|
- جزئیات
- وقتی ابوحنیفه در مقام استهزاء به مومن طاق می گوید : خب اگر خلافت حق علی بن ابی طالب بود ، آنرا می گرفت مومن طاق جواب دندان شکنی به او می دهد و بنای خلافت را درهم می کوبد . (موشن گرافیک , با استفاده از هوش مصنوعی , ساخته شده در مؤسسه ی جهانی سبطین علیهما السلام)
|
- جزئیات
- شیعه تا فاطمیه باشد هست ؛ فاطمه علت ادامه ی ماست ما همه بچه های زهراییم ؛ فاطمیه شناسنامه ی ماست منه بچه شیعه وقتی که یه جا بشینم بهم بگن که مدرت کیه بگو ببینم سرمو بالا میگیرم افتخارم اینه پسر سیده نساء العالمینم شجره نامه برگه ایِ که همیشه همرامه شجره نامه بهترین دلیل واسه تبرامه شجره نامه ثابت میکنه که علی بابامه حرف حق علی اگر باشد ؛ کفن ما همیشه جامه ی ماست ما همه بچه های زهراییم ؛فاطمیه شناسنامه ی ماست مادر ما صاحب کنگره های عرشه زیر پاش بال ملائکه همیشه فرشه خدا کل عرشو صف میکنه دست به سینه کافیه فقط لب زهرا یه لحظه تر شه افتخاریه شغل مادر ما خونه داریه افتخاریه خطبه خوندنش چه ذوالفقاریه افتخاریه تو رگای ما عشق تو جاریه لطف زهراست اینکه نام علی ؛ در اذان ها و در اقامه ی ماست ما همه بچه های زهراییم ؛ فاطمیه شناسنامه ی ماست هرکی ایمان به ولایت علی نیاره ؛ تو شناسنامه دیگه اسم پدر نداره مادر ما سایشم حتی کسی ندیده ؛ ولی مادر اینا همون شترسواره مادر ما بود که عشق خداوند تعالی بود مادر ما بود اون کسی که انسیه ی حورا بود مادر ما بود اونکه اولین اهل تبری بود علیهم السلام
|
- جزئیات
- مگر طبق احادیث صحیح علی بن ابی طالب علیهما السلام باب علم رسول الله صلی علیه و آله و سلم نیستند؟ مرحوم علامه امینی (ره)در الغدیر، [ الغدیر، ج۶، ص78 و 79]نام بیست و یک تن از محدثین سنی را ثبت نموده که این حدیث را حسن یا صحیح میدانند. به علاوه الفاظ گوناگون آن را روایت کرده اند؛ مگر این حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیست؟ «أعلم اُمّتی من بعدی علیّ بن أبی طالب»-المناقب، ص 49(ص 82، ح 67).- مگر طبق حدیث ثقلین عصمت و مرجعیت علمی اهل بیت علیهم السلام و جدا نشدنشان از قرآن ثابت نمی شود؟ در برخی از نقلهای حدیث ثقلین، در پایان حدیث آمده است: «فَلَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَهْلِكُوا وَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُم؛ بر آنها پیشى نگیرید که هلاک میشوید و به ایشان چیزى نیاموزید که آنها از شما داناترند. پس چرا فقهای اهل سنت به اعتراف بزرگانشان به اهل بیت عصمت و طهارت مراجعه نکرده اند؟ برای دیدن تصویر در اندازه اصلی روی آن راست کلیک کرده و پنجره جدید باز کنید
|
- جزئیات
- وابسته دنیا شدم ؛ خسته شدم ارباب تنها امیدم به توئه ؛ نکن ردم ارباب وابسته دنیا شدم ؛ داغون داغونم تویکی تنهام نذاری ؛ آرامش جونم کل دنیا رو دویدم ؛هیچی جز ضرر ندیدم از رفاقتای دنیا ؛ من به این جمله رسیدم همه میرن تو میمونی حسین ارباب دوست دارم تو میدونی حسین ارباب من از دست کریم تو ؛ کرم میخوام ؛ حسین ارباب دلم تنگه حرم میخوام حسین ارباب عزیزم حسین... وابسته دنیا شدم ؛ خودمو آزردم از دشمنام بدتر آقا ؛ از رفیقام خوردم وابسته دنیا شدم ؛ آقا کم اوردم منو نزن با کربلات ؛ آخه زمین خوردم کسی که زمین خورده ؛ چوب و خنجر نزنیدش ته گودال پیش مادر ؛ از قفا سر نبریدش سر انگشت و انگشتر چه غوغا شد ؛ حسینم وای سر گوشواره دختر چه بلوا شد ؛ حسینم وای خودم دیدم ؛ دادن آب به ثارالله سر یک کهنه پیراهن ؛ چه دعوا شد حسینم وای عزیزم حسین... علیه السلام
|
- جزئیات
