- جزئیات
- از امام صادق علیه السلام روایت شده است که به همراه داشتن این آیات بر روی کاغذ در ابطال سحر و جادو و دفع شیاطین و اجنه موثر است. ان شالله... سوره مبارکه یونس آیه ۸۱ و ۸۲ سوره مبارکه نازعات، آیات ۲۷ تا ۳۲ سوره مبارکه اعراف، آیات ۱۱۸ تا ۱۲۲ هَذِهِ اَلْعُوذَةُ اَلَّتِي أَمْلاَهَا عَلَيْنَا أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) يَذْكُرُ أَنَّهَا وِرَاثَةٌ، وَ أَنَّهَا تُبْطِلُ اَلسِّحْرَ، تُكْتَبُ عَلَى رَقٍّ وَ تُعَلَّقُ عَلَى اَلْمَسْحُورِ: قٰالَ مُوسىٰ مٰا جِئْتُمْ بِهِ اَلسِّحْرُ إِنَّ اَللّٰهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ يُصْلِحُ عَمَلَ اَلْمُفْسِدِينَ `وَ يُحِقُّ اَللّٰهُ اَلْحَقَّ بِكَلِمٰاتِهِ وَ لَوْ كَرِهَ اَلْمُجْرِمُونَ أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ اَلسَّمٰاءُ بَنٰاهٰا `رَفَعَ سَمْكَهٰا فَسَوّٰاهٰا اَلْآيَاتِ فَوَقَعَ اَلْحَقُّ وَ بَطَلَ مٰا كٰانُوا يَعْمَلُونَ `فَغُلِبُوا هُنٰالِكَ وَ اِنْقَلَبُوا صٰاغِرِينَ `وَ أُلْقِيَ اَلسَّحَرَةُ سٰاجِدِينَ `قٰالُوا آمَنّٰا بِرَبِّ اَلْعٰالَمِينَ `رَبِّ مُوسىٰ وَ هٰارُونَ . طب الأئمة علیهم السلام ج۱ ص۱۱۵
|
|
|
- جزئیات
- يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿٥٩﴾ ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و همسران کسانی که مؤمن هستند بگو: چادرهایشان را بر خود فرو پوشند [تا بدن و آرایش و زیورهایشان در برابر دید نامحرمان قرار نگیرد.] این [پوشش] به اینکه [به عفت و پاکدامنی] شناخته شوند نزدیک تر است، و در نتیجه [از سوی اهل فسق و فجور] مورد آزار قرار نخواهند گرفت؛ و خدا همواره بسیار آمرزنده و مهربان است. (احزاب ۵۹)
|
- جزئیات
- ولایتش اصول دینه ، حیدر معنی قرآن مبینه ، حیدر حرف نبی فقط همینه، حیدر تنها امیرمومنینه ، حیدر چه هیبتی داری شجاعتی داری بنازم استمت رو حیدر کراری عبد اشجع الناسم کرده پدری واسم من خلیفه ایی دیگر غیر علی نشناسم من شیعم ، حیدر آقامه امشب بگو با دل شیدا, لعنت به دشمن حضرت مولا, لعنت به قاتل ام ابیها, لعنت به منکر مهدی زهرا, لعنت با اعتقاد, لعنت میده مراد, لعنت همیشه میگم بر ابن زیاد, لعنت من یه آرزو دارم روز رجعت یارم رو صورت اون ملعون رد سیلی بندازم
|
- جزئیات
- بر اساس روایت صحیح السندی که اهل سقیفه نقل کردهاند، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در باره امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودهاند: " إنَّ عَلِيًّا مِنِّي وَأَنَا مِنْهُ وَهُوَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِي..." «علی از من است و من از علی هستم، او سرپرست هر مؤمنی پس از من است». اما چرا اهل سقیفه به این روایات اهمیتی نمیدهند؟ جواب روشن است؛ چون به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ایمان ندارند...
