على با ستمگران همكارى نمى كند

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

دومين قدم مهم و برجسته اصلاحى كه على عليه السلام در همان روزهاى اول خلافت خود برداشت ، فرمانى بود كه براى عزل ستمگران و افراد آلوده اى كه از عمال حكومت و در شمار همكاران خلفاى گذشته بودند، صادر كرد. مغيرة بن شعبه مى گويد من در اوائل خلافت امير المومنين نزد آن حضرت رفتم و به وى گفتم ترا نصيحت مى كنم كه عمال عثمان را عوض ‍ نكنيد و آنها را همچنان بر پست هايشان ابقاء نمائيد. آن بزرگوار نپذيرفت و فرمود: و الله لا اداهن فى دينى . يعنى بخدا قسم من در اجراى وظائف مذهبى خود دوروئى نمى كنم . مغيره مى گويد، به وى گفتم پس معاويه را از استاندارى شام بر كنار مساز زيرا او هم در زمان عثمان و هم در زمان خلافت عمر در آنجا حكومت داشت در پاسخم گفت : لا و الله لا استعمل معاويه يومين ابدا(1)يعنى نه به خدا قسم . من هيچ گاه براى دو روز با معاويه همكارى نمى كنم . يكى از مورخين مى نويسد على عليه السلام در پاسخ مغيرة بن شعبه كه وى را براى ابقاء معاويه به سمت استاندارى موقت شام تشويق مى كرد فرمود: اتضمن لى عمرى يا مغيرة فيما بين تولية الى خلعه ؟ يعنى اگر امروز من معاويه را در پست وى ابقاء كنم آيا ضمانت مى كنى كه من زنده بمانم تا بتوانم در آينده او را از اين مقام بر كنار سازم ؟ سپس گفت و ما كنت متخذى المضلين عضدا(2)اين بود آن دو قسمت مهم از برنامه داخلى حكومت على عليه السلام . اما پيدا است كه اجراى اين برنامه ها در داخل كشور با چه مخالفتهاى سخت و كوبنده اى مواجه خواهد شد.
حكومتى كه از يك طرف نه تنها بخواهد اموال عمومى را بشدت از حيف و ميل شدن حفظ كند بلكه با كمال صراحت اعلام دارد اموالى كه حكومت عثمان هم بدون جهت و بر خلاف قانون است آنها را به بيت المال بر مى گردانم و از سوى ديگر بخواهد دست ستمگران و بيداد گرانى كه با زمامداران گذشته همكارى مى كردند از دامان مردم و حكومت اسلامى براى هميشه كوتاه سازد. طبيعى است كه اين حكومت مشكلات فراوانى را در پيش خواهد داشت . مشكلاتى كه اجازه نخواهد داد وى دست به كار شود تا حداقل بتواند ناهمواريهاى خطرناكى كه در اجتماع اسلامى از نظر تجاوز به قانون و با اموال عمومى و مسلط گشتن جمعى از افراد كثيف و آلوده بر همه چيز مردم به وجود آمده بود از بين برده و راه براى پيشرفت اجتماع و حكومت صحيح اسلامى هموار سازد.
آرى با توجه به اين قسمتها است كه پاسخ اين پرسش به خوبى روشن مى شود. كه چرا على عليه السلام در مدت كوتاه خلافت خود مواجه با مخالفت هاى سخت دشمنان داخلى گرديده و بيشتر اوقات خويش را در جنگ با آنان گذرانده است ؟ سر اين مخالفتها و شورشها را بايد در روش ‍ عدل حكومت آن حضرت جستجو كرد، طلحه و زبير كه گمان مى كردند با رسيدن على بن ابيطالب به مقام خلافت ، آنان مى توانند دو استان مهم كشور (مصر و بصره ) را در اختيار گرفته و براى مدتهاى طولانى با خاطرى آسوده از مقام و اموال عمومى حداكثر بهره بردارى را بنمايند، وقتى سختگيرى بجا و مراقبت شديد آن حضرت در حفظ بيت المال و رعايت حقوق مردم مشاهده كردند و از رسيدن به مال و آرزوهاى خود مايوس ‍ گرديدند درصدد مخالفت و شورش بر آمدند و با تحريك عايشه و دستيارى او جنگ جمل را در بصره به وجود آوردند.
