|
|
- جزئیات
- اگر علی (علیه السّلام) میدونست که ابوبکر و عُمَر و عثمان باطل هستند می جنگید با آنها، همون طوری که حسین (علیه السّلام) با یزید جنگید... و اگر علی با ابوبکر و عُمَر و عثمان میجنگید ما میدونستیم که باطل هستند ولی چنین چیزی نیست و غدیر درست کردند برای فریب مسلمانان ! نکته جالب : با قبول استدلال شما که هر کس با امیرالمؤمنین علی علیه السلام جنگید مشخص می شود که باطل است ، بفرمایید : تکلیف ام المؤمنین عایشه و معاویه و اصحابشان چیست ؟ با این کلام ثابت می شود که اینها باطل هستند خیلی ممنون آقای ترشابی که کار ما را آسان کردی
|
|
- جزئیات
- این روایت را هیچیک از علمای شیعه نقل نکردهاند، تنها مرحوم ابوالفتح اربلی در کتاب کشف الغمه آن را از عبدالعزیز بن اخضر جنابذی که سنی حنفی است نقل کرده. حافظ عبدالعزیز جنابذی گفته است: ابوعبدالله جعفر بن محمد، مادرش امفروه از طرفی دختر قاسم بن محمد بن ابوبکر است و از طرف دیگر مادرش اسماء، دختر عبدالرحمان بن ابوبکر است و از این روی امام صادق فرموده: ابوبکر دو بار مرا به دنیا آورده یعنی از دو طرف نسب من به ابوبکر میرسد. [۱] اولاً: حافظ عبدالعزیز جنابذی متوفای ۶۱۱ است و امام صادق (علیهالسّلام) در سال ۱۴۸ هجری به شهادت رسیده است بین این دو فاصله زیادی وجود دارد. پس روایت مرسله است و روایت مرسل ارزشی برای استدلال ندارد. ثانیاً: این شخص سنی مذهب است، چنانچه ذهبی در سیر اعلام النبلاء درباره وی مینویسد: ابن الاخضر الامام العالم المحدث الحافظ... قال ابن النجار:... وما رایت فی شیوخنا مثله فی کثیرة مسموعاته، وحسن اصوله.... [۲] بهترین شاهد بر سنیبودن این شخص، استفاده از کلمه «صدیق» برای ابوبکر است؛ در حالی که همه شیعیان میدانند که این لقب از القاب اختصاصی امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) بوده است. چه کسی به ابوبکر لقب «صدیق» و به عمر لقب «فاروق» را داد؟ [۳] از اینرو، این روایت از نظر شیعیان ارزشی ندارد. اگر اهلسنت بخواهند مطلبی را برای شیعیان بیان کنند، باید به روایتی استناد کنند که از طریق روات شیعه به سند صحیح نقل شده باشد. معنی ندارد که بر اساس روایتی که شیعه قبول ندارد، بخواهند علیه آنها استدلال کنند. ابنحزم اندلسی که خود از دانشمندان بنام اهل سنت و از مخالفین سر سخت شیعیان است در اینباره مینویسد: معنا ندارد که ما علیه شیعیان به روایات خودمان استدلال کنیم؛ در حالی که آنها قبول ندارند و نیز معنا ندارد که آنها به روایات خودشان علیه ما استناد کنند؛ در حالی که ما آن روایات را قبول نداریم. از اینرو لازم است که در برابر خصم به چیزی استناد شود که او قبول دارد و برای او حجت است.[۴] این روایت حتی در کتابهای خود اهل سنت نیز سند درستی ندارد و تمام سندهای آن بدون استثناء طبق قواعد رجالی اهل سنت بیاعتبار هستند؛ ولی متاسفانه علمای اهل سنت بدون توجه به سند روایت و از آن جایی که بحث فضائل خلفا در میان است، با چشمان بسته روایات را نقل و بعد از آن به تاخت و تاز علیه شیعه میپردازند. ------------- ۱)ابوالفتح اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۲، ص۳۷۴. ۲)الذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲۲، ص۳۱. ۳)موسسه تحقیقاتی ولیعصر.(چه كسي به ابوبكر لقب «صديق» و به عمر لقب «فاروق» را داد ؟) ۴)ابنحزم، علی بن احمد، الفصل فی الاهواء والملل والنحل، ج۴، ص۷۸.
