11 - علامه مجلسى گفته است:
در بعضى كتابها آمده است كه امام حسین علیه السلام چون به هفتاد و دو شهيد از اهل بيت خويش نگاه كرد، رو به خيمه آمد و صدا زد: اى سكينه! اى فاطمه! اى زينب! اى ام كلثوم! خداحافظ! سكينه صدا زد: پدر! آماده مرگ شده اى؟ فرمود: چگونه آماده نشود كسى كه يارى و ياورى ندارد؟ گفت: پدر جان! ما را به حرم جدمان برگردان. فرمود: هيهات! اگر مرغ (قطا را مى گذاشتند، مى خوابيد. زنان صيحه كشيدند. امام حسین علیه السلام آنان را ساكت كرد و بر آن قوم حمله كرد.[6]
12 - قندوزى گفته است:
حسين - كه رضوان خدا بر او باد! - مى گفت: خدايا تو بر اين گروه نفرين شده كه تصميم گرفته اند از نسل پيامبر صلی الله علیه و آله كسى را باقى نگذارند؛ و بشدت مى گريست و چنين مى خواند:
خدايا! تنهايم مگذار. اينان فسق و انكار را آشكار كردند.
ما را ميان خودشان مثل بردگان ساخته اند و در كارهايشان يزيد را راضى مى كنند امام برادرم به شهادت رسيد، در حالى كه با صلابت و استوار و تنها بود، و تو اى خداى مجيد در كمين هستى.
سپس صدا زد: اى ام كلثوم، سكينه، رقيه، عاتكه، زينب از خاندان من، خداحافظ! چون صداى او را شنيدند، صدايشان را به گريه بلند كردند. حضرت، دخترش سكينه را به سينه اش چسباند، بين دو چشم او را بوسيد، اشكهاى او را پاك كرد. سكينه را بسيار دوست مى داشت. به آرام كردند او پرداخت، در حالى كه مى گفت:
اى سكينه! بدان كه پس از من گريه ات بسيار خواهد بود.
تا جان در بدن دارم با اشكهايت دلم را مسوزان.
اگر كشته شوم اى بهترين بانوان! تو شايسته ترين فرد براى اشك ريختنى.[7]
13 - اسفراينى گفته است:
امام حسین علیه السلام خواست از زنان خداحافظى كند، در حالى كه نااميد از زندگى بود و گريان.
خواهرش زينب او را ديد و گفت: چشمت گريان مباد! فرمود: چگونه نگريم كه بزودى شما را ميان دشمنان به عنوان اسيرى خواهند برد. صدا زد: ام كلثوم، رقيه، عاتكه، سكينه، خداحافظ! ام كلثوم گفت: برادر جان! آيا تسليم مرگ شده اى؟ فرمود: چگونه تسليم نشوم كه جانم در ميان ديگران است! چون سكينه اين سخن را شنيد، صدايش به گريه و شيون برخاست. آنگاه بود كه امام حسین علیه السلام گريست و خطاب به دخترش فرمود: سكينه... (تا آخر آن اشعار)
14 - سپس اين ابيات را افزود:
گريه كن و بگو: اى كشته اى كه كنار شط فرات، لب تشنه جان داد.
گريه كن و بگود: ستونم شكست پس از آنكه آن ستون، ستونها را مى لرزاند.
آرزو داشتم كه همواره تحت رعايت و محبت او به سر برم.
سكينه جانم! زودتر بيا نزديك تا با تو آخرين وداع را انجام دهم.
تو را نسبت به كودك خردسال و به خانواده و يتيمان و همسايگان سفارش مى كنم.
آنگاه كه كشته شدم، معجز و گريبان چاك نده و ناله هاى ذليلانه سر مده.
سكينه جان! بر تقدير الهى صبر كن؛ ما خاندان صبر و احسانيم.
من به پدر و جد و برادارنم اقتدا كرده ام كه فرزندان طاغيان، حقوق آنان را غصب كردند.[8]
وداع امام حسین علیه السلام
- بازدید: 902