اين روش اگر چه بزودى پايان يافت ولى هنوز على عليه السلام از خستگى جنگ جمل نياسوده بود كه معاويه از شام سر بر داشت و به بهانه خون خواهى عثمان جنگ صفين را به وجود آورد. جنگ صفين نزديك بود به نفع آن حضرت خاتمه پيدا كند و براى هميشه حكومت خاندان بنى اميه و بالنتيجه حكومت بيدادگرى و ستم ريشه كن شود كه معاويه دست به نيرنگ عجيبى زد و حماقت و عدم درك صحيح بسيارى از لشكريان على نيرنگ او را به ثمر رساند. معاويه در آن لحظات حساسى كه تا پايان حكومت و شكست قطعى او چند روز بيشتر مى شد بر بالاى نيزه كنند و لشكر على عليه السلام را به آن دعوت نمايند. دستور معاويه اجراء شد و بنا به نقل مسعودى پانصد قرآن در لشكر وى بر بالاى نيزه بلند گرديد(3)، در اين جا نادانى و حماقت جمع زيادى از لشكر امير المومنين كار خود را كرد و به نيرنگ معاويه اثر بخشيد و آن چه آن حضرت فرمود: اين عمل خدعه است و به منظور جلوگيرى از شكست حتمى اوست در آن جمع موثر واقع نشد.
و در نتيجه كار به حكميت رسيد، ولى در انتخاب فردى كه از طرف على عليه السلام بايد به حكميت برود باز فرمان آن حضرت را نپذيرفتند و خلاصه بعد از آن همه رنج و تحمل تلفات و مشكلات جنگ ، آن بزرگوار به كوفه باز گشتند. اما باز چند روزى بيشتر از جنگ صفين نگذشت كه همان جمعيتى كه از داخل لشكر به مخالفت با آن حضرت برخاسته بودند. و همان مخالفت موجب پيروزى و نجات معاويه و حكومت وى گرديده بود، همان جمع به نام خوارج قيام كردند و جنگ سومى را در برابر امير المومنين به وجود آوردند. اين جنگ هم هر چند به زودى به نفع على (ع ) پايان يافت ولى باز هم آن حضرت نتوانست برنامه عدل حكومت خود را اجراء كرده و ناهمواريهاى هولناك حكومت هاى گذشته را هموار سازد.
زيرا معاويه با يك قدرت و نفوذ كافى در شام هم چنان حكومت مى كند و همواره درصد خراب كارى و ايجاد شورش در برابر على بن ابيطالب است .
گاهى ارتش غارتگر خود را به شهرهاى دور افتاده اى كه در تحت تسلط آن بزرگوار بود مى فرستاد و آنها پس از غارت بيت المال و دستبردهائى كه به اموال مردم مى زدند و كشتن فرماندار آن حضرت و به قتل رساندن جمع زيادى از مسلمين به سوى شام بر مى گشتند. اين گونه اخبار ناگوار و كوبنده يكى پس از ديگرى به آن حضرت مى رسيد. در اين اوقات آن بزرگوار مردم كوفه را جمع مى كرد و آن خبرهاى ناراحت كننده را به اطلاع آنها مى رساند. و از آنان مى خواست كه در برابر اين اعمال ننگين و تجاوزات ، عكس العمل نشان دهند و با يك جنبش عمومى اساس حكومت شيطانى معاويه و خاندان بنى اميه را براى هميشه در هم بكوبند. اما متاسفانه هيچ گونه جواب مثبتى از جانب مردم نمى شنيدند.
اين حوادث در روزهاى آخر حكومت على عليه السلام انجام مى گرديد در آن ايامى كه ديگر عمار ياسر و مالك اشتر و محمد بن ابى بكر و شخصيتهاى بزرگى مانند آنان در بين مردم نبودند و ياران باوفاى آن حضرت يكى بعد از ديگرى در جنگ صفين و يا با نيرنگ معاويه كشته شده و از دست رفته بودند.
در يكى از خطبه هاى هيجان انگيز خود على عليه السلام ناراحتى شديد خويش را از سكوت مرگبار پيروان خود در برابر ستمگريها و بيداد گريهاى معاويه با صراحت كامل بيان مى فرمايد، اين خطبه هنگامى ايراد گرديد كه به آن حضرت اطلاع دادند معاويه ، سفيان بن عوف را براى غارتگر و كشتار شهر انبار (كه در تحت حكومت امير المومنين بود) فرستاد و آن مرد ناپاك هم فرمان معاويه را با موفقيت اجراء كرد و مصائب ناگوارى را در آن شهر به وجود آورد. در اين هنگام على عليه السلام ضمن رساندن اين خبر اسف بار به مردم و تهييج آنان به منظور پيكار با فرزند ابوسفيان و در هم كوبيدن اساس حكومت وى چنين مى فرمايد...
فقبحا لكم و ترحا حين صرتم غرضا يرمى يغار عليكم و لا تغيرون و تغزون و يعصى الله و ترضون فاذا امرتكم بالسير اليهم فى ايام الصيف قلتم هذه حمارة القيظ امهلنا يسبخ عناالحر و اذا امرتكم بالسير اليهم فى الشتاء قلتم هذه صبار القر امهلنا ينسلخ عناالبرد. كل هذا فرارا من الحر و القر فانتم و الله من السيف افر.
