اگر در نگاشته های برخی وهابیان تأمّل کنیم، در خواهیم یافت این نوشته ها، انقلابی خطرناک علیه توحید شیخ به شمار می آید... به یاد می آورم وقتی در دانشگاه امام محمد بن سعود، در شهر ریاض تحصیل می کردم، مجموعه ای بزرگی از شیوخ وهابیّت وجود داشتند و درک می کردند که شیخ محمد عبدالوهاب در ترسیم توحید، آن گونه که خداوند و رسولش خواسته، موفّق نبوده است. آن ها معتقد بودند شکست شیخ علّت مهمّی دارد: شیخ در بررسی موضوع توحید در قرآن کریم و سنّـت پیامبر(ص) از روش علمی یعنی دانش اصول فقه، استفاده نکرده است. شیخ محمد عبدالوهاب برای شناسایی عام و خاص، مطلق و مقیّد، مجمل و ظاهر و تأویل شده، محکم و متشابه در میان متون توحیدی قرآن و سنّت، از اصول فقه استفاده نکرده است.
آنها معتقد هستند، ریشه این مساله، عدم تحصیل عمیق دانش اصول فقه توسط شیخ محمد عبدالوهاب بوده است. اگر علم اصول فقه را به شکل کامل فراگرفته بود، گرفتار چنین اشتباهات زشتی نمی شد و چهره توحید الاهی را زشت، نمایش نمی داد.
عالم سلفی امام شیخ سعید حوی در کتاب ارزشمندش به نام «جولات فی الفقهین الکبیر و الأکبر» می گوید:
«اگر در دانش اصول فقه تحصیل کرده بود، از بسیاری از اشتباهات رایج یا توهمات کشنده پرهیز کرده بود و می فهمید چگونه باید متون را در جای مناسب خود قرار داد. بدون فراگیری این هنر، انسان در معرض اشتباه است. حتی محدثان[اهل حدیث] هم در بسیاری از پژوهش هایشان به نتایجی که اصولیان[عالمان اصول فقه] رسیده اند، استناد می کنند. به همین جهت دانش های اسلامی به یکدیگر خدمت رسانی می کند»[12].
ناچاریم سخن سید قطب و سعید حوی را درباره توحید محمد عبدالوهاب نقل کنیم تا اندیشه وهابی را به این حقیقت مطمئن کنیم: شخصیت های دیگری هم به جز محمد عبدالوهاب درباره توحید مطالبی نوشته اند... تعجبّی نیست اگر بسیاری از وهابیان سنّتی- غیر اصلاح طلب- را ببینم که اعلام می کنند، سید قطب و سعید حوی از توحید شیخ منحرف شده اند. این دو نفر می خواستند توحید را آن گونه که در قرآن آمده قرآئت کنیم. به همین دلیل هم حمله شدیدی از طرف وهابیّت سنّتی به سید قطب و سعید حوی به شکل مشترک انجام شده است.
هر کس، کتاب های وهابیان مقلّد شیخ عبدالوهاب در توحید را مطالعه کند، عقده وهابیّت، از سید قطب و سعید حوی را درک می کند.
هنگامی که وهابی بودم، کتاب شیخ سنّتی وهابی «مقبل بن هادی وادعی» به نام «فضائح و نصائح»را مطالعه می کردم. کلماتی در کتاب بود که باعث می شد اعتقاد پیدا کنم سید قطب مشرک از دنیا رفته است. او درباره سید قطب می گفت: «جزو پیشوایان اهل بدعت است»[13]. می گفت: «یکی از امامان اهل بدعت و گمراهی است»[14].
وهابی سنّتی شیخ «ربیع مدخلی» درباره سید قطب نوشته است: «او گمراهی بزرگ است»[15].
وهابی سنّتی شیخ «عبیدالله جابری» - بعد از این که بیان می کند توحید سید قطب علّت خروج بسیاری از وهابیان معاصر از توحید شیخ محمد عبدالوهاب بوده- در سخنرانی خود در نواری به نام «الضوابط»- می گوید: جهت نخست: درباره تفسیر سید قطب کتاب «فی ظلال القرآن» : «این کتاب در سایه سار قرآن نیست بلکه در حقیقت، در سایه شیطان است»!!
به موضوع اصلی بحث مان یعنی شناخت وهابیانی که روش پژوهش شیخ محمد عبدالوهاب را درباره توحید در قرآن و سنّت، ترک کرده اند. این افراد گاهی توحید شیخ محمد عبدالوهاب را «توحید سنّتی»، گاهی «توحید بادیه نشینان» و در بعضی موارد «توحید ساده نگران» توصیف کرده اند.
غفلت عبدالوهاب از علم اصول فقه علت شكست وى در درك توحيد بوده است
- بازدید: 513