- جزئیات
- تاریخ انتشار : ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ دوست دارم تا که در خود محو و حیرانم کنی قطره ام، واصل به دریای خروشانم کنی دوست دارم، ذره باشم تا که در دریای نور در بغل گیری و خورشید فروزانم کنی دوست دارم، پای تا سر قطعه ابری شوم تا به خاکِ، لاله های خویش بارانم کنی دوست دارم تا دم مردن بگریم از غمت خنده ای بر چشم گریانم کنی وای حسین ، وای حسین ، وای حسین دوست دارم، خار صحرا و بیابانت شوم پای بر رویم گذاری، سرو بستانم کنی دوست دارم، در منای عاشقی چون گوسفند پیش پای نوکران خویش قربانم کنی وای حسین ، وای حسین ، وای حسین علیه السلام شاعر: استاد غلامرضا سازگار
|
|
- جزئیات
- من به عشق این که خواب کربلا ببینم رو به کربلا میخوابم کی میشه یک شب جمعه حرمت بشینم جون مادرت دریابم از تو و کربلای تو بهتر یعنی چی؟ به غیر تو دلبر یعنی چی؟ تو سر نداری که، سلام بالا سر یعنی چی ؟ السلام ای تن بی سر و سرپناه من کجا دارم از روضه بهتر پناه کربلا کربلا ،کربلا ، کربلا اگه میشد کسی جای کسی بمیره من به جای تو میمردم اگه میشد کسی برا کسی بمیره من برای تو میمردم همه برن یکی جا بمونه یعنی چی؟ دوری عاشقونه یعنی چی؟ میخواهم بیام پیشت سلام از تو خونه یعنی چی؟ السَّلام علی ساکن کربلا کربلا کربلا ، کربلا ، کربلا علیه السلام
|
- جزئیات
- دنیا میخواد که خونشو روی دل خراب من هرجوری هست بنا کنه دنیا با تو با این همه خوبی آقا وفا نکرد میخواد به من وفا کنه؟ آقا به اندازهی خشکی لبات، گریه میکنم قد کتکهایی که خوردند بچههات، گریه میکنم برای غربتت که خوبیهاتو دنیا اینجوری جبران کرد برات، گریه میکنم ببخش اگه گریهام جای مرهم، نمک زخمات شد به خاطر من باز یه درد اضافه، به اون دردات شد عزیز دلم، عزیز دلم، عزیز دلم ابی عبدالله به جای مردم یه روزی الهی ارباب دخترت به زندگیم نگاه کنه دنیا با تو با این همه خوبی آقا وفا نکرد میخواد به من وفا کنه؟ آقا به اندازهی زخمای تنت، گریه میکنم به جای اونایی که گودال زدنت، گریه میکنم برای دختر و برای خواهرت، زجه میکنم برای کهنه پیرهنت، گریه میکنم عزیز دلم، عزیز دلم، عزیز دلم ابی عبدالله
|
|
- جزئیات
- من از دوری یارا داره چشمام می باره دلم رنگ غروب جمعه های انتظاره که این عالم همیشه ، بدون صاحب سال زمستون یا بهار باشه دیگه فرقی نداره کار دنیارو ببین به نبودن تو عادت کردیم ما فقط وقت نیاز به شما عرض ارادت کردیم برگرد ای امید و آرزوی حیدر و زهرا برگرد ای امام مهربون مردم دنیا برگرد ای دعای لحظه ی تحویل سال ما برگرد تا با تو آسمونی دل زمینی شه برگرد تا با تو ماه رمضون دلنشینی شه برگرد تا با تو دلم امیرالمؤمنینی شه بعلی عجل لولیک الفرج بعلی عجل لولیک الفرج بعلی عجل لولیک الفرج علیهم السلام
|
- جزئیات