|
|
- جزئیات
- شیخ ماهر حمود از عُلمای مشهور اهل سنت می گوید : اگر حدیث غدیر را جدا کنیم! حق با شیعیان است! و امام علی (علیه السّلام) جانشین پیامبرشد! و عُمَر بن الخطاب هم به ایشان تبریک گفت!
|
- جزئیات
- امام زمان (عجل الله فرجه) : مسلمان شدن خلفای غاصب از روی حرص و طمع بوده - حجت الاسلام معاونیان چرا آن دو نفر مسلمان شدند ؟ و پاسخ امام عصر در حضور پدرشان امام عسکری علیهما السلام درباره ایمان ابوبکر و عمر - حجت الاسلام معاونیان فرستنده :حیدر تورجی سعد بن عبدالله اشعری قمی یکی از شیعیان زمان امام حسن عسکری علیه السلام: گفت من با کسی از مخالفین بحث کردم او گفت شما شیعیان میکگویید اولی و دومی از روزی که اسلام آوردند نفاق داشتند و اسلام حقیقی نیاورده اند ولی این حرف اشتباه است چون اینها که در مکه اسلام آوردند یا باید از سرِ ترس باشد که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قدرتی داشته اند که اینها ترسیده اند و اسلام آورده اند یا در صورتی که پیامبر در آن زمان قدرت و شمشیری نداشتند پس نتیجه میگیریم اینها با صدق ایمان آورده اند/سعد بن عبدالله اشعری قمی میگوید من جواب را نمیدانستم و بلد نبودم و ماندم چه کنم.آمدم پیش احمد بن اسحاق وکیل امام عسکری علیه السلام در قم و مطلب را گفتم و او پاسخ داد من میخواهم خمس شیعیان را ببرم سامرا با من بیا و از امام عسکری علیه السلام بپرس/رسیدیم و وارد شدیم بر حضرت امام حسن عسکری دیدیم بر زانوی امام علیه السلام یک کودک زیبای پنج ساله نشسته است با محاسن پدرشان بازی میکردند به ما اصلا نگاه نمیکردند یک گوی طلایی در دستان امام عسکری علیه السلام بود گاهی این گوی را قِل میدادند روی زمین و این کودک آن گوی را می آورد , احمد بن اسحاق سلام عرض کرد خدمت حضرت و عرضه داشت من خمس شیعیان را آورده ام و تقدیم کنم, امام عسکری علیه السلام فرمودند پسرم خمس اموال شیعیانت را از احمد بن اسحاق بگیر, آن کودک مَه پاره(امام زمان علیه السلام و عجل الله تعالی فرجه الشریف) بدون اینکه به ما نگاه کنند به پدر گفتند من چگونه دست پاکم را به اموالی بزنم که از حرام به دست آمده است در آن کیسه فلان مقدار پول از فلان آقاست که کسبش مشکل داشته است فلان مقدار از فلان شخص درآمدش نامشروع بوده است و یک به یک بیان فرمودند و به ما نگاه نمیکردند/یک مرتبه همان کودک رو به من فرمودند یا سعد بن عبدالله (بدنم لرزید) چرا به حریفت که با تو بحث کرد در قم نگفتی قسم سومی هم هست؟اولی و دومی از سرِ ایمان و صِدق مسلمان نشدند بله جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم قدرتی نداشت که آنها بترسند و به خاطر ترس اظهار اسلام کنند اما قسم سومی هست که آنها از سرِ حرصو طمع مسلمان شدند این دو از قبل با عالمان یهودی و نصارا در ارتیاط بودند آنها گفته بودند از جَبَلِ فاران(در کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان، از کوه فاران به عنوان محل ظهور خداوند و شریعت او نام برده شده است. فاران، نام