بيت المال در حكومت عثمان

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

بيت المال مسلمين كه در قوانين اسلام درباره حفظ و بهره بردارى صحيح از آن و رساندن آن به افراد مستحق و طبقات محروم اجتماع آن همه سفارش ‍ گرديده . در حكومت عثمان بصورت اموال شخصى خليفه در آمد و كسانى كه نه تنها اجراى قانون را بر رضاى خليفه مقدم مى داشتند بلكه گاهى هم درصدد اعتراض به رفتار غير قانونى وى بر مى آمدند، آشكار از حقوق حقه خود محروم مى گرديدند. ولى آنهائى كه تنها هدفشان تامين هوسهاى عثمان و خواسته هاى حكومت وى بود هم از نصيب خود كاملا برخوردار بودند و هم حقوق هزاران فرد ديگر در اختيار آنان قرار داشت . تا جائى كه از اين راه ثروت هاى كلان و اندوخته هاى فراوانى از خود به جاى گذارند. عثمان هم خود از بيت المال مسلمين تا حدود زيادى اندوخته ساخت و هم بنى اميه يعنى خويشاوندان و اقوامش از اين راه ثروتهاى فراوانى گرد آوردند.
مسعودى مورخ مشهور اسلامى مى نويسد: هنگامى كه عثمان كشته شد صد و پنجاه هزار دينار طلا و يك ميليون درهم از اموال شخصى خود بجاى گذارد و قيمت باغهاى او در وادى القرى و چنين و جاهاى ديگر صد هزار دينار طلا بود و داراى گله هائى از شتر و اسب بوده است (1)ابو موسى اشعرى روزى اموال فراوانى از بيت المال نزد خليفه آورد، عثمان طلاها، و نقره هاى آن را با ظرف بين زنان و فرزندان خود تقسيم كرد(2)اينكه ما ادعا كرديم عثمان بيت المال را اموال شخصى خود مى پنداشت ، نه تنها عمل او بر اين حقيقت گواهى مى دهد بلكه در دو مورد خود صريحا اين موضوع را ياد آور گرديد.
مورد اول
هنگامى كه عبدالله بن خالد با جمع فراوانى از مكه وارد مدينه شد و نزد خليفه آمد، عثمان به عبدالله بن ارقم كه خازن بيت المال و وزير دارائى حكومت بود نوشت كه به عبدالله بن خالد سيصد هزار درهم از بيت المال بدهد و به هر فردى كه با اوست صد هزار درهم بپردازد. عبدالله بن ارقم (چون مبلغى كه خليفه دستور داده بود بسيار زياد و عبدالله بن خالد و ياران او استحقاق آن را نداشتند) از پرداختن حواله خليفه امتناع ورزيد. عثمان ضمن نامه اى او را به خاطر اين جسارت سرزنش كرده و به وى نوشت :
انما انت خازن لنا.
يعنى تو خزينه دار ما هستى (بايد آن چه حواله مى كنم بى درنگ بپردازى ) ولى عبدالله بن ارقم در پاسخ عثمان چنين نگاشت :
انا خازن المسلمين و خازنك غلامك .
يعنى من خزينه دار مسلمانانم و خزينه دار تو غلام توست آن گاه كليد بيت المال را به عثمان رد كرد و از مقام خود استعفا نمود.(3)
مورد دوم
هنگامى كه وليد به عقبه از جانب عثمان استاندار كوفه گرديد. از عبدالله بن مسعود كه خازن بيت المال در كوفه بود مبلغى از بيت المال استقراض كرد تا در آينده نزديك بپردازد (چون عادت بر اين بود كه حكام از بيت المال قرض مى گرفتند و سپس مى پرداختند) عبدالله بن مسعود پس از چندى آن مبلغ را از وليد مطالبه كرد تا آن را به بيت المال بر گرداند. اما وليد به جاى آن كه به عبدالله پاسخ مساعد بدهد از اين جسارت سخت ناراحت شد، و جريان را بصورت شكايت از عبدالله بن مسعود به عثمان مرقوم داشت . پس از چندى عثمان نامه اى به عبدالله بن مسعود نوشت و ضمن آن چنين نگاشت :
انما انت خازن لنا فلا تعرض للوليد فيما اخذ من المال .