- صدای گریه شنیدی اگر صدای من است مرا بزن به مرامت قسم سزای من است دلت شکسته از این بنده ی نمک نشناس دلت شکسته دلیلش فقط خطای من است بدی من که به دردت نمی خورد اما تو خوبیت همه جوره گره گشای من است فدای رحمت و مهمان نوازیت که فقط عنایتت سبب این برو بیای من است هر آنکه گفت بگو مونس و پناهت کیست همیشه گفته ام آن مهربان خدای من است تمام حاجتم این ماه دیدن نجف است نجف مکان علی و شاه و مقتدای من است دلم هوای نجف کرده یا علی مددی دلیل اشک سر سفره ی وقت افطارم لبان تشنه ارباب با وفای من است نجات چیست؟ رسیدن به کشتی ارباب حسین راه نجات است و ناخدای من است که گفته روزی من نیست دیدن حرمش به دست دختر او رزق کربلای من است فدای اشک رقیه که با پدر می گفت چه خوب شد که سرت سهم گریه های من است گرسنه مانده ام اما غذا نمی خواهم چرا که کنج خرابه کتک غذای من است
|
- جزئیات
- ای کاش ببینم همه ماه نهان را همراه شروع تو طلوع رمضان را با تلخی اشک غمت افطار نمودیم از مسجدمان تا که شنیدیم اذان را چندیست که چشمان زمین بی تو ندیدست از باد صبا آن نفس مشک فشان را تلخ اند زبان ها بگذار از تو بگویم تا نام تو تغییر دهد طعم دهان را قلب که ز خاک کف پای تو دور است صد سال نخواهیم برایش ضربان را هر گاه که با تو به مناجات نشستیم یک بار هم احساس نکردیم زمان را گیریم که از دیدن تو چشم بپوشیم آقای دل ما چه کنیم این دلمان را امسال رسیدیم که از سفره زینب بر دست گدایان بدهی لقمه نان را خون گریه روز و شبت از غصه زینب باعث شده در کام بگیریم زبان را برگرد که از کوفه نه از کرب و بلا نه از شام بپرسی سبب قد کمان را
|
- جزئیات
- چه بهتر است ببخشم به لطف و احسانم چگونه جسم ضعیف تو را بسوزانم اگر تو خالق خود را خدا نمی دانی منم خدا و تو را عبد خویش می دانم یا رحمان و یا الله..... شرار قهر مرا آب بحر کافی نیست مگر ز اشک تو آبی بر آن بیافشانم گریه کن آتش جهنمت رو خاموش کن بنده ی بیچاره ام تو غافلی و مرا لحظه ای نمی خوانی بیا منم که تو را سوی خویش می خوانم هزار بار شدم از تو خشمگین اما تو کیستی که ز تو انتقام بستانم یا رحمان و یا الله..... آخه مگه تو بنده چقدر توان داری که من بسوزونمت به عزتم قسم گر سوی من بیایی باز تو را زلطف در آغوش خویش بنشانم ز بس که اشک تو را دوست دارم از رحمت ،بلا دم که تو را لحظه ای بگریانم هزار بار گنه کرده ای بیا یک بار بگو اله من العفو من پشیمانم الهی العفو ،الهی العفو،الهی العفو ز سال ها گنهت بگذرم به یک العفو ببخشم و به تو ثابت کنم که رحمانم اگر چه از همه آلوده تر بود هر کس به ذات اقدسم او را ز در نمی رانم
|
- جزئیات
- گذری نیست در این باغ که دیوار نشد کلبه ای نیست در این دشت که آوار نشد سینه ی تنگ من از دوده ی اندوه پر است غصه ای در دلم این گونه تلنبار نشد آخر و عاقبت دوری یوسف کوری است بی جهت دیده یعقوب نبی تار نشد سعی کردم که دلم را بخری سود نداشت بخت با ظرف ترک خورده من بار نداشت گیر افتاده ام از دست گناهان خودم هیچ کس مثل من اینقدر گرفتار نشد شغل اجدادی من گریه بر اجداد شماست چشمم از داغ تو یک ثانیه بی کار نشد در سرم عطر شبستان نجف پیچیده هیچ صحنی حرم حیدر کرار نشد لب به انگور ضریحش نزنم می میرم خواستم ترک شود عادتم انگار نشد قبل مردن برسانید مرا پیش حسین تا نگویند که او لایق دیدار نشد علیهم السلام
|
- جزئیات