منطقهای در عربستان است -در روایات شیعه، سه مکان مقدس را محل ظهور عظمت خداوند، میدانند. در هر کدام از این مکانهای مقدس سه پیامبر بزرگ وجود داشتهاند. (وَ بِمَجْدِکَ الَّذِی ظَهَرَ عَلَى طُورِسَیْنَاءَ … وَ بِطَلْعَتِکَ فِی سَاعِیرَ وَ ظُهُورِکَ فِی جَبَلِ فَارَانَ… (زادالمعاد علامه مجلسی، ص ۳۹۷) و به عظمتت که بر طور سینا نمایان شد… و به پرتو فروزانت در ساعیر و ظهورت در فاران…) پیغمبر آخرُالزمان خواهد آمد قدرتی به هم خواهد زد و بر عرب و عجم مسلط خواهد شد و شما دوتا میتوانید خود را در کنار او جا بزنید و از قدرت او برای خود چیزی به دست آورید
|
- جزئیات
- عبدالله بن سلیمان اشعث سجستانی کتابی دارد با نام " المصاحف" که شامل 821 روایت است ، در باره ی تفاوت های مصحف های- قرآن ها- صحابه با یک دیگر ، پس مشخص است که مصحف ها با هم تفاوت داشته و صحابه عدالت در نقل قرآن نداشته اند. اگر مصف ها با هم تفاوت نداشتند و صحابه در نقل و امانت نقل عدالت داشتند ؛چرا عثمان مصحف عمر را از حفصه گرفت تا طبق آن بقیه مصحف ها را بنویسذ و دستور داد بقیه مصحف ها را آتش بزنند؟ ------------ صحيح البخاري، كتاب فضائل القرآن، الباب الثاني والباب الثالث، الإتقان 1/ 102،/ المصاحف لابن أبي داود 18؛ /روح المعاني جلد : 1 صفحه : 24
|
- جزئیات
- لما نزل علی ذا قار کتبت عائشة الی حفصة بنت عمر:. اما بعد فانی اخبرک ان علیا قد نزل ذا قار، واقام به مرعوبا خائفا لما بلغه من عدتنا وجماعتنا، فهو بـمنزلة الاشفر ان تقدم عقر، وان تاخر نحر، فدعت حفصة جورای لها یتغنین ویضربن بالدفوف، فامرتهن ان یقلن فی غنائهن:. ما الخبر؟ ما الخبر؟ علی فی السفر... وجعلت بنات الطلقاء یدخلن علی حفصة، ویجتمعن لسماع ذلک. الـغـناء، فبلغ ام کلثوم بنت علی فلبست جلابیبها، ودخلت علیهن فی نسوة متنکرات، ثم اسفرت عن وجـهـها، فلما عرفتها حفصة خجلت واسترجعت، فقالت ام کلثوم: لئن تظاهرتما علیه منذ الیوم لقد تظاهرتما علی اخیه من قبل فانزل اللّه فیکما ما انزل . فقالت حفصة: کفی، رحمک اللّه ------------- ابـن ابـی الـحدید ط ایران 2 / 157 فی شرحه ومن کتاب له الی اهل الکوفة عند مسیره من المدینة الی البصرة. تـشـیـر ام کـلثوم(سلام الله علیها) الی نزول سورة التحریم فی شانها مع الرسول ومن ضمنها الایة: (وان تظاهرا علیه). الطبری 5 / 186.
|
- جزئیات
- ابوبکر در خلافت خود، نگارش احادیث را ممنوع کرد و احادیث زیادی را از بین برد. همچنین بنابر متون تاریخی، خلیفه دوم فرمانداران خود را از نقل روایات پیامبر(صلی اله علیه و آله و سلم) بر حذر میداشت و به توجه به قرآن دعوت میکرد.بهگزارش برخی منابع اهل سنت، عمر بن خَطّاب ابتدا تصمیم داشت احادیث پیامبر را جمعآوری و نگارش کند؛ ولی پس از مدتی از این کار خودداری کرد و علت آن را احتمال مخلوطشدن روایات با قرآن اعلام کرد. ------------ کنز العمال، ۱۴۰۱ق، ج۱۰، ص۲۸۵؛ طبری، تاريخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۲۰۴. سنن ابیداود، المکتبه العصریه، ج۳، ص۳۱۸.
