بخش پنجم: مقدمه چهارم: اگر حيات انسانى به طور صحيح شناخته نشود، پست ترين پديده عالم طبيعت خواهد بود.

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

اگر حيات انسانى به طور صحيح شناخته نشود و به هدف اعلاى خود توجيه نگردد، پست ترين پديده عالم طبيعت خواهد بود.

اگر گردانندگان يك جامعه به مساءله شناسايى حيات و توجيه آن به هدف عالى اش اهتمام نورزند و مردم را رها كنند تا چيزى را جز آن چه كه محيط و انگيزه هاى خودخواهى و لذت پرستى براى آنان پيش مى آورد، نفهمند و نپذيرند، آيا مى توان براى چنين حياتى تفسير و توجيه و اصلى را در نظر گرفت كه بر مرگ و نابودى ترجيح داشته باشد؟!
اى كاش همان گونه كه اكثريت مردم با تحريك پيشتازان سياسى خود براى به دست آوردن طرق معاشِ مادى و اعتبارات دنيوى، دست به قيام ها و انقلاب ها مى زدند، براى دفاع از ارزش هاى روحى و ((حيات معقولِ)) خود نيز دست به قيام و ايجاد تحولات مى زدند. ما در آن موقع مى فهميديم كه سطح عظمت انسان ها تا چه حد بالا مى رود. با نظر به ملاك همين آرزوى سازنده تاريخ است كه يكى از انسان شناسان بزرگ مى گويد:
((اگر مقدار كمى از آن اشك هايى كه براى شكم هاى گرسنه و بدن هاى برهنه ريخته شده است ، درباره ارواح گرسنه معرفت و فضايل انسانى و برهنه از لباس شرافت و كرامت ، بر رخسار بشر سرازير مى شد، نه روحى گرسنه و برهنه بر روى زمين مى ماند و نه شكمى گرسنه و بدنى برهنه .))
زندگى بدون معيارِ حق و قانون كه نه به بايستگى ها اهميت مى دهد و نه به شايستگى ها، همان است كه آن را خالق يكتاى عالم هستى معرفى فرموده است :
... لهم قلوب لا يفقهون بها و لهم اءعين لا يبصرون بها و لهم آذان لا يسمعون بها اءولئك كالاءنعام بل هم اضل اولئك هم الغافلون (1)
((براى آن تبهكاران دل هايى است كه به وسيله آن ها نمى فهمند، و براى آنان چشم هايى است كه به وسيله آن ها نمى بينند، و براى آنان گوش هايى است كه به وسيله آن ها نمى شنوند. آنان مانند چهارپايان ، بلكه گمراه تر از آنان هستند {زيرا} آنان هستند كه در غفلت غوطه ورند.))
آيا تاكنون به اين موضوع فكر كرده ايد كه آدمى با داشتن آن همه زيبايى و وسايل تكامل و پيشرفت در ((حيات معقول))، چگونه به درجه اى از تنزل و سقوط مى رسد كه حتى از جانور نيز پست تر و گمراه تر مى گردد؟! شايد فهم اين معنى به تفكر زياد نيازمند نباشد، زيرا:
اولا؛ به قول مولوى :
هم از آن سو جو جواب اى مرتضى

