106 - خوارزمى گويد:
حسین علیه السلام صبح نماز را با ياران خود خواند. اسب او را آوردند. سوار شد و همراه جمعى از ياران به سوى آن گروه رفت. پيشا پيش آنان برير بن خضير بود. امام فرمود: اى برير! با اينان حرف بزن و نصيحتشان كن. برير جلو رفت تا نزديك آنان قرار گرفت. آنان اطراف وى را گرفتند. برير به آنان گفت: اى گروه از خدا پروا كنيد! فرزند بزرگوار پيامبر ميان شماست. اينان فرزندان و خاندان پيامبرند. چه مى گوييد و چه مى خواهيد و مى خواهيد با آنان چه كنيد؟ گفتند: مى خواهيم آنان را نزد ابن زياد ببريم تا او تصميم بگيرد. برير گفت: آيا راضى نمى شودى به همان جايى بروند كه آمده اند؟ واى بر شما اى كوفيان! آيا نامه ها و پيمانهاى خود را فراموش كرديد؛ آن پيمانى كه براى فداكارى بستيد و خدا را بر آن شاهد گرفتيد، و خدا براى شهادت كافى است واى بر شما! اهل بيت پيامبرتان را دعوت كرديد و خيال كرديد خودتان را فداى آنان مى كنيد؟ تا اينكه نزد شما آمدند، آنان را به عبيدالله زياد تسليم كرديد و بين آنان و آب فرات كه جارى بود و يهود و نصارا و مجوس از آن مى خوردند و سگها و خوكها وارد آن مى شدند، فاصله انداختيد!؟ پس از محمد صلی الله علیه و آله چه بدرفتارى با خاندانش كرديد!؟ شما را چه مى شود؟ خدا روز قيامت سيرابتان نكند. چه بد گروهى هستيد.
عده اى به او گفتند: فلانى! ما نمى فهميم چه مى گويى. برير گفت: خدا را سپاس كه بصيرت مرا نسبت به شما افزود. خدايا! من از كارهاى اين گروه نزد تو بيزارى مى جويم. خدايا! آنان را با تير خودت هدف قرار بده، تا تو را در حالى ديدار كنند كه از ايشان خشمگيين. آن گروه شروع كردند به تير اندازى كردن به اطراف او. برير به عقب برگشت.[6]
نصيحت برير به كوفيان
- بازدید: 782