در قتلگاهت آمدم و سر نداشتي
يک جاي سالمي تو به پيکر نداشتي
ديدم تو را چه ديدني اي پاره ي دلم
حتي لباس کهنه اي در بر نداشتي
جز روي حنجري که همه بوسه اش زدند
جايي براي بوسه ي خنجر نداشتي؟
زينب بميرد اين همه خوني نبيندت
خواهر شود فداي تو ياور نداشتي؟
ته مانده هاي پيرهنت هم ربوده شد
چيزي براي غارت لشکر نداشتي
اي واي سينه ي تو پر از جاي پا شده
يکي دو تا که ارث ز مادر نداشتي
بي کس شدي ز پشت سرت نيزه خورده اي
حق مي دهم حسين، برادر نداشتي
منبع :
فضائل و مناقب اهل البیت (علیهم السلام)