- بنابر نقل کتاب الامامة و السیاسة، منسوب به ابنقتیبه، ابوبکر در چهار نوبت عمر و قنفذ را به خانه فاطمه فرستاد تا علی(علیه السلام) و متحصنان در خانه او را برای بیعت فراخوانند.بر اساس این نقل، در نوبت اول، مردانی که در خانه بودند پس از تهدید عمر بیرون آمدند و بیعت کردند، غیر از حضرت علی(علیه السلام) که گفت سوگند خورده است تا زمانی که قرآن را جمعآوری نکرده از خانه خارج نشود. ابوبکر در نوبت دوم و سوم قنفذ را به خانه فاطمه فرستاد که او نیز پاسخ منفی شنید. در نوبت چهارم عمر با همراهی عدهای به خانه فاطمه علیها السلام رفت، علیه السلام را بیرون آورد و نزد ابوبکر برد.[1] در چند نوبت اول امام علیه السلام با آنها صحبت کرد و آنها را برگرداند ولی در بار آخر حضرت زهرا سلام الله علیها برای اتمام حجت آمدند تا شاید آنها حیا کرده و به احترام ایشان برگردند ؛ در نوبت چهارم که عمر برای بردن حضرت علی علیه السلام رفت، فاطمه(سلام الله علیها) فریاد زد: «ای پدر! ای رسول خدا! ما پس از تو از پسر خطاب و پسر ابوقحافه چهها کشیدیم!» عدهای از همراهان عمر با شنیدن این سخن متأثر شدند و برگشتند.[2] فدعا بالحطب وقال: والذی نفس عمر بیده. لتخرجن او لاحرقنها علی من فیها، فقیل له یا ابا حفص. ان فیها فاطمة؟ فقال وان...-عمر هیزم طلب کرد وگفت: قسم به خدایی که جان عمر در دست اوست یا از خانه خارج شوید و یا اینکه خانه را با تمامی ساکنین آن به آتش میکشم، به او گفتند: ای عمر، حضرت فاطمه (سلام الله علیها)در این خانه است؟! گفت: باشد حتی اگر فاطمه (علیه السلام)هم باشد[3]«فوثب علی (علیهالسّلام) فاخذ بتلابیبه ثم نتره فصرعه ووجا انفه ورقبته وهم بقتله، فذکر قول رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وما اوصاه به، فقال: (والذی کرم محمدا بالنبوة - یا بن صهاک - لولا کتاب من الله سبق وعهد عهده الی رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) لعلمت انک لا تدخل بیتی). [4] «فارسل عمر یستغیث، فاقبل الناس حتی دخلوا الدار و ثار علی (علیهالسّلام) الی سیفه. فرجع قنفذ الی ابی بکر وهو یتخوف ان یخرج علی (علیهالسّلام) الیه بسیفه، لما قد عرف من باسه وشدته. فقال ابو بکر لقنفذ: (ارجع، فان خرج والا فاقتحم علیه بیته، فان امتنع فاضرم علیهم بیتهم النار). فانطلق قنفذ الملعون فاقتحم هو واصحابه بغیر اذن، وثار علی (علیهالسّلام) الی سیفه فسبقوه الیه وکاثروه وهم کثیرون، فتناول بعضهم سیوفهم فکاثروه وضبطوه فالقوا فی عنقه حبلا وحالت بینهم وبینه فاطمة (علیهاالسّلام) عند باب البیت، فضربها قنفذ الملعون بالسوط فماتت حین ماتت وان فی عضدها کمثل الدملج من ضربته، لعنه الله ولعن من بعث به.» [5] -------------- 1) الامامة و السیاسة، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۰-۳۱. 2) الامامة و السیاسة، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۰-۳۱؛ شوشتری، احقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۳۳، ص۳۶۰. 3) الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۹، باب کیف کانت بیعة علی بن ابی طالب(علیهما السلام) / اعلام النساء، ج۴، ص۱۱۴. 4 و 5)کتاب سلیم بن قیس هلالی ، اسرار آلمحمد، ص 150 و 151، باب قضایا السقیفة علی لسان سلمان الفارسی.
|
- جزئیات
- مادر مادر یازهرا ای عالم فدای تو مادر گریونم برای تو مادر میخوام عاقبت بخیر باشم از فیض دعای تو مادر تو از اول عمرم واسم مادری کردی مدیون توام بانو ذره پروری کردی یا مَولاتنا اغیثینی... هر کس تو مسیر عشقت نیست راهش میرسه به بیراهه احیای عزای تو مادر احیای شعائر الله بازم فاطمیه ها ما با تو میشیم همراه می گیم اشهداَنّ علی ولی الله یا مولاتنا اغیثینی...