يعنى تنها سمت تو اينست كه خازن و كليددار مائى و نسبت به آنچه كه وليد از بيت المال گرفته است متعرض او مباش . عبدالله بن مسعود پس از خواندن نامه عثمان به مسجد آمد و در برابر مردم كليد بيت المال را نزد وليد پرتاب كرد و گفت من گمان مى كردم خازن اموال مسلمين هستم اما حالا كه عثمان مرا خازن شخصى خود مى داند اين سمت را نمى پذيرم .(4)
بيت المال در اختيار بنى اميه
بنى اميه كه عثمان خود از آنان بود. در دوران حكومت وى عملا همه چيز كشور را در اختيار داشتند علاقه و محبت خليفه نسبت به خويشاوندانش تا جائى بود كه احمد حنبل در مسند خود مى نويسد:
دعا عثمان ناسا من اصحاب رسول الله صلى الله عليه و آله فيهم عمار ياسر فقال انى سائلكم و انى احب ان تصدقونى نشدلكم الله اتعلمون ان رسول الله (ص ) كان يوثر قريشا على سائر الناس و يوثر بنى هاشم على سائر القريش فسكت القوم فقال عثمان لو ان بيدى مفاتيح الجنة لا عطيتها بنى امية حتى يدخلوا من عند آخرهم (5)
يعنى روزى عثمان جمعى از اصحاب پيغمبر را نزد خود خواند و عمار ياسر هم در بين آنان بود آنگاه گفت من از شما سوالى مى كنم و دوست دارم مرا تصديق كنيد (سپس گفت ) شما را بخدا سوگند مى دهم آيا مى دانيد كه پيامبر اسلام قريش را بر مردم ديگر مقدم مى داشت و بين هاشم را بر قريش ‍ هم مقدم مى شمرد؟ افراد حاضر ساكت شدند (و كسى به عثمان پاسخ نداد) آن گاه عثمان گفت اگر كليدهاى بهشت در اختيار من بود آنها را به بن اميه مى دادم تا آخرين فرد آنها هم وارد بهشت گردد در اينجا عثمان شدت علاقه و محبت خود را به خويشاوندان و اقوامش يعنى بنى اميه اين گونه صريحا بيان مى كند كه مى گويد: اگر كليدهاى بهشت در دست من بود آنها را به بنى اميه مى دادم . اما اگر كليد بهشت در اختيار عثمان نبود كليد بيت المال و حكومت اسلامى در دست عثمان بود. خليفه اگر نمى تواند بهشت را در اختيار بنى اميه بگذارد مى تواند بيت المال و همه چيز كشور را (تا حدود امكان ) در اختيار بنى اميه قرار دهد، عثمان در علاقه خود نسبت به بنى اميه تا جائى پيش رفت كه هيچ چيز (حتى خطرى كه در اثر اعتراضات شديد مردم و شورش آنان متوجه شخص او و حكومت وى بود) مانع و سد راه او در طريق خدمات صادقانه اش به آنها نگرديد!!
مراتع و چراگاههاى اطراف مدينه كه تا آن روز در اختيار همه مسلمين بود و گله هاى شتر و گوسفندان عموم مردم از آنها بهره مى بردند در بست در اختيار مواشى بنى اميه گذارد و ديگر مردم را از آن مراتع منع كرد.(6)
دشمنان پيغمبر مورد احترام خليفه اند!
از موارد عجيب و تكان دهنده اى كه عثمان صريحا با روش قاطع پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله (و حتى با روش ابوبكر و عمر) مخالفت كرد باز گرداندن افرادى به مدينه بود كه در شمار سخت ترين دشمنان پيامبر اسلام بودند و آن حضرت آنان را از مدينه طرد كرده و به طائف فرستاده بود و حتى ابوبكر و عمر در زمان خلافت خود شفاعت عثمان را درباره بر گشت دادن آنها به مدينه مورد توجه قرار نداده و گفتند كسانى كه پيغمبر آنها را از مدينه بيرون كرده ما آنان را به مدينه بر نمى گردانيم .
اما عثمان
هنگامى كه نوبت خلافت بوى رسيد نه تنها آنها را به مدينه بر گرداند بلكه سخت آنان را مورد نوازش و احترام قرار داده و از بيت المال مسلمين فراوان به آنها عطا نمود. حكم بن ابى العاص و فرزندان او را پيامبر اسلام از مدينه خارج ساخته و به طائف فرستاده بود. حكم بن ابى العاص در مكه همسايه پيغمبر بود ولى در شمار سر سخت ترين دشمنان آن حضرت قرار داشت و همواره در صدد اذيت و آزار آن بزرگوار بر مى آيد مخصوصا هنگام راه رفتن آن حضرت با چشم و دهان و انگشتان دست و تمام بدن خود حركات مسخره اى انجام داده و به عنوان تقليد از آن بزرگوار وى را مورد استهزاء قرار مى داد.