- وَ أَنْ نَتَقَرَّبَ إِلَیک فِیهِ مِنَ الْأَعْمَالِ الزَّاکیةِ بِمَا تُطَهِّرُنَا بِهِ مِنَ الذُّنُوبِ، وَ تَعْصِمُنَا فِیهِ مِمَّا نَسْتَأْنِفُ مِنَ الْعُیوبِ، حَتَّى لَا یورِدَ عَلَیک أَحَدٌ مِنْ مَلَائِکتِک إِلَّا دُونَ مَا نُورِدُ مِنْ أَبْوَابِ الطَّاعَةِ لَک، وَ أَنْوَاعِ الْقُرْبَةِ إِلَیک. دعای ۴۴ صحیفه سجادیه هیئت انصارالحجّه (عَجَّلَ اَللَّهُ تَعَالِيَ فَرَجِه اَلشَّرِيفُ)
|
- جزئیات
- دوباره بندهی آلودهی بیچارهت اومد دوباره بندهی سرگشته و آوارهت اومد بیا دست منو بگیر که خیلی کم آوردم من از خودم، من از بقیّه، کم ضربه نخوردم به والله اگر دل با تو حرفاشو نمیزد بعضی شبا از غم، نفسم در نمیاومد خودت میدونی، جایی غیر این خونه ندارم توو دنیا چیزی جز این دل دیوونه ندارم همه ناکامیهای زندگیم، گیر خودم بود من هرجا که زمین خوردم، تقصیر خودم بود من از درون شکستهم تو خودت بهتر میدونی همه یهروز میرن فقط برا من، تو میمونی حالا که صحبت از غریبیه، خودم میدونم که باید روضهی غریبترین مردو بخونم غریب اونه که توو خونهشم امنیّت نداره غریب اونه که حتّی تووی لشکرش بییاره غریب امامحسن بود که جلوش مادرش افتاد غریب اونه که عمری گریه کرد، بیداد و فریاد
|
- جزئیات
- به قامت جلال تو، نمیرسد فلک؛ علی شدند غرق شوکتت، سماء تا سمک؛ علی تویی که بر دوش نبی به دست با کفایتت تمام بتهای عرب، شکست تکبهتک؛ علی تویی که شیطان هم بر شفاعتت، طمع کند به حشر میزند صدا: کمک علی؛ کمک علی قسیم نار و جنّتی؛ تو صاحب شفاعتی خوبوبد خلقت را تو میکنی الک؛ علی تو را نمیشناسد و زیادهخواهی است اگر به شأن و جایگاه تو حسد برد ملک؛ علی نام تو زینتبخش تمام کائنات شد بهروی فیروزهی خود، فاطمه کرده حک، علی خاک قدوم قنبرم که در زمان غربتت دمی به شأن و رتبهات نکرده بود شک؛ علی پدربزرگ را خدا غریق رحمتش کند که گفت با علی بمان؛ رفیق بیکلک، علی حبّ تو ایمان و شده بغض تو کفر؛ یاعلی عیار ایمان مرا فقط تویی محک؛ علی بدون عشق تو نداشت این زمانه قیمتی به زندگی نوکرت، تو ریختی نمک؛ علی عاشق سینهچاک تو، تمام خیل انبیاء خادم بارگاه تو، مالک تا ملک؛ علی میان نوکران تو، برادریست تا ابد برای اهل معرفت، زبان مشترک، علی
|
- جزئیات
- مگه آسونه مگه سهله ندیدنت مگه توی مسجد سهله ندیدنت مثه خیلیا که غرق زندگی شدن دارم عادت می کنم من به ندیدنت ای یار به ما سر بزن دم افطار به ما سر بزن آخرین لحظه زندگی آخرین بار به ما سر بزن بنفسی انت مِن تِلاد نِعمٍ لا تُضاهی بنفسی انت ای پناه همه ی بی پناها بنفسی انت خسته ام از همه این گناها بنفسی انت اباصالح،بنفسی انت اباصالح نه مفیدم که بشم شیخ مفید تو من فقط زنده ام آقا به امید تو کاش میشد ببینمت عزیز فاطمه یه سحر تو حرم جد شهید تو دیدار ما کربلا خونه یار ما کربلا دوری از تو شده روضه دم افطار ما کربلا حرم یعنی، فرصت جبران اشتباها حرم یعنی، میتونن برگردن رو سیاها حرم یعنی، کنج باب القبله واسه ماها بنفسی انت اباصالح،بنفسی انت اباصالح علیه السلام
|
- جزئیات