كاين سؤ ال آمد از آن سو مر تو را

شما اگر متن همين سؤ ال را مورد توجه قرار بدهيد، پاسخ خود را حتما مى يابيد، زيرا شما سؤ ال مى كنيد كه چگونه مى شود آدمى با داشتن آن همه زيبايى و وسايل تكامل و ترقى در ((حيات معقول ))، در سقوط به پستى ها، حتى از جانوران هم نكبت بارتر و گمراه تر مى شود؟
بديهى است كه پاسخ سؤ ال مزبور، اين است كه آدمى با داشتن آن همه وسايل اعتلا و تكامل سقوط مى كند، در صورتى كه حيوانات از آن وسايل محروم اند.
ثانيا؛ پستى و گمراهىِ يك حيوان هرقدر كه هم درنده باشد، به قدرى محدود و ناچيز است كه به هيچ وجه با ظلالت و شقاوت انسان هاى جنايتكار و خيانت پيشه قابل مقايسه نيست . اگر شما تعدى ها و تجاوزهاى همه حيواناتى را كه تاكنون بر روى زمين زندگى كرده اند، در نظر بگيريد، نمى توانيد آن ها را برابر شقاوت يك انسان نماى شقى مانند چنگيز بگذاريد و با يكديگر مقايسه كنيد. اگر بخواهيد همه تجاوزها و كشتارهاى حيوانات كره زمين را در برابر اين نيت و آرزوى نِرون كه مى گفت : ((اى كاش همه مردم يك سر و گردن داشتند، و من آن را با يك ضربه شمشير از بدنشان جدا مى كردم !)) بگذاريد و با يكديگر مقايسه نماييد، ملاحظه مى كنيد كه يك نيت و آرزوى نرون ستمكار، از همه آن ها پليدتر و گمراهانه تر است .
ثالثا؛ تاكنون در هيچ مورد مشاهده نشده است و از هيچ كس شنيده نشده و از هيچ تحقيق علمى به دست نيامده است كه مارى پس از آن كه يك انسان را بگزد و او را بكشد، به لانه خود برود و با حالت انبساط و خوشحالى براى خود يا با همنشينانش مجلس جشن و سرور برپا كند و به وسيله نظم يا نثر و با كمال مباهات خطاب به كشته شده خود بگويد: ديدى كه تو را چگونه از پاى در آوردم ؟ من همانم كه :
لا زيدنا يوم النقا راءس زيدكم

بابيض ماض الشفرتين يمان

((آرى ، اين زيد ما بود كه در روز پيكار سرِ زيد شما را با شمشيريمانى براق و داراى لبه تيزوگذران بالا برد!!))
رابعا؛ حيوانات از مواد غذايى و مسكن و اطفال خود، به اندازه اى كه ضرورت حياتى آن ها ايجاب مى كند، دفاع مى كنند و چه بسا به اين خاطر به كشتار مى پردازند. ولى تاكنون جنگ حيوانات بر مبناى خيال ها و اعتبارات بى اساسى كه در نوع بشر ديده مى شود، مشاهده نشده است . آرى :
بر خيالى صلحشان و جنگشان

بر خيالى نامشان و ننگشان

متاءسفانه ، احتكار مواد معيشت و مواد ضرورىِ زندگى مانند دارو و ديگر وسايل حياتِ مردم ، براى به دست آوردن سود و اعتبار بيشتر، در افراد نوع بشر كه با كمال وقاحت خود را تكامل يافته ترين موجودات عالم هستى معرفى مى كنند، به فراوانى ديده مى شود نه در حيوانات .
حال، در نظر بگيريد چنين انسان نمايى كه بنا به فرموده خداوند، پست تر و گمراه تر از حيوانات است ، مى خواهد با گله اى از امثال خود، مديريت آن جامعه اسلامى را به زور شمشير به دست بگيرد، كه زمينه و عوامل عالى ترين تمدن انسانى را محمدبن عبدالله (صلى الله عليه و آله ) در آن جا به وجود آورده و نمونه متمدن ترين اولاد آدم (عليه السلام) مانند ((سلمان فارسى))ها، ((ابوذر غفارى))ها، ((ميثم تمار))ها، ((مالك اشتر))ها، ((اويس قرنى))ها، ((عمار ياسر))ها، ((حجربن عدى))ها، ((عمربن حمق خزاعى ))ها و ((رشيد هجرى ))ها و امثال آنان را به تاريخ بشريت تقديم فرموده است ، و با مبانى منطقى و عقلانى مكتب خود نيز اثبات كرده است كه اين نمونه ها، ساخته شده ماهيت مكتب اند، نه شخصيت خاص ‍ طبيعى آنان .
آيا امكان داشت كه حسين بن على (عليه السلام) مرگ با شرافت را كه همان شكوفايىِ ((حيات معقول طيبه)) او بود، به زندگى با آن دشمنان انسان و انسانيت و ارزش هاى آن ترجيح ندهند!؟ به راستى اگر امام حسين (عليه السلام) به زندگى چند روزه دنيا تن مى داد تا چند صباحى از مواد معيشت بهره مند شود و به دليل عدم مخالفت با يزيد، مورد محبت عده اى از كاسه ليسان سفره هاى رنگين يزيد قرار گيرد و حتى از لذايذ تخيلىِ مقام و منزلت نيز برخوردار گردد، آيا در مقابل شخصيت الهى و وجدان پاك خود و وجدان حساس تاريخ، مسؤول و شرمنده نمى شد؟! آيا بالاتر از همه اين ها، در پيشگاه خدا سرافكنده نمى شد؟!
دريغا كه اكثريت ناآگاه مردم ، از درك معناى سعادت غافل و ناتوان هستند. آنان با كمال ساده لوحى يا بى اعتنايى به حقايق ، خور و خواب و خشم و شهوات و مقام و شهرت را سعادت تلقى مى كنند و با اين تخيل منحرف ، خود را از سعادت واقعى محروم مى سازند. منطق ربانى امام حسين (عليه السلام)، رسيدن به ساحل زندگى و ورود به اقيانوس حيات ابدى را در برابر زندگى با ستمكاران و جنايتكاران ، سعادت مطلق تلقى مى نمايد و از ادامه تماشاى ستارگان و خورشيد و ماه و همزيستى با ضد انسان هاى انسان نما انصراف پيدا مى دهد.
---------------------------------------------
1-سوره اعراف، آيه 179.
--------------------------------------
علامه محمدتقى جعفرى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





