ده مژده كه از عالم بالا خبر آمد
شب بار سفر بست و همایون سحر آمد
بر منتظرین مژده بده منتظر آمد
كو حجت حق حامى دین ماء معین است
امشب ز كَرَم حق گُهرى داد به نرجس
در قدر و شرف تاج سرى داد به نرجس
خوش باش كه حق بال و پرى داد به نرجس
كز شرم رخش شمس و قمر خانه نشین است
تا جلوه نما دلبر جانانه ما شد
تا نور رخش رونق كاشانه ما شد
كو فخر بشر حامى قرآن مبین است
او آمده از پادشهان تاج بگیرد
با تیر دل خصم خود آماج بگیرد
قنداقه او جاى به معراج بگیرد
كو خلق جهان را به خدا یار و معین است
در پانزده ماه گرانمایه شعبان
شد ماه ز انوار رخش سر به گریبان
شاهى كه خدا حجت خود خوانده به قرآن
خشنود دل فاطمه در خلد برین است
او آمده از بهر نجات بشریّت
یكسان بكند مشربه شاه و رعیّت
پاینده كند پرچم سرخ علوییّت
كو مظهر فتح و ظفر و نهضت دین است
عالم ز قیامش به خدا قایمه گیرد
از راه كَرَم آید و دست همه گیرد
اَكناف جهان ز آمدنش همهمه گیرد
كو زاده زهرا پسر حبل متین است
اى یوسف زهرا پسر شاه ولایت
بر ما نظرى كن ز ره لطف و عنایت
«ژولیده» زند صبح و مسا دم ز ولایت
باز آى كه دل با غم و اندوه قرین است
-----------------------
ژولیده نیشابورى