پس از فتح مكه و تسلط پيغمبر بر قسمت هاى حساس جزيرة العرب حكم بن ابى العاص و فرزندانش به مدينه آمدند فرستاد، ولى عثمان آنها را محترمانه به مدينه بر گرداند. و تنها در يك مورد سيصد هزار درهم از بيت المال مسلمين به حكم بن ابى العاص داد(7)يكى از فرزندان وى را به نام مروان بن حكم به سمت دامادى خود انتخاب كرد و خمس اموال نواحى آفريقا را كه پانصد هزار دينار طلا بود در يك نوبت به وى عطا نمود(8)و برادر مروان كه فرزند ديگر حكم بن ابى العاص بود بنام حارث بن حكم را نيز به دامادى خود مفتخر ساخت و سيصد هزار درهم تنها در يك مورد به او داد.(9)
ثروتهائى كه از بيت المال بدست آمد!
حكومت عثمان به جمعى از مردم بى ايمان و متملق فرصت داد تا با خدمت صادقانه خود به دستگاه وى و عمل بر طبق هوسها و رضاى خليفه حداكثر بهره بردارى را از بيت المال مسلمين بنمايند. و ما اكنون بعضى از آنان را با قسمتى از ثروتهائى كه اندوخته بودند در اينجا نام مى بريم . يعلى بن اميه در هنگام مردن پانصد هزار دينار طلا از خود بجاى گذارد و ارزش ‍ املاك و بقيه ماترك او سيصد هزار دينار طلا بود(10)عبد الرحمن بن عوف زهرى صد اسب و هزار شتر و ده هزار گوسفند داشت و هنگامى كه از دنيا رفت چهار زن داشت و 8/1 ماترك او را بين چهار زن تقسيم كردند با اين حال به هر زن هشتاد و چهار هزار دينار رسيد(11)طلحة بن عبدالله تنها در آمد روزانه او از املاك عراق به هزار دينار طلا مى رسيد(12)زيدبن ثابت هنگامى كه مرد آنقدر طلا و نقره از او بجاى ماند كه آنها را با تبر شكستند و بين ورثه تقسيم كردند و قيمت بقيه ماترك او هم هزار دينار طلا شده بود(13)
خواننده عزيز
اينان از كار گردانان مهم دستگاه خلافت بودند، كسانى كه همه چيز (حتى قانون و مقررات اسلامى ) را فداى رضاى خليفه و تامين هوسها و خواسته هاى او مى كردند. اينجاست كه انسان به ياد گفته على عليه السلام در خطبه شقشقيه مى افتد هنگامى كه آن بزرگوار درباره عثمان و بنى اميه و كارگردانان حكومت او و وضع بيت المال مسلمين در دست آنان سخن مى گويد...
وقام معه بنو ابيه يخضمون مال الله خضمة الابل نبتة الربيع (14)
يعنى هنگامى كه عثمان به خلافت قيام كرد اقوام و خويشاوندانش (بنى اميه ) هم با او برخاستند و مال خدا (بيت المال ) را خوردند مانند شترى كه علفهاى (نرم و لطيف ) ايام بهار را مى بلعد.
------------------------------------------------
1-مروج الذهب صفحه 435 چاپ مصر سنه 1346 هجرى .
2-الغدير ج 8 ص 285 چاپ دوم .
3-الغدير ج 8 ص 276 چاپ تهران .
4-الغدير ج 8 ص 271 چاپ تهران .
5-الغدير ج 8 ص 291 - مسند احمد حنبل ج 1 ص 62.
6-ناسخ التواريخ جلد خلفاء ص 463 - الغدير ج 8 ص 236 چاپ دوم .
7-الغدير ج 8 ص 242 چاپ دوم .
8-الغدير ج 8 ص 257 چاپ دوم .
9-الغدير ج 8 ص 267 چاپ دوم .
10-مروج الدهب ج 2 ص 223.
11-مروج الذهب ج 2 ص 222.
12-مروج الذهب ج 2 ص 223.
13-مروج الذهب ج 2 ص 222.
14-نهج البلاغه شرح شيخ محمد عبده جزء اول چاپ مصر ص 30.
-----------------------------------------
شهيد سيد عبد الكريم هاشمى نژاد

