سخنی دیگر در تبیین هدف ما در این بحث:
شیخ محمد عبدالوهاب، انحراف مشخصی را در برابر خود، از طرف برخی مسلمانان متعصب مشاهده می کرد. برخی مسلمانان نسبت به مذاهب چهارگانه، تعصّب خاصی داشتند. آن ها به شدّت به تمامی کتابهای پیشینیان در موضوع توحید، تمسّک کرده، میان حقّ و باطل تفاوت قایل نمی شدند. شیخ محمد عبدالوهاب، تمامی همّ و غمش را صرف برطرف کردن تعصّب موجود نسبت به میراث پیشینیان، نمود. نقد این افراد، اساسی ترین انگیزه شیخ در تلاشهایش بود. این روش برای شیخ بسیار خطرناک بود. عواقب خطرناکی برای او داشت. شیخ با هدف از بین بردن انحراف پیشین، انحراف جدیدی را ایجاد کرد... انحراف هم با هر انگیزه ای که باشد، انحراف است!!
شیخ وظیفه داشت، کتابهای پیشینیان درباره توحید را بر قرآن کریم و سنّت صحیح عرضه کند، نه این که انفعال و عکس العمل او را به صدور چنین فتوایی کشانده، این کتابها را عین شرک معرّفی کند.
نمونه هایی از این خطر را در تمامی کتاب ها و نامه های شیخ محمد عبدالوهاب مشاهده می کنیم. او تصریح می کرد این کتابها را با هدف «دفاع» از توحید، بر ضد مخالفان و منتقدان روش خود در طرح مساله «توحید»-یعنی عالمان بزرگ امّت اسلامی در دوران کهن و دوران معاصر- نوشته است. غرق شدن او در رد تمامی میراث مسلمانان درباره توحید، حتّی باعث شد شیخ اهتمامش را در رد کردن اذین نوشته ها از دست بدهد. در نتیجه، هدف اساسی و گرایش اصلی شیخ، رد کردن کتاب های پیروان مذاهب چهارگانه درباره توحید شد– صدها عنوان کتاب- این کتاب ها از دوران پیشین تا زمان شیخ نگاشته شده بود. انگیزه نخست شیخ، باطل کردن همه کتابهای آنان در موضوع توحید بود. شیخ برای تبیین توحید به روشی که در قرآن بیان شده بود، تلاش نمی کرد، بلکه در ردیه نویسی بر نگاشته های امام رازی درباره توحید، و نوشته های دیگر بزرگان اهل سنّت غرق شده بود. شیخ با هدف کنار زدن آنان، در انحرافات خطرناکی افتاد. شیخ تباه شد و از توحید قرآنی منحرف گردید. شیخ در شور حماسه دفاع از دیدگاهش درباره توحید و در موضع گیری بر ضد هجوم منتقدان و عالمان گذشته و جدید جهان اسلام، غرق شده بود.
شیخ محمد عبدالوهاب، پیش از نوشتن کتاب خود درباره توحید، دهها کتاب را دیده بود. تفسیر آیات توحیدی قرآن را در تمامی کتاب های تفسیر قرآن – که صدها کتاب می باشد- از دوران گذشته تا زمان خود، بررسی کرده بود. این کتاب ها پژوهشهای مجتهدان بود و به شکل طبیعی دارای محتوایی صحیح و نادرست بود. شیخ با انگیزه رویارویی با مطالب نادرست در کتابهای پیشین، فریفته قدرتش در فهم توحید شد. به همین جهت «عقل» بشری خود را رقیب قرآن در طرح مفهوم توحید قرار داد. او به این حد اکتفا نکرد بلکه معتقد شد تمام تلاش های مفسّران گذشته، برای شناخت آیه های توحیدی قرآن کریم، همگی عین شرک است و او تنها کسی است که به فتوحات ربّانی دست یافته و آیات توحید را درک کرده است، تنها اوست که آیات توحید را موافق اراده خداوند و رسولش تفسیر کرده است.
او به این حد هم اکتفا نکرد، بلکه در طول بیست سال، سیصد جنگ را رهبری کرد و سرنوشت تمامی مخالفان خود را در تفسیر آیه های توحیدی قرآن، سوزاند و با آن ها جنگید.
***
از برادران وهابی، خواهش دارم، همان گونه که با کتابهای شیخ تعامل دارند، برای کتاب های توحید عالمان مسلمان گذشته و معاصر نیز، وقت صرف کرده، در پی گیری محتوای این کتاب ها صبر و تلاش داشته باشند، چرا که این کتاب ها، ثمره تلاش اندیشه هایی بسیار و عقل هایی بزرگ، در طول قرن ها تفکّر، پژوهش و تفسیر می باشد. از آن ها خواهش دارم، به بررسی زودگذر و قشری این کتابها اکتفا نکنند.
هدف این کتاب، کم کردن ارزش شیخ محمد عبدالوهاب یا هیچ کدام از شیوخ پیرو او نیست. می دانم که شیخ تلاش خود را در فهم توحید انجام داده است. این پژوهش تلاشی واقعگرا و علمی برای شناخت مسیر فکری شیخ است. هدف ملامت کردن شیخ یا توهین به او نیست. تلاشی است برای بررسی، فهم و تحلیل مسیر فکری شیخ محمد عبدالوهاب. ما در این پژوهش نکات مثبت و منفی شیخ را بیان می کنیم. هر چند در قلبمان محبّت شیخ وجود دارد، ولی حقیقت برای ما محبوب تر از شیخ است.
آرزوی ما این است که اندیشمندان معتدل وهابی، با پژوهش انتقادی اندیشه شیخ، برای اصلاح روش او در طرح حقیقت توحید قیام کنند. برای اصلاح و تعدیل نگاشته های شیخ در موضوع توحید، برای تشخیص بیماری موجود در کتاب های شیخ تا بتوانیم، دوای لازم را برای این بیماری شناسایی کنیم. به ویژه این که رهبران اسلام اتفاق نظر دارند، در نگاه شیخ به مساله توحید، شطحیات بزرگی وجود دارد. به دلیل وجود همین شطحیات هم اندیشه شیخ در تمامی جهان اسلام، فتنه انگیزی کرده است.
توحيد عبد الوهاب بر اثر انفعال وى از توحيد اهل تسنن وتشيع نشات گرفته است
- بازدید: 498