|
|
- جزئیات
- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پیش ازآنکه مبعوث به رسالت شوند، همه ساله یک ماه تمام را در غار حرا به عبادت می پرداختند ودر پایان ماه از کوه پایین امده و یکسره به مسجد الحرام رفته وهفت بار خانه خدا را طواف می کردند ؛و آنگاه به منزل خود باز می گشتند. یار و یاورهمیشگی پیامبر اکرم، امیرمؤمنان علی علیه السلام از همان زمان که پیامبر خدا سرپرستی شان را برعهده گرفتند، همراه ایشان بودند و پیامبر خدا هرگز او را ترک نکردند. مورخان می نویسند: علی آنچنان با پیامبر همراه بود که هرگاه پیامبر از شهر خارج می شد وبه کوه و بیابان می رفت او را همراه خود می برد. (1) ابن ابی الحدید می گوید: احادیث صحیح حاکی است که وقتی جبرئیل برای نخستین بار بر پیامبر نازل شد و او را به مقام رسالت مفتخر ساخت علی در کنار حضرتش بود. آن روز از روزهای همان ماه بود که پیامبر برای عبادت به کوه حرا رفته بود. امیر مؤمنان، خود در این باره می فرماید: «ولقد کان یجاور فی کل سنة بحراء فاراه ولا یراه غیری...». (2) پیامبر هر سال در کوه حرا به عبادت می پرداخت وجز من کسی او را نمی دید. (3) آن زمان که مردم جملگی کافر و مشرک بودند امیرمومنان علی علیه السلام بوی وحی را از وجود پیامبر اکرم استشمام می کردند . چنانکه خود ایشان می فرمایند: «اری نور الوحی و الرسالة و اشم ریح النبوة ».(4) من در همان دوران کودکی، به هنگامی که در حرا کنار پیامبر بودم، نور وحی و رسالت را در وجودش می دیدم و بوی پاک نبوت را از او استشمام می کردم. ایشان درباره شنیدن صداهای غیبی در دوران کودکی چنین می فرماید: هنگام نزول وحی بر پیامبر صدای ناله ای به گوش من رسید; به رسول خدا عرض کردم این ناله کیست؟ فرمودند: این ناله شیطان است و بدین جهت ناله می کند که پس از بعثت من از اینکه در روی زمین مورد پرستش واقع شود نا امید شد. سپس پیامبر رو به امیرمومنان کردند و فرمودند: «انک تسمع ما اسمع و تری ما اری، الا انک لست بنبی و لکنک لوزیر». (5) تو آنچه را که من می شنوم ومی بینم می شنوی ومی بینی، جز اینکه تو پیامبر نیستی بلکه وزیر ویاور من هستی. ---------------------- 1. سیره ابن هشام، ج 1 ص 236 2نهج البلاغه عبده، ج 2 ص 182 3-شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 13 ص 208 4پیش از آنکه پیامبر اسلام از طرف خد به مقام رسالت برسد وحی و صداهای غیبی را به صورت مرموزی، که در روایات بیان شده است، درک می کرد. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 13 ص 197 5- نهج البلاغه، خطبه قاصعه
|
- جزئیات
- «قُلْ کَفی بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتاب» رعد/سوره۱۳، آیه۴۳. روایات متعدد و صحیحالسندی در منابع فرقین وجود دارد که «من عنده علم الکتاب» را به امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلا م) تفسیر نموده است. محمد بن حسن صفار با سه واسطه از یحیى الحلبى و او از یکى از رواة موثق نقل نماید که با امام محمدباقر علیهالسلام در مسجد بودم که یکى از فرزندان عبدالله بن سلام وارد شد به امام گفتم قربانت گردم این مرد پسر همان کسى است که گویند در نزد وى علم الکتاب بوده است. امام فرمود: نه، او نبود بلکه کسى که در نزد او علم الکتاب بوده على بن