هر بند از دعاهای خاشعانه اش واژه «ربنا» یا «رب» را تکرار کرده. این تکرار به این جهت بوده که «ربوبیّت الله» لهجه زبان خود و فرزندانش بعد از او شود. این تکرار پرمغز است. ابراهیم(علیه السلام) خداوند سبحان را با صفت اله بودن یاد نمی کند بلکه با صفت رب بودن می خواند.
بنابراین اولوهیّت خداوند، کمتر مساله مورد بحث دوره های جاهلیّت به ویژه جاهلیّت عرب بوده است. مورد اختلاف، مساله ربوبیت الاهی بوده است.
دینداری در واقعیت های زندگی زمینی، مساله علمی و عینی تاثیر گذار در زندگی انسان است. نقطه تفاوت روشی اسلام و جاهلیّت و توحید و شرک در جهان واقع همین جاست... مردم یا به دین خدا ملتزم می شوند و خداوند پروردگارشان است یا دینداری به قوانین غیر خدا را خواهند پذیرفت... قرآن به مشرکان عرب، دعای پدرشان حضرت ابراهیم(علیه السلام) را یادآور شده، آنان را به مخالفت آشکارشان با مفهوم این دعا آگاهی می دهد[39]».
معتقد هستم، راز حمله وهابیان به سید قطب در مخالفت سید قطب با شیخ محمد عبدالوهاب، در مساله توحید ربوبی نهفته است.
من در این کتاب، تقلید از سید قطب را برای شناخت توحید، توصیه نمی کنم. بلکه به دنبال نجات دادن برادران وهابی از توحید شیخ محمد عبدالوهاب هستم، زیرا سید قطب کسی بود که من و هزاران وهابی را از غلو در توحید شیخ نجات داد.
مشكل بنیادین در خود شخص عبدالوهاب
- بازدید: 517