|
- جزئیات
- وَقَدْ جَاءَ عَنْ عُمَرَ - رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ - قَوْلُهُ: أَمْرَانِ فِي الْجَاهِلِيَّةِ. أَحَدُهُمَا يُبْكِينِي وَالْآخِرُ يُضْحِكُنِي. أَمَّا الَّذِي يُبْكِينِي: فَقَدْ ذَهَبْتُ بِابْنَةٍ لِي لِوَأْدِهَا، فَكُنْتُ أَحْفِرُ لَهَا الْحُفْرَةَ وَتَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْ لِحْيَتِي، وَهِيَ لَا تَدْرِي مَاذَا أُرِيدُ لَهَا، فَإِذَا تَذَكَّرْتُ ذَلِكَ بَكَيْتُ. وَالْأُخْرَى: كُنْتُ أَصْنَعُ إِلَهًا مِنَ التَّمْرِ أَضَعُهُ عِنْدَ رَأْسِي يَحْرُسُنِي لَيْلًا، فَإِذَا أَصْبَحْتُ مُعَافًى أَكَلْتُهُ، فَإِذَا تَذَكَّرْتُ ذَلِكَ ضَحِكْتُ مِنْ نَفْسِي. اضواء البيان في ايضاح القران بالقران ، الناشر : دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع بيروت ،ج8 ص 439
|
- جزئیات
- اگر خدا عادل است علت گرفتاری ها چیست : بر اساس عملکرد خودمون بر اساس آزمایش و امتحان رعایت نکردن قانون خلقت سنت مهلت
|
|
- جزئیات
- این دریای عشق تو دل ما ، شیدایی و شور ازلی بوده از زمانی که فقط ، خدا بوده و تو بودی و علی تویی اونکه حقیقتت دلیل خلق عالمه ، آیینهدار نور تو شدن، علی و فاطمه اومدی و اگه همه به مقدم معظّمت ، مرادشون فدا بشن، بازم کمه مسلّمه به انبیا سیّد و ولی ، بیمثل و همتا و بدلی نوشتی رو لوح دل ما ، یا علی... شیعهام به راه حیدر ، مسلمان دین احمد یا محمّد و یاعلی ، یا علی و یا محمّد اکفیانی فانکما کافیان ، و انصرانی فانکما ناصران شیعهام به راه حیدر ، مسلمان دین احمد یا محمّد و یاعلی ، یا علی و یا محمّد زهرا نور چشم توئه و ، آئینهات جمال علیه این رازِ ارادهی خداست ، که آل محمّد، آل علیه با صبر و مهربونیات، بردی قلوب امّت و آوردی واسهی زمین، رساترین حقیقت و دین تو ، دین رحمت و محبّت و اخوّت و کرامته این عزّته که مؤمنایم به دین تو تو بانی خیرالعملی ، تو عاهد عهد ازلی رو به تو گفتم روز الست ،یا علی... شیعهام به راه حیدر ، مسلمان دین احمد یا محمّد و یاعلی ، یا علی و یا محمّد اکفیانی فانکما کافیان ، و انصرانی فانکما ناصران خورشید هدایت و نجات ، توو دشت شقایق اومده میشکافه با نور سینهی شب ، که دیگه صبح صادق اومده خورشید زندگی ما، نور امام صادقه اونکه نبینه نورشو، بدون شکّ منافقه شیعه اونه که ، عاشقه حقایقه فقط دلی که لایقه ، با عاشقات موافقه فرموده صادق به من و تو ، از جانب خالق جلی توو سختیا هردمی بگو ، یا علی... شیعهام به راه حیدر ، مسلمان دین احمد یا محمّد و یاعلی ، یا علی و یا محمّد اکفیانی فانکما کافیان ، و انصرانی فانکما ناصران صلی الله علیه و آله و سلم
|
- جزئیات
