کسانی که با تناقضهای شیخ آشنا شوند، شناخت اندک او را از توحید و فاصله او را با فهم آیات و روایات توحید، درک خواهند کرد.
این تناقض را در فتوای شیخ خواهیم یافت: در فتوای شیخ کتابهای مذاهب چهارگانه اهل سنّت، «عین شرک»[23] معرّفی شده است.
معناي اين فتوا اين است كه تمامي نگاشته مسلمانان در مدّت طولانی پیش از دوران شیخ محمد عبدالوهاب، به ویژه از آغاز قرن چهارم هجری، کتابهایی شرک آلود بلکه عین شرک می باشد. چنین فتوایی باعث شک مسلمانان در تمامی میراث کهن خویش خواهد شد.
به همین جهت می بینیم شیخ، این عقیده خود را پنهان کرده، فتوا می دهد که کتابهای مذاهب اهل سنّت را باطل نمی داند ولی در دوران تحصیل، وقتی در درس توحید شیوخ عربستان شرکت می کردیم، به یقین رسیدیم دیدگاه شیخ و شاگردان بزرگش این بوده: کتابهای مذاهب چهارگانه اهل سنّت -به ویژه کتابهایی که درباره توحید نوشته اند- عین شرک است. وقتی با خودم در این مساله اندیشیدم، به این باور رسیدم که شیخ قبل از آشکار کردن دعوتش، وقتی در میان پیروان مذاهب چهارگانه بود، به پنهان کردن دیدگاهش درباره کتابهای مسلمانان پناه می برد، ولی وقتی کنار پیروان خود قرار گرفت، آشکارا بیان کرد: کتابهای مذاهب چهارگانه، عین شرک است. این روش همان مسلک پیروان شیخ از زمان شیخ تا امروز بوده است.
آنها درباره کتابهای مسلمانان- به جز کتابهای شیخ و پیروانش- ایجاد تردید می کنند. نیازمند مقایسه برخی عبارت ها هستیم. برای درمان اندیشه وهابی از این مقایسه بی نیاز نخواهیم بود. اندیشه وهابی، فاقد دیدگاهی روشن درباره روش خطرناک شیخ است آن ها با خطر تردید افکنی در میراث و کتابهای امّت اسلامی آشنا نیستند. این روش خطرناک است چون میان ما و میراث فکریمان گسست ایجاد می کند. این عبارات از شخصیّتی است که به تصوّف گرایش ندارد. یکی از رهبران اندیشه اسلامی در دوران معاصر: شیخ علامه «سعید حوی». او در کتاب ارزشمندش به نام «جولات فی الفقهین الکبیر و الأکبر»؛ «گشت و گذاری در فقه کبیر و اکبر»، خطرناک بودن دیدگاه شیخ محمد عبدالوهاب را در این مساله روشن کرده است. او در این باره نوشته است:
«قرن چهاردهم هجری فرا رسید و مسلمانان را در اوج ضعف، سقوط، از هم گسیختگی و ... قرار داد. عالمان و مبلغان عادل با وجود تفاوت در اجتهادشان، در برابر موج ارتداد از اسلام ایستادگی کردند. همچنین در برابر استمرار ناخالصی در جریان اسلامی، مقاومت نمودند. عکس العملهای خشونت آمیزی در مقابل وجود ناخالصی ها انجام گرفت. این عکس العمل ها عبارت بود از شک افکنی در تمامی میراث امّت اسلامی. شایسته بود عالمان دینی با ناخالصی های به ارث رسیده ای که رسول خدا-صلی الله علیه و آله- از آن در آینده مسیر امّت اسلامی سخن گفته بود، مخالفت می کردند، باید با حجم بالایی از تألیفات که خیر و شر در آن آمیخته شده بود مبارزه می کردند، همچنین سزاوار بود با گروههای بسیاری که به جای حرص بر خیر، بر ناخالصی حریص اند مخالفت می کردند. کسانی که همانند اصرار بر سنّت پیامبر، به سنّت شیوخ اصرار می ورزند، کسانی که نسبت به دیدگاه شیوخ تعصّب می ورزند حتی اگر مشخص شود، سنّت مورد اعتماد نبوی، با دیدگاه این شیوخ در تعارض است. نمونه روشن این روش، طریقت های بی بصیرت صوفیه است. این روش باعث به وجود آمدن عکس العملهای فراوانی شد. شدیدترین عکس العملها، از طرف برخی گروههای سلفی بود که در تمامی میراث فقهی و فرهنگی به بهانه وجود ناخالصی، تشکیک می کردند. ناگهان خود را در برابر جریانی دیدیم که در میراث حقیقی امّت و مکاتب فقهی و بزرگان این مکاتب تشکیک می نمود. خود را در برابر جریانی یافتیم که به اغلب امّت اسلامی در طول تاریخ، بدگمان بود. اطمینان به میراثی که توسط شخصیت های اسلامی عرضه شده بود، لرزان شد. جریان سلفی در این تشکیک، میان مرحله خیر و خلوص یا مرحله شرارت یا مرحله اختلاط با ناخالصی ها تفاوت قایل نشد. آنها میان شخصیت های تجددگرا و شخصیت های منحرف و میان گرایشهای حقگرا و دیگر گرایشها، در طول دورهای تاریخ تفکیک نمی کردند. کار به جایی رسید که گمراه دانستن، تکفیر و فاسق اعلام کردن امّت اسلامی، روش عده بسیاری شد.
به جای این که عکس العمل در برابر ناخالصی ها، تلاش برای نجات خوبی های موجود در کنار ناخالصی ها باشد، دعوتهایی به وجود آمد که تمام خوبی ها را به بهانه ناخالصی ها از بین می برد. جنگ تحمیل شده بر جنبش اسلامی معاصر شامل سه بخش بود: رویارویی با جریان ارتداد، رویارویی با استمرار وجود ناخالصی ها و رویارویی با عکس العملهای تندروانه...»[24]
این حالت شیخ محمد عبدالوهاب بود که توسط یکی از متخصصان آشنا با وهابیّت ترسیم شده است. کسی که در طول حیاتش با آنان زندگی کرده، در پایان زندگی اش، تجربه خود را با وهابیّت به نگارش درآورده. ما سخن او را به شکل کامل نقل کردیم.
وقتی شیخ محمد عبدالوهاب درباره کتابهای عالمان امّت اسلامی حکم صادر کرد و تمامی این کتابها را عین شرک توصیف کرد، در تمامی نوشته های آنان درباره توحید، شک کردیم. ما را در کتابهای خود درباره توحید، زندانی کرده بود و با شطحیات و انحرافات او در تفسیر آیات توحید در قرآن کریم آشنا نبودیم.
عبدالوهاب ومشكل تشكيك در تراث امت اسلام
- بازدید: 542