- من از دیار حبیبم، غریب افتاده ام بیا بیا گل نرگس برس به فریادم واسه تجدید بیعت با تو خیلی دوست دارم آقا شب میلادتون از زائرای کربلا باشم مثل اصحاب جدت دوست دارم جوری فدات شم که هزار سال بعد مرگم هم آقا پیش شما باشم بهت این قولو میدم که دیگه تنهات نمیذارم بهت این قولو میدم نوکرت دور و برت باشم میخوام اون جور که دوست داری بشم حتی قرار باشه، سیاهی لشکرم باشم، سیاهی لشکرت باشم شب ولادت شما افضل اعمالی که هست زیارت امام حسینه یکی از اون قشنگیاش دعای دست جمعی فرج تو بین الحرمینه ای چشم و چراغ خونه حضرت نرجس کاش چشمای ما هم به جمالت بشه روشن من تو رو فقط برا خودت میخوام آقا جون این کافیه واسم که تو راضی باشی از من ای آقا، ای آقا، ای آقا علیهم السلام
|
- جزئیات
- اشک شوق امشب جمع شده تو چشمام اومده عشق و زندگی و دنیام اومده اونکه سرپناه قلب منه بی حسین اصلا زندگی دلگیره اون که هر دفعه دستمو میگیره تا حسین میگم، تو چشمام بارون میزنه آره شادم اما توی دلم، تب گریه است جشن میلادش، شب گریه است اومده ارباب، نوکرا خوشحالن تا میگم حسین دلم میره هی به تمثالش میشم خیره آرزوم اینه تو کربلا مردن وقتی با تربت، کاممو برداشتن راهی جز عشقش، واسه من نگذاشتن از همون روز بود، که دلم شد خونه خراب کاش الآن بودم، بین دو تا گنبد رو سرم نم نم، اونجا بارون میزد حتی رویاشو میبینم شب ها توی خواب الان کربلا کی سلام میده به جای من سخته این دوری برای من کاش میشد حسین بازم صدام بزنه واسه اربابم دلم تنگه این دفعه ام نرم کارم لنگه والله کربلات همه دلخوشیای منه علیه السلام
|
- جزئیات
- میگیره رنگ و روی تازه هر ساله خیابونا با پرچم های رنگارنگی که اسم شما روشه یقین دارم که امسالم نشون میدن همه مردم چه جور عشق شما توی رگاشون داره میجوشه برامون زنده میشه یاد موکب های مشایه میبینیم موکبای نیمه شعبانو هر باری چقدر خوبه شب میلادتون میشه شب جمعه میدونم که شما هم کربلا رو، خیلی دوست داری همه میدونن که شما داری به جدتون حسین یه جور دیگه ای ارادت خوشا به حال هر کسی تو این شبا کنارتون بیاد به کربلا زیارت ای چشم و چراغ خونه حضرت نرجس کاش چشمای ما هم به جمالت بشه روشن من تو رو فقط برا خودت میخواهم آقا جون این کافیه واسم که تو راضی باشی از من ای آقا، ای آقا،ای آقا، ای آقا
|
- جزئیات
- شاعر سید انور الموسوی
|
- جزئیات
- شعرای احساسی زبونش ساده است اما باید رعایت کرد تو شعرا ادب رو میشه هزاران شعر احساسی رو خوب گفت تا میخونی ادعیه ی ماه رجب رو بابُکَ مَفتوح من بریدم از همه غیر شما سیدنا المذبوح بابُکَ مَفتوح زخم خوردم من از این زمونه یا سیدنا المجروح این اشک و این زاری باشه تو پرونده ی ما ضمیمه ی ماه رجب میشه تو پروندم باشه زیارت الحسینِ نیمه ی ماه رجب لاتؤدبنی، ما رو محروم از این رجب نکن لاتؤدبنی، با فراق کربلا ادب نکن شعرای احساسی کلاس اعتقاده باید نزارن از درِ این خونه دورشیم قطعاً شفاعت میکنن از ما ائمه اما نباید رو گناهامون جسور شیم لُطفُکَ مَبسوط سرمو میشه بذاری وقت مردنم، روی زانوت لُطفُکَ مَبسوط از خجالتت میمیرم که بذارنم توی تابوت بی تشییع بی تابوت حتی نزاشتن که عزیز فاطمه کفن بشه من خیلی شرمندم حیفه بخواد شفاعتت خرج گناه من بشه لاتؤدبنی، ما رو محروم از این رجب نکن لاتؤدبنی، با فراق کربلا ادب نکن شعر: محسن سلطانی
|
|