يعنى ننگ و نكبت بر شما باد شما هدف قرار گرفته ايد و معاويه تيرهاى سهمگين خود را به سويتان رها مى كند، معاويه با شما نيرنگ مى كند و شما حيله اى در برابر او نمى انديشيد، با شما پيكار مى شود ولى شما نمى جنگيد، دستورات و فرامين الهى را ناديده مى گيرند و معصيت مى كنند و شما عملا به آن رضايت مى دهيد، آن گاه كه شما را امر كردم كه در تابستان براى جنگ به سوى آنان رهسپار شويد گفتيد كه گرماى هوا شديد است به ما مهلت بده تا ايام گرما سپرى گردد و هنگامى كه به شما فرمان دادم كه در زمستان به سوى آنان براى جنگ بشتابيد گفتيد كه سرماى سختى است . به ما مهلت بده تا سرما بگذرد. تمام اينها براى فرار از گرما و سرما است ؟ پس ‍ شما به خدا قسم از شمشير بيشتر مى گريزيد.
سپس على عليه السلام سخنان خود را در نكوهش شديد از آن مردم چنين ادامه مى دهد:
يا اشباه الرجال و لارجال حلوم الاطفال و عقول ربات الحجال لوددت انى لم اركم و لم اعرفكم معرفة و الله ندما واعقبت سدما قاتلكم الله لقد ملاتم قلبى قيحا و شختم صدرى غيظا و جر عتمونى نغب التهمام انفاسا و افسدتم على رايى بالعصيان و الخذلان (4)
يعنى اى كسانى كه به مردان شبيه هستيد ولى در حقيقت در شمار مردان نيستيد، بردبارى شما مانند كودكان و عقلهاى شما مانند نو عروسان است . هر آينه من دوست داشتم شما را نه بينم و شما را به هيچ گونه نشناسم ، به خدا قسم كه شناختن شما به پشيمانى كشيده و غصه و غم با خود آورد، خداوند شما را لعن كند و از رحمت خود دور سازد، هر آينه قلب مرا از جراحت پر كرديد و سينه ما را از خشم و غضب مملو ساختيد و جرعه هائى پى درپى از غم و غصه به من خورانديد و آراء و نظريات مرا با عدم اطاعت و بكار نبستن تباه كرديد.
خواننده عزيز:
با در نظر گرفتن آن چه كه ما تا اينجا بسيار فشرده و كوتاه از حوادث حساسى كه در زمان حكومت على عليه السلام رخ داده بود شرح داديم . اين حقيقت به خوبى روشن گرديد كه اميرالمومنين نتوانست عوامل نيرومند و ريشه دار فساد را كه قسمت مهم آن در زمان حكومت عثمان در اجتماع اسلامى به وجود آمده بود از ميان بر دارد و آثار شوم آن حكومت را از بين مسلمين ريشه كن سازد. اكنون پايان حكومت آن حضرت است در حالى كه از يك طرف معاويه كه در زمان حكومت عمر به سمت استاندارى شام نصب شده بود و در مدت 12 سال حكومت عثمان به حد كافى براى خود نفوذ و قدرت به دست آورده نه تنها هم چنان در راس قدرت شامات قرار دارد. بلكه گاه گاهى جسارت مى ورزد و به نواحى و اطراف نقاطى كه در تحت حكومت على عليه السلام بسر مى برند تجاوز كرده و دست به غارتگرى و كشتار مردم بى گناه مى زند.
و از سوى ديگر اميرالمومنين ياران كاردان و با وفاى خود را يكى بعد از ديگر از دست داده و در باقى مانده از پيروان آن حضرت هم آن چنان روح سكوت و بى تفاوتى در برابر ستمگريهاى معاويه به وجود آمده بود كه آن حضرت براى نجات و رهائى از دست همان ياران !!! اشتياق شديد به مرگ مى نمود.
آرى اين است شرائط دردناك اجتماع اسلامى تا هنگام شهادت اميرالمومنين عليه السلام . اكنون ما اين شرائط و وضع خاصى كه بر اجتماع مسلمين در آن روز حكومت مى كرد. باز هم مورد تعقيب قرار مى دهيم تا به هدف اصلى كتاب نزديك گرديم.
------------------------------------------------
1-مروج الذهب ج 2 ص 241.
2-ناسخ التواريخ حالات على عليه السلام ص 24.
3-مروج الذهب ج 2 ص 271.
4-نهج البلاغه شرح شيخ محمد عبده جزء اول ص 65.
-----------------------------------------
شهيد سيد عبد الكريم هاشمى نژاد