- به بهار گفتم ثمرت مبارک ، به بهشت گفتم شجرت مبارک به سپهر گفتم قمرت مبارک ، به وصال گفتم سحرت مبارک به وجود گفتم گوهرت مبارک ، به شکیب گفتم ظفرت مبارک به کلیم گفتم شب احمد آمد ، به مسیح گفتم که محمد آمد چه خوش است امشب ، شب عیش و نوشم چو ملک ز گردون، گذرد سروشم چو شراب کوثر ، ز درون به جوشم به وصال ساقی ، ز شعف بکوشم من و های و هوی و ، دو لب خموشم که هماره جانم دهد و ستاند ، ز نبی بگوید ز علی بخواند به کلیم گفتم شب احمد آمد ، به مسیح گفتم که محمد آمد ز خدا بُوَد پر همه جای مکه ، شده غرق عالم به فضای مکه زده پر وجودم به هوای مکه ، به زمین مکه به سمای مکه به مقام کعبه به صفای مکه ، به رسول اکرم به خدای مکه به شکوه کعبه به جلال احمد ، که خداست پیدا به جمال احمد نفسش روایت سخنش رعایت ، هدفش نبوت کنفش ولایت جلوات رویش همه را هدایت ، اثرات دستش همه جا عنایت منم و عطایش دو خجسته آیت ، نه در ان حدود و نه بر این نهایت به خدا به قران به رسول و آلش ، که بس است فردا نگه بلالش به خداست عبد و به دلش خدایی ، به ثناش بسته دهن ثنایی همه خسروان را به درش گدایی ، همه دلبران در قدمش فدایی قد و قامتش را همه کبریایی ، دمد از وجودم دم نا رسایی نتوان ثنایش به زبان بیارم ، نتوان قلم را به زمین گذارم به تمام قران به رسول داور ، به جلال زهرا به مقام حیدر به صفا و مروه به منا به مشعر ، به دو دخت زهرا به شبیر و شبر به مقام سلمان به قیام بوذر ، به کمال میثم به خلوص قنبر که خدا ندارد بشری چو احمد ، که بشر ندارد پدری چو احمد هِله اي دو عالم همه دم به کامت ، ز فلک گذشته اثر کلامت تو بگو که گويم سخن مقامت ، تو بخوان که عالم شنود پيامت ز بشر درودت ز خدا سلامت ، همه جا قيامت شده با قيامت چه شود بخوانی به نواي ديگر ، چه شود برآيـي ز حرای ديگر تو پیمبر هستی به همه زمان ها ، تو خدایگانی به خدایگان ها کمی از زمینت همه آسمان ها ، به کفت زمام همه کهکشان ها قدمت فراز قلل جهان ها ، کلمات نورت همه نقش جان ها تو زعمی بودی همه انبیا را ، تو پیمبر هستی همه اولیا را تو رسول بودی که نبود عالم ، تو امام بودی و نبود آدم به همه موخر ز همه مقدم ، تو نبی اعظم تو رسول اکرم تو دلیل بودی به کلیم در یَم ، تو مسیح بودی به مسیح در دم تو خدا جلالی تو خدا پرستی ، تو همیشه بودی تو هماره هستی تو رسول حق تا صف محشر هستی ، تو پیمبران را همه رهبر هستی تو مطهر هستی تو مطهر هستی ، تو فروتن هستی تو فراتر هستی تو امام حیدر تو پیمبر هستی ، تو زِ انبیا هم همگی سر هستی نگهی به میثم که ره تو پوید ، همه از تو خواند همه از تو گوید صلی الله علیه و آله و سلم شاعر: استاد سازگار
|
- جزئیات
- محمد کيست؟ روح پاک کل انبيا در تن که حتي در عدم بودند بي او انبيا يک جا محمد کيست؟ مولايي که مولانا علي گويد منم عبد و رسول الله برِ من رهبر و مولا محمد از زمان ها پيشتر مي زيست با خالق محمد از مکان پيموده ره تا اوج اَو اَدني محمد محور عالم، محمد رهبر آدم محمد منجي هستي، محمد سيد بطحا محمد کيست؟ آنکو بوده قرآن دفتر مدحش که وصفش را نداند کس به غير از قادر دانا صلی الله علیه و آله و سلم
|
- جزئیات