|
- جزئیات
- جان علی! جانم فدایت کَلِّمینِی کُشتی مرا با گریه هایت کَلِّمینِی حرفی بزن، آهی بکش، بیچاره ام کرد این اشک های بی صدایت کَلِّمینِی بسته ست جان من به پلک نیمه جانت می میرد آخر مرتضایت کَلِّمینِی آه زهرا ؛ آه زهرا ؛ آه زهرا... از غصه هایت با علی هم درد دل کن ای در صبوری بی نهایت کَلِّمینِی روضه بخوان امشب بخوان از داغ محسن با من بگو از آن حکایت کَلِّمینِی از ماجرای کوچه که چیزی نگفتی تا دق نکرده مجتبایت کَلِّمینِی پلکي بزن تا قلبهامان جان بگيرد جان شهید کربلایت کَلِّمینِی نيمه نگاهي کن به حال زينبين و بردار دست از این دعایت کَلِّمینِی الا ای چاه یارم را گرفتند گلم عشقم بهارم را گرفتند میان کوچه ها با ضرب سیلی همه دارو ندارم را گرفتند الهی دست من را بسته بودند حریم خانه ام بشکسته بودند به ضرب تازیانه آن جماعت تن مرضیه را آزرده بودند
|
|
- جزئیات
- طبق روایت صحیح بخاری و صحیح مسلم، حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بعد از شهادت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، نزد ابوبکر رفته و فدک را که ابوبکر از ایشان گرفته بود، مطالبه نمودند؛ اما ابوبکر از پس دادن فدک به ایشان خودداری کرد. و به ایشان اهانت شد ؛ از این رو بر ابوبکر غضب کردند. اما در منابعی همچون «انساب الاشراف» بلاذری (1)و «السقیفه» جوهری(2) نقل شده است که حضرت صدیقه طاهره صلوات الله و سلامه علیها به صراحت فرمودند: و الله لادعون الله علیک؛ به خدا سوگند من تو را نفرین میکنم. اما طبق روایت ابنقتیبه دینوری، (3)اعلام نفرین از سوی صدیقه طاهره (سلاماللهعلیها) در ماجرای عیادت ابوبکر و عمر صورت گرفت که آن دو با واسطه قرار دادن امیرمؤمنان (علیهالسّلام) به نزد حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) آمدند؛ اما حضرت روی خود را از آن دو برگردانید. پس از این که ابوبکر سخن گفت، حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) با اقرار گرفتن از وی که روایت «رضا فاطمة من رضای و سخط فاطمة من سخطی فمن احب فاطمة ابنتی فقد احبنی و من ارضی فاطمة فقد ارضانی و من اسخط فاطمة فقد اسخطنی(1)» را از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شنیده، به آنها فرمود: خدا و فرشتگانش را شاهد میگیرم که شما مرا به خشم آوردهاید و من نزد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از شما شکایت میکنم و پس از آن اعلام فرمود: به خدا سوگند من تو را در هر نمازی که بجا میآورم نفرین میکنم. نفرین حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در سه روایت و با سندهای متعدد نقل شد، و از نظر علمای اهل سنت روایتی که با سه سند نقل شود مستفیض است و روایت مستفیض نیز حجت است. اولا: ابوبکر و عمر پس از غصب فدک، اقرار کردهاند که حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) را به خشم آوردند و از خود رنجاندهاند؛ از این رو نزد آن حضرت برای عذرخواهی آمدند: انطلق بنا الی فاطمة فانا قد اغضبناها.... ثانیا: حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) نیز از آنان راضی نگردید و آنها را نبخشید، چرا که در جریان دیدار و ملاقات، حضرت روی خود را از آنها به سوی دیوار بر گردانید: حولت وجهها الی الحائط؛ و خشم حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) بر آن دو تا حدی بود که فرمودند: در هر نمازی که بجا میآورم شما را نفرین میکنم؛ ثالثا: طبق این روایات، اعلام نفرین از سوی آن حضرت دو مرتبه صورت گرفته است. طبق روایت ابنقتیبه پس از غصب فدک، آن دو به منزل امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) رفتند و حضرت صدیقه طاهره (سلاماللهعلیها) این جمله را فرمودند (و الله لادعون الله علیک) و طبق روایات بلاذری و جوهری، وقتی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) فدک را از آنان مطالبه نمودند و آنها از باز پس دادن حق ایشان امتناع کردند، حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) این مطلب را بیان فرمودند. رابعا: طبق روایت جوهری، حضرت صدیقه طاهره (سلاماللهعلیها)، وصیت نمودند شبانه دفن شوند تا مبادا ابوبکر در تشییع جنازه ایشان حاضر شود و بر پیکر مبارک آن حضرت نماز بخواند. ---------- 1) انساب الاشراف، ج۱۰، ص۷۹، الناشر:دار الفکر – بیروت. ۱۴۱۷ ه . 2)السقیفة وفدک، ص۱۰۱. 3) الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۷، دار الکتب العلمیة - بیروت - ۱۴۱۸ه . 1)با عبارتهای متعدد و معنای واحد:صحیح البخاري: 5/ 274، و صحيح مسلم: 4/ 261، و مستدرك الحاكم: 3/ 154، و ذخائر العقبى: 39، و الصواعق المحرقة:105، و مسند أحمد: 4/ 328، و جامع الترمذي: 2/ 219، و ابن ماجة: 1/ 216.