loading...
اربعین
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

* کلیپهای بیشتر

روزشمارتاریخ اسلام

1 صفر

١ـ وقوع جنگ صفین٢ـ ورود کاروان اسرای اهل بیت (علیهم السلام) به شام 1ـ وقوع جنگ صفینروز اول...


ادامه ...

2 صفر

١ـ ورود اسراى اهل بیت‌(علیهم السلام) به مجلس یزید ملعون٢ـ شهادت جناب زیدبن على بن الحسین‌(علیهما السلام)٣ـ...


ادامه ...

3 صفر

ولادت حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) امام پنجم، محمد بن على بن الحسین علیه السلام بنا بر...


ادامه ...

5 صفر

شهادت حضرت رقیه (سلام الله علیها) دختر امام حسین (علیه السلام) در پنجم صفر سال 61 هـ .ق....


ادامه ...

7 صفر

١- شهادت امام حسن مجتبى(علیه السلام)٢ ـ ولادت امام موسى بن جعفر (علیه السلام)1ـ شهادت امام حسن...


ادامه ...

8 صفر

وفات سلمان فارسیدر هشتم صفر سال 36 هـ .ق. سلمان، بزرگ صحابی رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه...


ادامه ...

9 صفر

١ـ شهادت عمّار یاسر در جنگ صفین٢ـ وقوع جنگ نهروان1ـ شهادت عمّار یاسر در جنگ صفیندر نهم...


ادامه ...

14 صفر

شهادت « محمد بن ابى بكر » روز چهاردهم صفر سال 38 هـ .ق. محمد بن ابی بکر،...


ادامه ...

18 صفر

شهادت اویس قرنى در هجدهم صفر سال 37 هـ .ق. در جریان جنـگ صفین اویـس قرنی به شهادت...


ادامه ...

20 صفر

١ـ فاجعه بئر معونه٢ـ ورود كاروان حسینى به کربلا٣ـ اربعین حسینى 1ـ فاجعه ‌بئر معونهدر بیستم صفر سال...


ادامه ...

27 صفر

مأموریت «اسامه بن زید» از سوی پیامبر(صلی الله علیه و آله) برای تجهیز سپاه اسلام رسول گرامی اسلام(صلی...


ادامه ...

28 صفر

١ـ شهادت جانسوز پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)٢ـ شهادت امام حسن مجتبی(علیه...


ادامه ...

30 صفر

شهادت حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) در روز آخـر صفر سـال 203 هـ .ق. هشـتمین اختر...


ادامه ...
0123456789101112

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page