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 محرّم الحرام

 ١ محرّم الحرام ١ ـ آغاز ايّام حزن آل محمد(علیهم السلام)٢ ـ حادثه شعب ابیطالب٣ ـ اولین جمع...


ادامه ...

2 محرّم الحرام

٢ محرّم الحرام ورود كاروان حسینی به كربلابنا بر مشهور در روز دوم محرم سال 61 هـ .ق....


ادامه ...

3 محرّم الحرام

 ٣ محرّم الحرام ١ـ دعوت جهانی اسلام توسط پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله)٢ـ نامه‌ امام حسین (علیه...


ادامه ...

4 محرّم الحرام

٤ محرّم الحرام سخنرانی عبید الله بن زیاد در مسجد كوفهعبید الله بن زیاد حاكم كوفه برای این...


ادامه ...

6 محرّم الحرام

١ـ یاری خواستن حبیب بن مظاهر از بنی اسد٢ـ اولین محاصره آب فرات1ـ یاری خواستن حبیب بن...


ادامه ...

7 محرّم الحرام

 ٧ محرّم الحرام ممنوعیت استفاده از آب فرات برای كاروان امام حسین(علیه السلام)بعد از آنكه عبیدالله بن زیاد،...


ادامه ...

8 محرّم الحرام

ملاقات امام حسین(علیه السلام) با عمر بن سعد در كربلاامام حسین(علیه السلام) به هیچ وجه راضی به...


ادامه ...

9 محرّم الحرام

١ ـ محاصره خیمه‌های امام حسین(علیه السلام) در كربلا٢ ـ رد امان نامه شمر توسط حضرت ابوالفضل...


ادامه ...

10 محرّم الحرام

١ـ عاشورای حسینی٢ـ وفات حضرت امّ سلمه (سلام الله علیها)٣ـ هلاكت عبیدالله بن زیاد٤ـ قیام حضرت مهدی...


ادامه ...

11 محرّم الحرام

١ـ حركت كاروان اسیران از كربلا٢ـ برگزاری مجلس ابن زیاد ملعون1ـ حركت كاروان اسیران از كربلاعمربن سعد...


ادامه ...

12 محرّم الحرام

١ـ دفن شهدای كربلا٢ـ ورود کاروان اسرای کربلا به كوفه٣ـ شهادت امام سجاد‌(علیه السلام)1ـ دفن شهدای كربلاروز...


ادامه ...

13 محرّم الحرام

١ـ اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) در مجلس ابن زیاد٢ـ نامه عبیدالله بن زیاد به یزید٣ـ شهادت عبدالله...


ادامه ...

15 محرّم الحرام

 ورود نمایندگان طایفه «نَخَع» به مدینه و پذیرش دین اسلامرسول گرامی اسلام‌(صلی الله علیه و آله) در...


ادامه ...

19 محرّم الحرام

حركت كاروان اسیران كربلا از كوفه به طرف شام یزید ملعون در جواب نامه عبیدالله بن زیاد به...


ادامه ...

20 محرّم الحرام

مراسم عروسی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)بنا بر قول مشهور شب بیست و یكم محرم سال...


ادامه ...

25 محرّم الحرام

١ـ شهادت سيّد الساجدین علی بن الحسین‌(علیهما السلام)٢ـ قتل «محمد امین» به دستور برادرش «مأمون»1ـ شهادت سيّد...


ادامه ...

26 محرّم الحرام

١ـ شهادت علی بن الحسن المثلث‌٢ـ محاصره شهر مكه و سنگ باران كعبه توسط سپاه یزید1ـ شهادت...


ادامه ...

28 محرّم الحرام

١ـ رحلت حذیفه بن یمان٢ـ ورود كاروان اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) به بعلبك٣ـ تبعید امام جواد‌(علیه السلام)...


ادامه ...
01234567891011121314151617

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page