- سحر مکه صفای دگری پیدا کرد ، ناله سوخته دلها، اثری پیدا کرد کعبه میخواست که دل را زِ بتان پاک کند ، دید فرزند خلیل و جگری پیدا کرد به تمنای لبان پسر اسماعیل ، زمزم از شوق، عجب چشم تری پیدا کرد نور توحید پس از غیبت طولانی خویش ، در حرم فرصت هر جلوهگری پیدا کرد سالیانی خبر از حضرت جبریل نبود ، مصطفی آمد و او بال و پری پیدا کرد از قدوم پسر آمنه و عبدالله ، امّت پاک سرشتان، پدری پیدا کرد خاتم از راه رسید و شجر هر چه رسل ، تازه بر بار نشست و ثمری پیدا کرد ما هدایت شدۀ نور رسول اللهیم ، ریزه خوار کرم زادۀ عبداللهیم بی وجود تو بشر بی سر و سامان میشد ، همه جا نور خدا مخفی و پنهان میشد بی وجود تو کجا در همۀ امتها ، نام این قوم مزین به مسلمان میشد تا که از قوم دگر حرف میان میآید ، تکیۀ بازوی تو شانۀ سلمان میشد تو دعا کردی و ما شیعۀ حیدر گشتیم ، از همان روز، دلت گرم به ایران میشد رخصتی میدهی ای سرور زیبا رویان ، گویم از چه رخ تو قاتل هر جان میشد علت این بود که در روی ملیحانۀ تو ، قدری دندان ثنایات نمایان میشد ذکر تسبیح تو آهنگ بیان ملک است ، شکل ترکیب رخ تو نمک اندر نمک است بی دم قدسی تو مردهای احیا نشود ، پسر مریم قدّیسه، مسیحا نشود پشت موسی به تو و حضرت مولا گرم است ، ورنه بی اذن شما وارد دریا نشود گر زلیخا رخ زیبای تو بیند در خواب ، پای دلداگی یوسفی رسوا نشود تا که از رحمت تو حرف میان آوردند ، از چه رو علت هر خشم تو افشا نشود غضبت رمز «اشدّاء علی الکفّار» است ، لشگر کفر حریف تو به هیجا نشود با دعای تو علی صاحب تیغ دو سر است ، بی رضایت گره از ابروی او وا نشود جز به پیش غضب چشم تو در وقت نبرد ، کمر تیغ علمدار اُحد، تا نشود تو ز نور اَحدی، اشرف مخلوقاتی ، پدر فاطمهای، تاج سر ساداتی تو کریمی و کریمان همه از نسل تواند ، سائلان بین گذر یار بلافصل تواند هر که ابتر به تو گفته رحمش ناپاک است ، همۀ خلق خدا ریزهخور نسل تواند چه کسی گفته اباالفضل زِ اولاد تو نیست؟ثلث سادات ز اولاد اباالفضل تواند زدن فاطمه بر اهل یقین ثابت کرد ، این اراذل پی آتش زدن اصل تواند بعد محسن که دل فاطمه حساس شده ، پسر سوم زهرای تو، عبّاس شده مکتب قدسی تو نور حقایق دارد چارده مصحف تابنده و ناطق دارد دشمن کور دل تو ز کجا میدانست ، راه تابندۀ تو حضرت صادق دارد ظاهراً خاک حریمش شده با خاک یکی ، باطناً او حرمی در دل عاشق دارد روزی بندگی ما همه دست آقاست ، در عمل او صفت کامل رازق دارد سالها میگذرد، سرخی خاک یثرب ، اثر خون تن زخم شقایق دارد گر که گوش دل ما باز شود این ایام ، صحبت از توطئۀ چند منافق دارد زود شهر نبی از مادر ما خسته شده ، باورم نیست که دستان علی بسته شده حبل المتیین شده است گرفتار ریسمان... صلی الله علیهم اجمعین شاعر:قاسم نعمتی
|
- جزئیات
- نمیدونم از کجا چهجوری شد دلمو به پرچمت گره زدم نمیدونم که کدوم شب گریههام به دلت نشست به چشمت اومدم عمر و جوونیم، داره تُو روضهها سر میشه الحمدلله، تُو روضه چشم من تَر میشه دنیامون آقا، با تو خیلی قشنگتر میشه تنها خاطرات خوب بچگیم امامحسین ممنونم که اومدی تُو زندگیم امامحسین علیه السلام
|
- جزئیات