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 محرّم الحرام

 ١ محرّم الحرام ١ ـ آغاز ايّام حزن آل محمد(علیهم السلام)٢ ـ حادثه شعب ابیطالب٣ ـ اولین جمع...


ادامه ...

2 محرّم الحرام

٢ محرّم الحرام ورود كاروان حسینی به كربلابنا بر مشهور در روز دوم محرم سال 61 هـ .ق....


ادامه ...

3 محرّم الحرام

 ٣ محرّم الحرام ١ـ دعوت جهانی اسلام توسط پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله)٢ـ نامه‌ امام حسین (علیه...


ادامه ...

4 محرّم الحرام

٤ محرّم الحرام سخنرانی عبید الله بن زیاد در مسجد كوفهعبید الله بن زیاد حاكم كوفه برای این...


ادامه ...

6 محرّم الحرام

١ـ یاری خواستن حبیب بن مظاهر از بنی اسد٢ـ اولین محاصره آب فرات1ـ یاری خواستن حبیب بن...


ادامه ...

7 محرّم الحرام

 ٧ محرّم الحرام ممنوعیت استفاده از آب فرات برای كاروان امام حسین(علیه السلام)بعد از آنكه عبیدالله بن زیاد،...


ادامه ...

8 محرّم الحرام

ملاقات امام حسین(علیه السلام) با عمر بن سعد در كربلاامام حسین(علیه السلام) به هیچ وجه راضی به...


ادامه ...

9 محرّم الحرام

١ ـ محاصره خیمه‌های امام حسین(علیه السلام) در كربلا٢ ـ رد امان نامه شمر توسط حضرت ابوالفضل...


ادامه ...

10 محرّم الحرام

١ـ عاشورای حسینی٢ـ وفات حضرت امّ سلمه (سلام الله علیها)٣ـ هلاكت عبیدالله بن زیاد٤ـ قیام حضرت مهدی...


ادامه ...

11 محرّم الحرام

١ـ حركت كاروان اسیران از كربلا٢ـ برگزاری مجلس ابن زیاد ملعون1ـ حركت كاروان اسیران از كربلاعمربن سعد...


ادامه ...

12 محرّم الحرام

١ـ دفن شهدای كربلا٢ـ ورود کاروان اسرای کربلا به كوفه٣ـ شهادت امام سجاد‌(علیه السلام)1ـ دفن شهدای كربلاروز...


ادامه ...

13 محرّم الحرام

١ـ اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) در مجلس ابن زیاد٢ـ نامه عبیدالله بن زیاد به یزید٣ـ شهادت عبدالله...


ادامه ...

15 محرّم الحرام

 ورود نمایندگان طایفه «نَخَع» به مدینه و پذیرش دین اسلامرسول گرامی اسلام‌(صلی الله علیه و آله) در...


ادامه ...

19 محرّم الحرام

حركت كاروان اسیران كربلا از كوفه به طرف شام یزید ملعون در جواب نامه عبیدالله بن زیاد به...


ادامه ...

20 محرّم الحرام

مراسم عروسی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)بنا بر قول مشهور شب بیست و یكم محرم سال...


ادامه ...

25 محرّم الحرام

١ـ شهادت سيّد الساجدین علی بن الحسین‌(علیهما السلام)٢ـ قتل «محمد امین» به دستور برادرش «مأمون»1ـ شهادت سيّد...


ادامه ...

26 محرّم الحرام

١ـ شهادت علی بن الحسن المثلث‌٢ـ محاصره شهر مكه و سنگ باران كعبه توسط سپاه یزید1ـ شهادت...


ادامه ...

28 محرّم الحرام

١ـ رحلت حذیفه بن یمان٢ـ ورود كاروان اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) به بعلبك٣ـ تبعید امام جواد‌(علیه السلام)...


ادامه ...
01234567891011121314151617

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page