ابىطالب علیهما السلام بود که درباره او پنج آیه نازل شد که یکى از آن پنج آیه، همین آیه است. و نیز با چهار واسطه از فضیل بن یسار او از امام باقر علیهالسلام روایت کند که این آیه درباره على بن ابىطالب نازل گردیده زیرا او عالم این امت بعد از رسول خدا بوده است. همچنین عبدالله بن عجلان از امام باقر علیهالسلام روایت کند که گفت: از امام درباره این آیه سؤال کردم، فرمود: درباره على بن ابىطالب و ائمه بعد از او نازل شده که علم الکتاب در نزد آنان بوده است. (البرهان فی تفسیر القرآن. / تفسیر عیاشى؛ ابن المغازلى شافعى؛ تفسیر ثعلبى.) -------------- نگر: علم الکتاب چیست و در نزد کیست؟ خلافت امیرا لمؤمنین علیه السلام در آیه " علم الکتاب" چگونه از قرآن اثبات کنیم امیرالمؤمنین علی علیه السلام دارای علم الکتاب است
|
|
- جزئیات
- الامام علی(علیه السلام) ص 369و ص301 / اللمعة البیضاء، ص220/ ینابیع المودة لذوی القربی، ج 2، ص307 و 80 / شبهای پیشاور، ص477 نگر: برتری علی علیه السلام بر پیامبران اولو العزم
|
|
- جزئیات
- حدیث جعلی که ابوبکر برای غصب فدک به ان استدلال کرد با پنج آیه ی قرآن در تضاد است.حضرت زهرا و امیرالمرمنین علیهما السلام به این آیات اشاره فرمودند. 1-آیه 16 سوره نمل: - وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ .. -نص صحیح قرآن که پیامبران ارث باقی میگذارند ، اهل سنت توجیه میکند که این ارث نبوت یا علم است ، پاسخ اینکه نبوت و علم از کی تا به حالا ارثی وموروثی شده است؟ 2- آیه 5و6 سوره ی مریم - وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِنْ وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا﴿٥﴾يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ ۖ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا ﴿٦﴾ -. 3-آیه ی 176 سوره ی نساء - .. فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ ۗ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا ۗ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ - پسر 2 برابر دختر ارث میبرد ، این آیه مطلق است و هم شامل پیامبر و فرزندانش میشود و هم غیر از آن .. 4-آیه 75 سوره ی انفال - وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ - . آیه ی 185 سوره بقره - إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ ۖ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ- .
|
- جزئیات
- ماجرای هدیه عثمان برای ابوذر در چند کتاب با مقداری اختلاف نقل شده قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : أَرْسَلَ عُثْمَانُ إِلَى أَبِي ذَرٍّ مَوْلَيَيْنِ لَهُ وَ مَعَهُمَا مِائَتَيْ دِينَارٍ فَقَالَ لَهُمَا اِنْطَلِقَا بِهَا إِلَى أَبِي ذَرٍّ فَقُوَلا لَهُ عُثْمَانُ يُقْرِئُكَ اَلسَّلاَمَ وَ هُوَ يَقُولُ لَكَ هَذِهِ مائتي[مِائَتَا]دِينَارٍ فَاسْتَعِنْ بِهَا عَلَى مَا نَابَكَ فَقَالَ أَبُو ذَرٍّ فَهَلْ أَعْطَى أَحَداً مِنَ اَلْمُسْلِمِينَ مِثْلَ مَا أَعْطَانِي فَقَالاَ لاَ قَالَ فَأَنَا رَجُلٌ مِنَ اَلْمُسْلِمِينَ يَسَعُنِي مَا يَسَعُ اَلْمُسْلِمِينَ فَقَالاَ لَهُ إِنَّهُ يَقُولُ هَذَا مِنْ صُلْبِ مَالِي وَ بِاللَّهِ اَلَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ مَا أُخَالِطُهَا حَرَاماً وَ لاَ بَعَثْتُ بِهَا إِلَيْكَ إِلاَّ مِنْ حَلاَلٍ فَقَالَ لاَ حَاجَةَ لِي فِيهَا وَ قَدْ أَصْبَحْتُ يَوْمِي هَذَا وَ أَنَا مِنْ أَغْنَى اَلنَّاسِ فَقَالاَ لَهُ عَافَاكَ اَللَّهُ وَ أَصْلَحَكَ مَا نَرَى فِي بَيْتِكَ قَلِيلاً وَ لاَ كَثِيراً مِمَّا تَسْتَمْتِعُ بِهِ فَقَالَ بَلَى تَحْتَ هَذَا اَلْإِكَافِ اَلَّذِي تَرَوْنَ رَغِيفَا شَعِيرٍ قَدْ أَتَى عَلَيْهِمَا أَيَّامٌ فَمَا أَصْنَعُ بِهَذِهِ اَلدَّنَانِيرِ لاَ وَ اَللَّهِ حَتَّى يَعْلَمَ اَللَّهُ وَ أَنِّي لاَ أَقْدِرُ عَلَى قَلِيلٍ وَ لاَ كَثِيرٍ وَ لَقَدْ أَصْبَحْتُ غَنِيّاً بِوَلاَيَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ عِتْرَتِهِ اَلْهَادِينَ اَلْمَهْدِيِّينَ اَلرَّاضِينَ اَلْمَرْضِيِّينَ اَلَّذِينَ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ فَكَذَلِكَ سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ إِنَّهُ لَقَبِيحٌ بِالشَّيْخِ أَنْ يَكُونَ كَذَّاباً فَرُدَّاهَا عَلَيْهِ وَ أَعْلِمَاهُ أَنَّهُ لاَ حَاجَةَ لِي فِيهَا وَ لاَ فِيمَا عِنْدَهُ حَتَّى أَلْقَى اَللَّهَ رَبِّي فَيَكُونَ هُوَ اَلْحَاكِمَ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنِي . ------------ روضة الواعظین , جلد۲ , صفحه۲۸۴
|
- جزئیات
- امام صادق (علیه السلام)- حمّاد سندی گوید: فردی از امام صادق (علیه السلام) دربارهی آیه: و إِنَّهُ فِی أُمِّ الکِتَابِ لدَینَا لعَلی حَکِیمٌ(زخرف 4) سؤال کرد. امام (علیه السلام) فرمود: «منظور از این آیه امیرالمؤمنین (علیه السلام) است». امام رضا (علیه السلام)- محمّدبنعلیبنجعفر گوید: شنیدم امام رضا (علیه السلام) میفرمود: پدرم آیه: فِی أُمِّ الکِتَابِ لدَینَا لعَلی حَکِیمٌ را تلاوت کرد و فرمود: «منظور از آن علیّبنابیطالب (علیه السلام) است». امام علی (علیه السلام)- اصبغبننباته گوید: همراه با امیرالمؤمنین (علیه السلام) خارج شدیم تا اینکه نزد صعصعة بنصوحان (رحمة الله علیه) رسیدیم که در بستر افتاده بود. زمانیکه امیرالمؤمنین (علیه السلام) را دید احساس سبکی کرد. امام (علیه السلام) خطاب به او فرمود: «به خاطر دیدار ما از تو، بر قومت فخر فروشی نکن». صعصعه گفت: «خیر! ای امیرالمؤمنین (علیه السلام)! بلکه آن را بهعنوان ذخیره و پاداش میدانم». امام (علیه السلام) به او فرمود: «به خدا قسم! من تو را بهعنوان فردی میشناسم که کمتر هزینهای بر دوش دیگران دارد و بیشتر به دیگران یاری میرساند». صعصعه گفت: «ای امیرالمؤمنین (علیه السلام)! به خدا قسم! تو را بهعنوان فرد خداشناسی میشناسم و میدانم که خداوند در نظرت بسیار بزرگ و با عظمت است وَ إِنَّکَ فِی کِتَابِ اللهِ لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ وَ إِنَّکَ بِالمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیم و از تو در کتاب خداوند بهعنوان شخص بزرگ و با حکمت یاد شده و تو نسبت به مؤمنان رئوف و بسیار مهربان هستی. ----------------- تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص ۱۲ / الإختصاص، ص۷۹/ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۲۱۰/ تأویل الآیات الظاهره، ص۵۳۷ / القمی، ج۲، ص۲۸۰ / معانی الأخبار، ص۳۲
|