- سلام بابای خوب و مهربونم دیر اومدی چرا عزیز جونم از این تنور به اون تنور کافیه امشبو میخوام تو بغلت بمونم از چی بگم برات دردت به جونم بدجوری ناراحتمو خزونم میشه بگی کمتر بهم بخندن خنده نداره لکنت زبونم هفت ساله ها دندونشون میفته منکه فقط سه سالمه بابا جون هر دو قدم با سر زمین میافتم از بسکه سنگینه بابا دستاشون بابا ،موی سرم سوخت چشم ترم سوخت بال و پرم سوخت بابا ، عزیز دلم ، عزیز دلم ، عزیزدلم شبا یه گوشه روی خاک میشینم خاطره هاتو میگیرم به سینم قول بده که نترسی بابا جونم چند وقته تو سرفهام خون میبینم گمون کنم مریض شدم بابایی آخه دارن هی ناخنام میفتن خیر نبینن زجر و سنان تو صحرا از مادرت فاطمه بد میگفتن بابا در اومد اشکم وقتی که میزد لگد به سینم بابا ، عزیز دلم ، عزیز دلم ، عزیزدلم علیهم السلام
|
- جزئیات
- میدونی بین سختی دنیا کی به دادم رسیده حسن همه جا گفتم و میگم باز انا عبد من عبید حسن اسمش زیبا کرده دنیای منو کرمش پر کرده دستای منو رزق و روزی عالم تو دستشه کی داره تو عالم آقای منو من غلام سیاه و حسن آقامه من کویر خشکم و حسن دریامه میرسه یه روزی که همه دنیا جای عشق مینویسن حسن مولا الهی که تا آخر عمرم بمونم من مرید حسن بنویسید رو سنگ مزارم انا عبد من عبید حسن نمی افته از رو لب زائرا ذکر یا حسن تو راه کربلا پرچم اسلام بالا میبره قیام حسین با صلح مجتبی من گدای حقیرم حسن آقامه من حقیر حقیرم حسن مولامه داره میگذره عمرم در این خونه زیر پرچم سبز حسن مولا علیهم السلام
|
|
- جزئیات
- قرص قمر رباب، ای گلپسر رباب کوچیکه سرت اما شدی سایه سر رباب شیرخواره یل رباب، قند عسل رباب رو نیزه نشستن بهتره، یا بغل رباب یارالی علی، آب آزاد شده جات خالی علی یارالی علی، رو نیزه چرا بیحالی علی می جان علی، دست و پازویی می چشم بلی می جان علی، نیزه گَتِ ترهسته ازتی گَلی می جان علی آخر تِه شیر نخِردی، تِه جان مار بمیره مه ره دسّش هکردی، تِه جان مار بمیره مادر برات بمیره... ای حال خوش رباب، قربون تو شه رباب خندت نمیگیره، خودشو هم بکشه رباب ای کار و کس رباب، برگرد نفس رباب از بس گریه کردم، همه میگن که بسه رباب ای بی سر علی، قنداقت برام شد معجر علی ای بی سر علی، آخر بهم نگفتی مادر علی ای تِشنا علی تی سه رو بزوعه بابا علی ای تِشنا علی دیگه دارنی قدّ بالا علی ای تِشنا علی مِن ته ره شیر نِدامه ، تِه جان مار بَمیره مِن شِه علی رِه خوامه ، تِه جان مار بَمیره مادر برات بمیره...
|
- جزئیات
- ای حَلاوت افطاری این شبا حسن کل زندگیمو میگردونه امام حسن خیر ببینه از عمرش بابا که تو بچگیم اسم کوچیک دیگمو گذاشت غلامحسن حسن آرامش محضه لطفش بی حدو مرزه آقای منه حسن سایش رو سرم دائم عشق حضرت قاسم دنیای منه تموم خوشی دنیا حسن همه نوکرنو مولا حسن به کوری قُنفُذ و مُغَیره مُعِزُّ المومنین یا حسن حسن... نسخهی جمل ، با دستای تو پیچیده شد نیمنگاهی کرد ، علی و فرمود برو حسن جوری روشتر ، میترسید اون فتنهگر دادی داره تار و مار میکنه ، لشکرو حسن حسن هر ضربههاش خاصه استاد عباسه مولای منه حسن آقای آقامه مثل حسین دنیامه عُقبای منه میگیرم از سر سفرش عزّت میخونم تا قیامت با غیرت به عشق بی بی شریفه خاتون به جَعده و به اون خبیثه لعنت علیهم السلام
|
|