|
- جزئیات
- لعن الله ؛ به اونی که راهه کوچه رو سد کرد لعن الله ؛ به اونی که چادر تو رو لگد کرد اهل سقیفه شدند ؛ تو این جنایت شریک یا فاطمة الزهرا ؛ لعن الله قاتلیک ای وای مادرم ای وای مادرم ای وای مادرم مادرم مادرم رحمی به پرنده تو قفس کنید رحمی به دو یار و هم نفس کنید لااقل به خاطر روایتِ فاطمه بضعة منی بس کنید چی بگم از ؛ دود و شعله و آتیش و جسارت لعن الله ؛ به مغیره و قنفذ تا قیامت لعن الله ؛ به اونی که بسته دست ولی رو لعن الله ؛به اونی که خورده حق علی رو اهل سقیفه شدند ؛ تو این جنایت شریک یا فاطمة الزهرا ؛ لعن الله قاتلیک ای وای مادرم ای وای مادرم ای وای مادرم مادرم مادرم
|
- جزئیات
- حسینیه ریحانه الحسین سلام الله علیها تو زمینگیری و من بیکَس و یارم زهرا خوب بنگر گره افتاده به کارم زهرا چقدر پیر شدی خانم هجدهساله حق بده تاب ندارد دلِ زارم زهرا خانهام مقتل تو بوده و من شاهد قتل با چه رو پای در این خانه گذارم زهرا همدم چاهمو همصحبت نخلستانم بسکه آزرده از این شهر و دیارم زهرا مَرد خیبر جلوی بسترت افتاده زمین بعد تو کاش منم جان بسپارم زهرا من صف اول هر غَزوه به میدان رفتم ولی اندازهی تو زخم ندارم زهرا یک دل سیر بگو هرچه دلت میخواهد یک دل سیر برای تو ببارم زهرا تو قدت خم شده یا چشم علی دید خطا؟ خِجِل از قد تو با دیدهی تارم زهرا کفنت را جلوی چشم علی باز نکن که در آورده عزای تو دَمارم زهرا شب به شب مجلس ختمیست،خصوصی اما نه سر قبر تو، بالای مزارم زهرا فاطمه الانه که تو خونه غوغا شه الانه که قد علی تا شه ببین كه دارن در و هل میدن الانه كه با یه لگد وا شه فاطمه، بگو میخوای كنار من باشی خدا كنه از رو زمین پاشی بگو كه حال بچمون خوبه نگو علی بعیده باباشی فاطمه، به زیر در خونِ تو شد جاری تو غم نخور هنوز علی داری فاطمه، اشك خدا میون چشماته زخمیِ تیزِ نوکِ مِسماری
|
|
|
|
- جزئیات
- حال مادرم بده حلالت نمی کنم خون تازه اومده حلالت نمی کنم قنفذت بهش زده حلالت نمی کنم نمیگیری بابام سرش رو بالا ببین غرورشو شکستی حالا عذاب تو زیاد بشه ایشالله وای وای وای مادر بی اجازه اومدی حلالت نمی کنم مادر منو زدی حلالت نمی کنم دومی چقدر بدی حلالت نمی کنم بابامو توی کوچه ها کشوندی اتیش زدی مادرمو سوزوندی بابامو توی کوچه ها کشوندی لگد زدی و پهلوشو شکوندی مادرم وای مادرم وای حال مادرم بده حلالت نمی کنم خون تازه اومده حلالت نمی کنم قنفذت بهش زده حلالت نمی کنم نمیگیری بابام سرش رو بالا ببین غرورشو شکستی حالا عذاب تو زیاد بشه ایشالله وای وای وای مادر بی اجازه اومدی حلالت نمی کنم مادر منو زدی حلالت نمی کنم دومی چقدر بدی حلالت نمی کنم بابامو توی کوچه ها کشوندی اتیش زدی مادرمو سوزوندی بابامو توی کوچه ها کشوندی لگد زدی و پهلوشو شکوندی مادرم وای مادرم وای
|
- جزئیات
- مگر در کتاب خداست که تو از پدرت ارث ببری ولی من از پدرم ارث نبرم ؟!
|
|
|
|